مؤ لف نهج البلاغه

مؤ لف نهج البلاغه
منظر مهر (مبانى تربيت در نهج البلاغه) ¬– 2

مؤ لف نهج البلاغه ابوالحسن محمد بن حسين موسوى معروف به "سيد رضى " و "شريف رضى " است . وى در سال 359 هجرى ، ديده به جهان گشود و در سال 406 هجرى ، ديده از جهان فرو بست . سيد رضى هم از جانب پدر و هم از جانب مادر نسبى بس شريف داشت . از سوى پدر با پنج واسطه به امام هفتم موسى بن جعفر عليه السلام و از سوى مادر با شش ‍ واسطه به امام چهارم حضرت على بن الحسين عليه السلام مى رسيد. (2) از اين رو بهاءالدوله ديلمى او را به "ذى الحسبين " و "شريف رضى " ملقب نمود. (3)
سيد رضى از اوان كودكى همراه برادرش سيد مرتضى به تحصيل علوم مقدماتى پرداخت و هوش سرشار و استعداد كم نظير خود را در عرصه هاى مختلف ظاهر ساخت . بيش از ده سال از سن شريف رضى نگذشته بود كه به سرودن شعر پرداخت و چنان قريحه اى از خود نشان داد كه سابقه نداشت . هنوز بيستمين بهار زندگى را پشت سر نگذاشته بود كه در تمام معارف و علوم اسلامى سرآمد همگان گشت ، و در سرودن شعر به مقامى دست يافت كه هيچ كس بدان مرتبه راه نيافت .
سيد رضى در عزت نفس و بلندنظرى ، سخاوت و بخشندگى ، پايبندى به امور شرعى ، پرهيز از تملق و چاپلوسى ، پارسايى و پرواپيشگى در روزگار خود مانند نداشت . روح آزادگى در شريف رضى چنان جلوه داشت كه با ابو اسحاق صابى (4) غير مسلمان رابطه اى صميمى داشت و ميان آن دو مراودات و مراسلات علمى و ادبى برقرار بود؛ و چون او درگذشت ، سيد رضى در قصيده اى عالى و بسيار حزن انگيز او را مرثيه گفت . (5) برخى از اين مرثيه سرايى برآشفتند و سيد رضى را سرزنش كردند كه شخصى چون او، از دودمان پيامبر، كسى چون ابواسحاق صابى كافر را مرثيه مى گويد و از فقدان او چنين مى نالد! و سيد رضى پاسخ داد كه من فضل و كمال او را ستوده ام ، نه جسم و بدن او را. (6)
ثعالبى اديب معاصر با سيد رضى ، در گذشته به سال 429 هجرى ، درباره او چنين مى نويسد :
"او اينك نابغه دوران ، و نجيب ترين بزرگان عراق ، و در عين شرافت نسب و افتخار حسب ، مزين به ادبى نمايان و فضلى تابان و بهره اى وافر از تمام خوبيها و نيكوييهاست . از اين گذشته او سرآمد شاعرانى است كه از دودمان ابوطالب برخاسته اند، چه گذشتگان و چه معاصران . و اگر بگويم او سرآمد شاعران قريش است ، گزافه نگفته ام كه گواه صادق آن اشعار اوست كه اين ادعا را مى توان با مراجعه بدانها دريافت ؛ اشعارى عالى و استوار، خالى از سستى و عوار، كه در عين روانى و سلاست ، محكم است و با متانت ، داراى معانى نغز و بلند، و چونان ميوه رسيده و باطراوت ." (7)
سيد رضى با وجود گرفتاريهاى بسيار سياسى و اجتماعى و فرهنگى و على رغم مشاغل مهم و حساس و وقت گيرى همچون نقابت طالبيان و امارت حج و نظارت ديوان مظالم ، (8) در عمر چهل و هفت ساله خويش ‍ آثارى بس مهم بر جاى گذاشته است كه هر يك در نوع خود ممتاز و حائز اهميتى بسيار است كه البته برخى از آنها به جاى مانده و بسيارى از آنها از ميان رفته است و جز نام و نشانى از آنها باقى نمانده است . در بين آثار شريف رضى نهج البلاغه مهمترين و برجسته ترين آنهاست كه هيچ كتابى پس از قرآن كريم به والايى و شيوايى ، و گرانمايگى و جاودانگى آن نمى رسد و سيد رضى آن را در سال 400 هجرى ، شش سال پيش از وفاتش ‍ تاءليف كرده است .

