1 افشاى چهره بنى اميّه و فضائل اهل بيت عليهم السّلام
2 فضائل عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
(نام هاى در جواب نامه معاويه در صحراى صفين ماه صفر سال 37 هجرى)
1 افشاى چهره بنى اميّه و فضائل اهل بيت عليهم السّلام
معاويه اينكه خواستى شام را به تو واگذارم، همانا من چيزى را كه ديروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشيد، و امّا در مورد سخن تو كه «جنگ، عرب را جز اندكى، به كام خويش فرو برده است» آگاه باش، آن كس كه بر حق بود، جايگاهش بهشت، و آن كه بر راه باطل بود در آتش است. امّا اينكه ادّعاى تساوى در جنگ و نفرات جهادگر را كردهاى، بدان، كه رشد تو در شك به درجه كمال من در يقين نرسيده است، و اهل شام بر دنيا حريصتر از اهل عراق به آخرت نيستند.
2 فضائل عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
و اينكه ادّعا كردى ما همه فرزندان «عبد مناف» هستيم، آرى چنين است، امّا جدّ شما «اميّه» چونان جدّ ما «هاشم»، و «حرب» همانند «عبد المطلّب»، و «ابو سفيان» مانند «ابو طالب» نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسيران آزاد شده نيست، و حلال زاده همانند حرام زاده نمىباشد، و آن كه بر حق است با آن كه بر باطل است را نمى توان مقايسه كرد، و مؤمن چون مفسد نخواهد بود، و چه زشتند آنان كه پدران گذشته خود را در ورود به آتش پيروى كنند. از همه كه بگذريم، فضيلت نبوّت در اختيار ماست كه با آن عزيزان را ذليل، و خوار شدگان را بزرگ كرديم، و آنگاه كه خداوند امّت عرب را فوج فوج به دين اسلام در آورد، و اين امّت برابر دين اسلام يا از روى اختيار يا اجبار تسليم شد، شما خاندان ابو سفيان، يا براى دنيا و يا از روى ترس در دين اسلام وارد شديد، و اين هنگامى بود كه نخستين اسلام آورندگان بر همه پيشى گرفتند، و مهاجران نخستين ارزش خود را باز يافتند، پس اى معاويه شيطان را از خويش بهرهمند، و او را بر جان خويش راه مده. با درود.