حديث :
808 - عن محمد بن احمد بن هلال قال : سالت ابا الحسن الاخير عليه السلام عن التوبه النصوح ما هى ؟ فكتب عليه السلام : ان يكون الباطن كالظاهر و افضل من ذلك .
ترجمه :
808 - محمد بن احمد بن هلال گويد: از امام هادى عليه السلام پرسيدم كه : توبه نصوح (خالص ) چيست ؟ حضرت در پاسخ من نوشت : اينكه باطن و دورن (در مقام توبه ) همانند ظاهر باشد و بلكه باطن از ظاهر برتر باشد.
حديث :
809 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : التوبه النصوح ان يكون باطن الرجل كظاهره و افضل .
ترجمه :
809 - امام صادق عليه السلام فرمود: توبه پاك و خالص آن است كه باطن مرد (در مقام توبه ) همانند ظاهرش و برتر از ظاهرش باشد.
حديث :
810 - قال الصدوق : و قد روى ان التوبه النصوح هو ان يتوب الرجل من ذنب و ينوى ان لايعود اليه ابدا.
ترجمه :
810 - شيخ صدوق (ره ) گويد: روايت شده است كه : توبه خالص آن است كه مرد از گناهى توبه كند و قصد كند كه ديگر هرگز به سوى آن گناه باز نگردد.
حديث :
811 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام : ان قائلا قال بحضرته : استغفرالله فقال : ثكلتك امك اتدرى ما الاستغفار؟ الاستغفار درجه العليين و هو اسم واقع على سته معان اولها الندم على ما مضى و الثانى العزم على ترك العود اليه ابدا و الثالث ان تودى الى المخلوقين حقوقهم حتى تلقى الله عزوجل املس ليس عليك تبعه و الرابع ات تعمد الى كل فريضه عليك ضيعها فتودى حقها و الخامس ان تعمد الى اللحم الذى نبت على السحت فتذيبه بالاحزان حتى يلصق الجلد بالعظم و ينشا بينهما لحم جديد و السادس ان تذيق الجسم الم الطاعه كما اذقته حلاوه المعصيه فعند ذلك تقول : استغفر الله .
ترجمه :
811 - از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده است كه كسى در حضور ايشان گفت : استغفر الله . حضرت فرمود: مادرت به عزايت بنشيند آيا مى دانى استغفار چيست ؟ استغفار مرتبه برتران است و آن اسمى است كه بر شش معنا ثابت گرديده است :
اول : پشيمانى بر آنچه كه گذشته است
دوم : عزم و قصد جزمى نمودن بر اينكه هرگز به سوى گناه باز نگردد
سوم : اينكه حقوق مردم را (كه در اثر گناه تو ضايع گرديده است ) به آنان باز گردانى تا اينكه خداوند عزوجل را (با رويى ) تابناك ديدار كنى و بر گردن تو گناهى نباشد.
چهارم : اينكه به سوى هر امر واجبى كه بر گردن تو بوده و آن را ضايع ساخته اى مصمم شوى و حق آن را به جا آورى
پنجم : اينكه تصميم جدى بگيرى كه آن گوشتى را كه بر اساس حرام بر بدن تو روييده است با حزن و اندوه بگدازى تا آنجا كه پوست به استخوان بچسبد و بين آن دو، گوشتى جديد برويد.
ششم : اينكه بر بدن خود سختى طاعت و بندگى را بچشانى همانگونه كه شيرينى معصيت را به او چشانده بودى ، پس در اين هنگام است كه مى توانى بگويى : استغفر الله (مرتبه برتر استغفار پس از طى اين مراحل است ).
حديث :
812 - عن كميل بن زياد انه قال لاميرالمومنين عليه السلام : العبد يصيب الذنب فيستغفر الله فقال : يا ابن زياد التوبه قلت : ليس قال : لا قلت : كيف ؟ قال : ان العبد اذا اصاب ذنبا قال : استغفر الله بالتحريك قلت : و ما التحريك ؟ قال : الشفتان و اللسان يريد ان تيبع ذلك بالحقيقه قلت : و ما الحقيقه ؟ قال : تصديق القلب و اضمار ان لا يعود الى الذنب الذى استغفر منه قلت ، فاذا فعلت ذلك فانا من المستغفرين ؟ قال : لا لانك لم تبلغ الى الاصل بعد قلت : فاصل الاستغفار ما هو؟ قال : الرجوع الى التوبه عن الذنب الذى استغفرت منه و هى اول درجه العابدين و ترك الذنب و الاستغفار اسم واقع لسته معان ثم ذكر الحديث نحوه .
ترجمه :
812 - كميل بن زياد گويد به اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كردم : بنده مرتكب گناه مى شود پس استغفار نموده و از خداوند طلب بخشايش مى كند. حضرت فرمود: اى ابن زياد! آيا مراد تو، توبه است ؟ عرض كردم : آيا همين استغفار توبه نيست ؟ حضرت فرمود: خير، عرض كردم : چگونه ؟ فرمود: همانا بنده هرگاه مرتكب گناهى بشود با تحريك بگويد: استغفر الله .
عرض كردم ، تحريك چيست ؟ فرمود: يعنى دو لب و زبان حقيقتا اراده پيروى از استغفار را داشته باشند. عرض كردم : حقيقتا يعنى چه ؟ فرمود: يعنى قلب استغفار را تصديق كند و در نهان خود بازنگشتن به آن گناهى را كه از آن استغفار نموده است را داشته باشد. عرض كردم : آيا اگر من چنين كه فرموديد كنم از مستغفرين خواهم بود؟ فرمود: خير، زيرا هنوز به اصل و ريشه استغفار نرسيده اى . عرض كردم : اصل استغفار چيست ؟ فرمود: يكى مراجعه كردن به سوى توبه نمودن از گناهى كه از آن استغفار نموده اى و اين اولين درجه و رتبه (عبادت كنندگان ) است ، و ديگرى ترك نمودن گناه ، و استغفار اسمى است كه براى شش معنا ثابت گرديده است سپس حضرت حديث گذشته را فرمود.