2- ابو منصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل الثعالبى ، يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر، شرح و تحقيق مفيد محمد قميحه ، الطبعه الثانيه ، دارالكتب العلميه ، بيروت ، 1403 ق . ص 3، ص 155؛ جمال الدين احمد بن على الحسينى المعروف بابن عنبه ، عمده الطالب فى انساب آل ابى طالب ، اشرف على مراجعته و مقابله الاصول لجنه احياء التراث ، دار مكتبه الحياه ، بيروت ، ص 236.
3- ن . ك : ابوبكر احمد بن على الخطيب البغدادى ، تاريخ بغداد اءو مدينه السلام ، دارالكتب العلميه ، بيروت ، ج 2، ص 246؛ ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن الجوزى ، المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك ، دراسة و تحقيق محمد عبدالقادر عطا، مصطفى عبدالقادر عطا، راجعه و صححه نعيم زرزور، الطبعه الاولى ، دارالكتب العلميه ، بيروت ، 1412 ق . ج 15، ص 115؛ ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى ، البدايه و النهايه ، تحقيق على شيرى ، الطبعه الاولى ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ج 12، ص ‍ 4؛ محمد باقر الخوانسارى ، روضات الجنات فى احوال العلماء و السادات ، الطبعه الاولى ، الدار الاسلاميه ، بيروت ، 1411 ق . ج 6، ص 178؛ كارل بروكلمان ، تاريخ الادب العربى ، نقله الى العربيه عبدالحليم النجار، الطبعه الثانيه ، افست دارالكتاب الاسلامى ، قم ، ج 2، ص 62.
4- ابو اسحاق ابراهيم بن هلال حرانى از اديبان و كاتبان برجسته قرن پنجم هجرى بوده است . وى در نويسندگى و انشا مقامى بلند داشت و او را در شمار ابن عميد آورده اند. ابو اسحاق بر آيين صابئين (پيروان حضرت يحيى ) بود و بر آيين خود تعصب مى ورزيد. ر. ك : محمد بن اسحاق النديم ، الفهرست ، طبع تجدد، تهران ، 1393 ق . ص 149؛ يتيمه الدهر، ج 2، صص 287 - 368؛ شهاب الدين ابو عبدالله ياقوت الحموى ، معجم الادباء، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ج 2، صص 20 - 94؛ شمس الدين ابوالعباس ‍ احمد بن محمد بن خلكان ، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان ، تحقيق احسان عباس ، دار الثقافه ، بيروت ، ج 1، صص 52 - 54؛ عباس ‍ بن محمد رضا القمى ، الكنى و الالقاب ، المطيعه الحيدريه ، النجف ، 1376 ق . ج 2، صص 366 - 368؛ زكى مبارك ، النثر الفنى فى القرن الرابع ، الطبعه الثانيه ، مكتبه السعاده ، القاهره ، ج 2، صص 290 - 295.
5- ن . ك : ابوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى )، ديوان الشريف الرضى ، الطبعه الاولى ، وزاره الارشاد الاسلامى 1406 ق . ج 1، صص 381 - 385.
6- الكنى و الالقاب ، ج 2، ص 368.
7- يتيمه الدهر، ج 3، ص 155.
8- ن .ك : يتيمه الدهر، ج 3، ص 155؛ عمده الطالب ، ص 237
منبع : منظر مهر (مبانى تربيت در نهج البلاغه)
نویسنده : مصطفى دلشاد تهرانى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن