ترجمه خطبه 155 نهج البلاغه - شگفتى‏هاى آفرينش خفّاش

فهرست مطالب
1- وصف پروردگار
2 -شگفتى ‏هاى خفّاش

1- وصف پروردگار
ستايش خداوندى را سزاست كه تمامى صفت‏ ها از بيان حقيقت، ذاتش در مانده، و بزرگى او عقل‏ ها را طرد كرده است، چنانكه راهى براى رسيدن به نهايت ملكوتش نيابد. او خداى حق و آشكار، سزاوارتر و آشكارتر از آن است كه ديده‏ ها مى‏ نگرند. عقل‏ها نمى ‏توانند براى او حدّى تعيين كنند، تا همانندى داشته باشد، و انديشه‏ ها و اوهام نمى‏ توانند براى او اندازه‏ اى مشخّص كنند تا در شكل و صورتى پنداشته شود. پديده‏ ها را بى آن كه نمونه‏ اى موجود باشد يا با مشاورى مشورت نمايد، و يا از قدرتى كمك و مدد بگيرد آفريد، پس با فرمان او خلقت آن به كمال رسيد، و اطاعت پروردگار را پذيرفت و پاسخ مثبت داد و به خدمت شتافت، و گردن به فرمان او نهاد و سرپيچى نكرد.
2 -شگفتى ‏هاى خفّاش
از زيبايى ‏هاى صنعت پروردگارى، و شگفتى ‏هاى آفرينش او، همان اسرار پيچيده حكيمانه در آفريدن خفّاشان است، روشنى روز كه همه چيز را مى ‏گشايد چشمانشان را مى ‏بندد، و تاريكى شب كه هر چيز را به خواب فرو مى‏ برد، چشمان آنها را باز مى ‏كند، چگونه چشمان خفّاش كم بين است كه نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنى گيرد نورى كه با آن راه‏ هاى زندگى خود را بيابد، و در پرتو آشكار خورشيد خود را به جاهايى رساند كه مى‏ خواهد، روشنى آفتاب خفّاش را از رفتن در تراكم نورهاى تابنده‏اش باز مى‏ دارد، و در خلوتگاه ‏هاى تاريك پنهان مى ‏سازد، كه از حركت در نور درخشان ناتوان است،
پس خفّاش در روز پلك‏ها را بر سياهى ديده‏ ها اندازد، و شب را چونان چراغى بر مى‏ گزيند، كه در پرتو تاريكى آن روزى خود را جستجو مى ‏كند، و سياهى شب ديده ‏هاى او را نمى ‏بندد، و به خاطر تاريكى زياد، از حركت و تلاش باز نمى ‏ماند. آنگاه كه خورشيد پرده از رخ بيفكند، و سپيده صبحگاهان بدمد، و لانه تنگ سوسمارها از روشنى آن روشن گردد، شب پره، پلك‏ها را بر هم نهد، و بر آنچه در تاريكى شب به دست آورده قناعت كند. پاك و منزّه است خدايى كه شب را براى خفّاشان چونان روز روشن و مايه به دست آوردن روزى قرار داد، و روز را چونان شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود، و بالهايى از گوشت براى پرواز، آنها آفريد، تا به هنگام نياز به پرواز، از آن استفاده كنند، اين بال‏ها، چونان لاله‏ هاى گوشند  بى‏ پر و رگ‏هاى اصلى، اما جاى رگ‏ها و نشانه‏ هاى آن را به خوبى مشاهده خواهى كرد. براى شب پره‏ ها دو بال قرار داد، نه آنقدر نازك كه در هم بشكند، و نه چندان محكم كه سنگينى كند، پرواز مى ‏كنند در حالى كه فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده ‏اند، اگر فرود آيند با مادر فرود مى ‏آيند، و اگر بالا روند با مادر اوج مى ‏گيرند، از مادرانشان جدا نمى‏ شوند تا آن هنگام كه اندام جوجه نيرومند و بالها قدرت پرواز كردن پيدا كند، و بداند كه راه زندگى كردن كدام است و مصالح خويش را بشناسد پس پاك و منزّه است پديد آورنده هر چيزى كه بدون هيچ الگويى باقى مانده از ديگرى، همه چيز را آفريد.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن