چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟

سلسله مباحث دوست یابی - 4
دوسـت شريك زندگى است .
او در انسان مانند روح در بدن جريان و تاثير دارد, وى آيينه اى است كـه خوبيها و بديهاى آدمى در آن منعكس مى شود چنان كه پيامبر خدا(ص )فرموده است : انسان آيينه دوست خويش است كه هر گونه اذيت و آزار از او دورمى كند. ((61)) دوسـت جايگاه اسرار و خاستگاه آرزوهاست از اين رو لازم است خوشرفتار, خوش نيت , پاكنهاد و از صـفـات خـوب بـرخـوردار باشد تا دوست وى به وسيله او هدايت شود وبه او تاسى كند, چه تاثير دوسـت بـسـيار زياد است و گزافه نيست اگر بگويم : دوست مطلق بزرگترين مؤثر در زندگى انـسـان و تشكيل دهنده چگونگى اوست .
و اى بسا شخص شايسته اى كه در نفوس ياران و دوستان خـود نـفـوذ و تـاثـيـر كرده و آنها نيز در زمره افرادصالح و شايسته درآمده اند .
همچنين بسا فرد نـاشـايـست كه بر اثر نفوذ در همنشينان ودوستان خويش آنها نيز ناصالح و ناشايست شده اند .
اين مـوضـوع امـرى ثابت و غير قابل ترديد است و واقعيت و وجدان و مشاهده آن را تاييد و رخدادهاى بسيار در هر زمان ومكان آن را اثبات و انديشمندان گذشته و حال بر آن تصريح كرده اند.
اين امر به سبب اهميت و تاثير فوق العاده اى كه در زندگى انسان از نظر سعادت و شقاوت او دارد درباره آن نصوص بسيارى از پيامبر گرامى (ص ) و ائمه اهل بيت (ع ) به ما رسيده است كه مردم را ترغيب مى كند شايستگان و مخلصان را به دوستى برگزينند و ازهمنشينى و رفاقت با بزهكاران و فسادگران بپرهيزند.
پيامبر گرامى (ص ) و ائمه (ع ) در اين باره به ترغيب و تحذير اكتفاء نفرموده بلكه صفاتى راكه براى دوسـت شـايـسـتـه لازم اسـت بـيان و روشن كرده اند كه چه كسى سزاوار رفاقت ودوستى است همچنين صفات همنشين بد و كسى را كه لازم است انسان از او دورى وكناره گيرى كند توضيح داده انـد .
احـاديثى كه در اين باره وارد شده بسيار زياد است كه نمى توان آنها را شماره كرد و يا در ايـن مـخـتـصـر مورد بررسى قرار داد, ليكن ما به اندازه اى از آن احاديث نقل مى كنيم كه بتوانيم تصويرى از دوست شايسته را ارائه بدهيم تا او را جستجو كرده و به دوستى برگزينيم , و دوست بد و ناشايست را نشان بدهيم تا ازاو دورى جسته و پرهيز كنيم : پـيـامبر بزرگوار(ص ) فرموده است : از دانشمندان بپرسيد و با حكيمان گفتگو كنيد و بافقيران همنشين شويد. ((62)) اين دستور براى آن است كه پرسش از دانشمندان سبب تهذيب نفس و پاكيزگى عقل , وگفتگو با حكيمان و خردمندان موجب روشنى فكر, و همنشينى با فقرا, باعث سركوبى نفس است .
اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : بدانيد همنشينى با دانشمند و پيروى از او آيينى است كه بايد بدان پـايـبـنـد بود, فرمانبردارى از او وسيله كسب حسنات و محو سيئات و اندوخته اى براى مؤمنان و بـلندى منزلت آنان در حال زندگى و مرگ آنها و سبب آن است كه مؤمن به هنگام مرگ به نيكى ياد شود. ((63)) نـيـز فـرموده است : جز با خردمند پرهيزگار معاشرت مكن , و جز با دانشمندان پاكدل همنشين مباش , و راز خود را تنها به مؤمن وفادار بسپار.
امـام زيـن العابدين (ع ) فرموده است : محفل صالحان و شايستگان سبب هدايت و صلاح ,و آداب و رفتار دانشمندان موجب افزايش خرد است ((64)) .
امـام صـادق (ع ) فـرمـوده است : هر كس در كار سفيهان و نابخردان مداخله كند حقير وكوچك مى شود و كسى كه با دانشمندان معاشرت كند بزرگ و محترم مى گردد. ((65)) از اين رو لقمان فرزندش را تشويق مى كند كه با دانشمندان همنشينى و معاشرت كند تا ازاين راه دانـشى سودبخش و تربيتى برجسته و شرافتى بزرگ به دست آورد .
او به فرزندش پند مى دهد كه اى پسرك من با دانشمندان همنشين باش , و در برابر آنها زانو بزن چه دلها با شنيدن حكمت زنده مى شود چنان كه زمين مرده با بارانهاى تند زندگى را از سرميگيرد.
نيز لقمان به او گفته است : كسى كه در جاهاى بد وارد شود متهم مى گردد, و كسى كه بارفيق بد معاشرت كند سالم نمى ماند, و آن كه با دانشمندان همنشينى كند سود مى برد.هرگاه نتوانى بـا دانـشـمـنـدان و حـكـيمان همنشين باشى بر توست با ديگر مردم كه صالح وپرهيزگار باشند مـعـاشـرت كنى چه آنها براى تو در سختيها پناهگاه و در آسودگى و رفاه زيب و زيورند چنان كه پيامبر خدا(ص ) فرموده است : بر شما باد به دوستان راستين چه آنها براى شما به هنگام رفاه زيور و در وقت بلا پناه و مانع اند. ((66)) نـيـز پـيـامـبـر خـدا(ص ) در وصـيـت خود به ابن مسعود فرموده است : بايد همنشينانت نيكان ودوسـتـانـت پـرهيزگاران پارسا باشند چه خداوند متعال در كتابش فرموده است : الاخلاءيومئذ بـعـضـهـم لبعض عدو الا المتقين ((67)).
و در وصيت خود به اباذر فرموده است : اى اباذر جز با مؤمن دوستى مكن ((68)) نـيـز فـرمـوده اسـت : خـوشبخت ترين مردم كسى است كه با مردم بلندنظر و بزرگوارمعاشرت كند. ((69)) نيز: هر گاه مردى را ديديد كه در دنيا زهد به او داده شده به او تقرب جوييد چه او القاى حكمت مى كند. ((70)) نـيز: تنها با كسى همنشينى كنيد كه شما را از پنج چيز به پنج چيز فرا مى خواند: از شك به يقين , از خـودبـرتـربـيـنـى بـه فروتنى , از دشمنى به دوستى , از رياكارى به اخلاص و ازمحبت دنيا به زهد. ((71)) نـيـز: هر كس با مردم دادوستد كند و به آنها ستم نورزد, و با آنها سخن گويد و دروغ نگويد, و به آنـها وعده دهد و تخلف نكند او از كسانى است كه جوانمرديش كامل وعدالتش آشكار و برادريش واجب است ((72)) .
از آن حـضرت پرسش شد كدام همنشين افضل است ؟
فرمود: كسى كه هر گاه (نيازت را) اظهار كنى ياريت كند, و اگر فراموش كرده باشى به يادت آورد. ((73)) اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : معاشرت با خردمندان موجب اصلاح اخلاق است ((74)) .
نيز: با اهل فضيلت معاشرت كن تا برترى يابى ((75)) .
نيز: همنشينى با خردمندان شرافت را مى افزايد. ((76)) نيز: دوستى با نيكان موجب شرف و رفاقت با بدان باعث تلف و نابودى است ((77)) .
نيز: با نيكان رفاقت كن تا از بدان ايمن باشى ((78)) .
نيز: بهترين ياران كسى است كه تو را به راه خير و نيكى راهنمايى كند. ((79)) نيز: همنشين نيكوكاران باش تا از آنان باشى , و از بدكاران دورى كن تا از آنها جداباشى ((80)) .
نيز: رفاقت با سعادتمندان موجب سعادت آدمى مى شود. ((81)) نيز: بر تو باكى نيست كه با خردمند رفاقت كنى هرچند از نظر كرم و بخشش او را درخور ستايش نـدانـى لـيكن تو از خرد او سودگير و از خويهاى بد او خود را نگهدار .
ورفاقت با انسان بخشنده و بـزرگـوار را فرومگذار هرچند از خرد او سود نبرى وليكن تو ازبخشندگى او و خرد خودت سود برگير. ((82)) نيز: همنشين خوب غنيمت و همنشين بد شيطان است ((83)) .
نـيـز: در وصـيت خود به محمدبن ابى بكر فرموده است : بايد شايستگان و نيكوكاران دوستانت و بدكاران و خيانتكاران دشمنانت باشند, چه من محبوبترين دوستانم آنانى هستند كه بيشتر خدا را ياد مى كنند و ترس آنها از او بيشتر است ((84)) .
امـام حـسـن سـبط(ع ) در وصيت خود به جنادة بن اميه فرموده است : هرگاه نيازمندى تو رابه رفـاقت با كسانى مايل سازد با كسى مصاحبت كن كه هرگاه با او رفاقت كنى زيورت , واگر او را خـدمـت كـنـى نـگهدارت , و اگر از او كمك بخواهى كمك گارت باشد, و هرگاه سخن گويى تـصـديقت كند, و اگر يورش برى پشتيبانت باشد, و اگر بخواهى بخشش كنى تو را كمك كند, و اگر رخنه اى در كارت پديد آيد آن را مسدود سازد, و اگر كار نيكى ازتو بيند آن را بر زبان آورد, و اگـر از او چـيـزى بـخـواهـى بـه تو بخشد, اگر خاموشى گزينى اوآغاز سخن كند, اگر حادثه نـاگوارى برايت روى دهد با تو همدردى و مواسات كند, همان كسى كه بدى و ستم و آزارى از او به تو نمى رسد, و بر اثر او راهها بر تو مشتبه نمى گردد,و در برابر حقايق امور تو را خوار نمى سازد, و اگر در حال تقسيم چيزى نزاعى ميان شمااتفاق افتد تو را بر خودش ترجيح دهد. ((85)) امام زين العابدين (ع ) فرموده است : همنشينى با نيكان انسان را به نيكى فرامى خواند. ((86))
امـام بـاقـر(ع ) فـرمـوده اسـت : اگـر بخواهى بدانى كه آيا در تو خيرى است به دلت بنگرچنانچه مـطيعان خدا را دوست و اهل معصيت را دشمن مى دارى به يقين در تو خيرى است .
خداوند تو را دوسـت مى دارد .
و اگر اهل طاعت را دشمن و معصيت كاران رادوست دارى بى شك در تو خيرى نـيـسـت و خـداونـد تـو را دشـمـن مـى دارد چـه انسان باكسى محشور مى شود كه او را دوست مى دارد. ((87)) نـيز فرموده است : با حكمت ترين مردم كسى است كه از نادانان بگريزد, وسعادتمندترين مردم آن كـه بـا افراد كريم و بزرگوار همنشين شود, و خردمندترين مردم كسى است كه در مدارا با مردم استوارتر باشد. ((88)) امام صادق (ع ) فرموده است :همنشينى با دينداران موجب شرف دنيا و آخرت است ((89)) .
نـيـز: بر تو باد به داشتن دوستان راستين چه آنان به هنگام آسودگى و رفاه ذخيره اند و دروقت سختى و بلا سنگر و سپرند .
و در گفتار خود با كسانى مشورت كن كه از خداى ترسند, و دوستانت را به اندازه تقواى آنها دوست بدار. ((90)) نيز: با كسى دوستى كن كه زينت تو باشد, و با كسى كه تو زينت او باشى دوستى مكن ((91)) .
اكـنـون اى خـواننده عزيز! بنگر چگونه ائمه اهل بيت (ع ) كسى را كه لازم است با او دوستى كنى و دوستى را كه سزاوار است با او رفاقت داشته باشى برايت تصوير كرده اند وچگونه نشانه ها و صفات او را توضيح داده اند تا در كار خود بينا و آگاه بوده و در دين خويش داراى بصيرت و بينش باشى , چـه آنـان بـه يـقين مى دانند كه دوست صالح وشايسته هم در زندگى و هم به هنگام مرگ و در آخرت برايت سودمند است .
امـا سـود او در ايـام زنـدگـى آن اسـت كه وى در سختيها ياور تو, و در رويدادهاى ناگوار پناه و پـشـتـيبان تو, و در راه خير رهنما و در برابر دشمنان يار و همراه توست چنان كه پيامبرخدا(ص ) فـرمـوده اسـت : بـر تو باد به داشتن دوستان راستين كه به هنگام آسايش و رفاه زينت و در وقت سـخـتى و بلا, پناه تو هستند. ((92)) و نيز امام صادق (ع ) فرموده است :انسان با داشتن دوستان كثرت و فزونى مى يابد. ((93)) و نيز فرموده است : بر شما باد به داشتن دوستان راستين چه آنها به هنگام آسايش و رفاه ذخيره اند و در وقت سختى و بلا,سپر و سنگرند. ((94)) امـا به هنگام مرگت آنان بيدرنگ ظاهر و نزد تو حاضر مى شوند چنان كه پيامبر خدا(ص )فرموده است : بنگريد با چه كسى گفتگو مى كنيد چه هيچ كس نيست جز اين كه درهنگامى كه مرگ بر او فـرود مى آيد دوستان دينى او برايش مجسم مى شوند اگر ياران اونيكانند نيك و اگر بدانند بد تـجـسـم مـى يـابـنـد, و هـيچ كس نمى ميرد جز اين كه به هنگام مرگش من در نظرش مجسم مى شوم ((95)) .
امـا در آخـرت آنـان تو را در پيشگاه خداوند شفاعت خواهند كرد چنان كه امام صادق (ع )فرموده اسـت : دوسـتـان بسيار به دست آوريد چه براى هر مؤمن شفاعتى است .
وهنگامى كه دوزخيان مـى بـيـنـنـد مـؤمـنـان براى يكديگر شفاعت مى كنند مى گويند: فمالنامن شافعين ولاصديق حميم ((96)) .
امـام رضـا(ع ) فرموده است : كسى كه يك برادر دينى براى خود فراهم كند غرفه اى دربهشت به دست آورده است ((97)) .
از آنـچـه گـذشـت دانسته شد دوست صالح و شايسته اى كه انسان را در همه ادوار و احوال سود مى رساند چه كسى است اينك اى برادر مسلمان با ما همگام باش تا به آن همنشين بدى كه واجب اسـت همچون گريز از شير و فرار از دشمن و پرهيز از بيمار از او بگريزى تو را آگاه كنم زيرا او از همه سو به تو زيان مى رساند.
از جمله آن كه : 1- در شهرت و آوازه مؤثر واقع مى شود و شك و ترديد را درباره ات برمى انگيزد زيراتو به او شناخته و بـه او نـسـبت داده مى شوى چنان كه اميرمؤمنان على بن ابى طالب (ع )فرموده است : زينهار از همنشين بد چه تو به او شناخته مى شوى ((98)) .
نيز فرموده است : با كسى كه عيبهاى مردم را بازگو مى كند همنشين مباش تا از شك كنندگان به شمار آيى و با فاجر و بدكار رفاقت مكن تا متهم ديده شوى ((99)) .
امـام حسين (ع ) فرموده است : همنشينى با فرومايگان شر و مجالست با فاسقان و بدكاران موجب برانگيختن شك است ((100)) .
امـام صـادق (ع ) فرموده است : با بدعتگذاران مصاحبت نكنيد تا در نظر مردم يكى از آنهابه شمار نـيـايـيـد, ((101)) پـيـامـبـر خـدا(ص ) فـرمـوده است : انسان بر آيين دوست و همنشين خويش است ((102)) .
2- مـمكن است خداوند بر دوست تو خشم خود را نازل كند و به سبب همنشينى ونزديكى تو با او عـذاب خـداوند تو را نيز فراگيرد چنان كه امام موسى بن جعفر(ع ) به مردى فرمود: چرا تو را در نـزد عـبـدالـرحـمـان بن يعقوب مى بينم ؟
, عرض كرد او خالوى من است , فرمود: او درباره خدا گـفـتـارى بـس نـادرست دارد, خداوند را كه هرگز به وصف درنمى آيد توصيف مى كند, يا با او بنشين و ما را و يا با ما بنشين و او را ترك كن .
عرض كرد: او هر چه مى خواهد مى گويد آيا هرگاه آنـچـه را او مى گويد نگويم و بدان معتقدنباشم از بابت او گناهى بر من است , امام (ع ) فرمود: آيا نمى ترسى بلايى نازل شود و همه شما را فراگيرد. ((103)) 3- او افـكـار و اخـلاق شـمـا را دگرگون مى كند و بر دين و اعتقادات شما تاثير مى گذارد,بسا مردى كه قربانى اقران و همنشينان خود شده و درنتيجه با روش آنها سازگار و باانديشه هاى آنها دمـسـاز گـرديده و اخلاق و رفتار آنها را در پيش گرفته است , از اين روپيامبر خدا(ص ) فرموده اسـت : انـسـان بـر آيـيـن دوسـت خويش است پس هر يك از شمابايد بنگرد با چه كسى دوستى مى كند. ((104)) اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : همانا همنشين بد همنشين خود را دگرگون مى كند. ((105)) امام باقر(ع ) فرموده است : كسى كه با رفيق بد همنشين مى شود سالم نمى ماند. ((106)) امام صادق (ع ) فرموده است : و كسى كه از دوستى با احمق دورى نمى ورزد بزودى اخلاق او را فرا مى گيرد. ((107)) نيز: با فاجر و بدكار رفاقت مكن چه او فجور و كردار بد خود را به تومى آموزد. ((108)) نيز: بپرهيزيد از همنشينى با اهل دنيا چه در آن , دين شما از ميان مى رود. ((109)) نيز: همنشين شايسته و همنشين بد, مانند دارنده پتك و دمنده دم آهنگرى است ,دارنده مشك يا آن را بـه تـو مـى دهد و يا آن را از او مى خرى و يا از بوى خوش آن بهره مندمى شوى .
اما دمنده دم آهنگرى يا جامه ات را مى سوزاند و يا از او بوى گندى مى يابى .
اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : گمراه شد آن كه به اشرار اعتماد كرد. ((110)) نـيـز: بـا احـمـق هـمـنـشـيـن مـشـو چـه او كـردارش را براى تو مى آرايد و دوست دارد مانند اوباشى ((111)) .
نـيز: با دنيادوستان همنشينى مكن , چه اگر نادار باشى تو را اندك شمارند و اگر داراباشى به تو حسد ورزند. ((112)) نيز: تباهى اخلاق آميزش يا سفيهان و نابخردان است ((113)) .
نيز: دوست آدم نادان در معرض هلاكت است ((114)) .
نيز: با بى خرد همنشينى مكن ((115)) .
نيز: تا مى توانى از فرومايه احمق بگريز. ((116)) نيز: دشمن دانا بهتر از همنشين احمق است .
((117)) نيز: همنشينى با هوسبازان قرآن را از ياد مى برد و شيطان را حاضر مى گرداند. ((118)) نـيـز: حـق را بـگـو, و بـه پرهيزگاران تقرب جو, و از فاسقان دورى , و از منافقان پرهيز كن , وبا خيانتكاران همنشينى مكن ((119)) .
نـيـز: مـسـلـمان بايد از دوستى با دروغگو دورى جويد چه او دروغ مى گويد تا آن جا كه هرگاه راست بگويد از او باور نمى شود. ((120)) آز آن حـضـرت پرسش شد: كدام رفيق بدتر است ؟
فرمود: كسى كه نافرمانى خداوند رادرنظر تو بيارايد. ((121)) به كميل بن زياد نخعى فرمود: اى كميل ! در همه احوال حق را بگو, پرهيزگاران را ياورباش و از فاسقان دورى گزين .
اى كميل ! از منافقان اجتناب كن و با خيانتكاران همنشين مباش .
اى كميل ! بـاكـى نيست كه بدانى دوست تو در باطن كيست .
اى كميل ! برادر توكيست ؟
برادرت كسى است كه در هنگام سختى تو را تنها نگذارد, و اگر لغزشى كنى دست از حمايت تو باز ندارد, و چون از او پرسش كنى تو را فريب ندهد. ((122)) على (ع ) برفراز منبر كوفه ضمن خطبه خود فرمود: اى گروه مسلمانان ! مسلمان بايد بامسلمان دوسـتـى كـند و با فاجر و احمق و دروغگو رفاقت نكند, چه فاجر و بدكار كردار بدخود را براى تو مـى آرايد, و تو را به ارتكاب نظير آن تشويق مى كند, و در امر دين ودنيايت به تو كمك نمى كند, و آمد و شد او نزد تو برايت ننگ و رسوايى است .
اما احمق از راهنمايى فرمانبردارى نمى كند, و نمى تواند بدى را از تو دور گرداند, و بسابخواهد به تو سود رساند در حالى كه به تو ضرر مى رساند, دوريش بهتر از نزديكى , وخاموشيش بهتر از سخن گفتن و مرگش بهتر از زنده بودن اوست .
امـا دروغـگو هرگز به تو سود نمى رساند و اسباب دشمنى برايت فراهم مى سازد, و كينه ات را در دلـها فراهم مى كند و راز تو را آشكار مى گرداند, و وقايع برخى از مردم را براى برخى ديگر بازگو مى كند. ((123)) آن حـضـرت بـه فـرزندش امام حسن (ع ) مى فرمايد: اى فرزندم ! از دوستى با احمق بپرهيزچه او مى خواهد به تو سود رساند ليكن به تو ضرر مى رساند .
و از دوستى با بخيل دورى كن زيرا او آنچه را كه از هرچيز ديگر بدان محتاجترى از دسترس تو دور مى گرداند .
و ازدوستى با فاجر بپرهيز چه او تو را در برابر اندك چيزى مى فروشد .
و زينهار از دوستى بادورغگو چه او همچون سراب است , دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد. ((124)) نيز فرموده است : مسلمان بايد از دوستى با سه كس دورى كند: فاجر, احمق ودروغگو.
امـا فـاجـر و بدكار: عمل خود را برايت مى آرايد و دوست دارد تو هم مانند او باشى , و درامر دين و آخـرت بـه تو كمك نمى كند همنشينى او همراه با بدرفتارى و خشونت و وروداو بر تو مايه ننگ و رسوايى توست .
اما احمق : او هرگز تو را به كار خوبى راهنمايى نمى كند, و اميدى به او نيست كه بدى را ازتو دور سـازد هـر چند در اين راه بكوشد, و بسا كه بخواهد به تو سود رساند ليكن ضررمى رساند از اين رو مرگش بهتر از زندگى و خاموشيش بهتر از سخن گفتن و دوريش بهتراز نزديكى مى باشد.
امـا دروغـگـو: تو با او هرگز زندگى گوارايى نخواهى داشت , وى پيوسته امور تو را براى ديگران نـقـل و اوضـاع ديـگـران را بـرايت بازگو مى كند تا آن جا كه اگر سخن راستى بگويدكسى باور نـمـى كـنـد, مردم را به دشمنى با يكديگر تشويق مى كند و كينه در دلها پديدمى آورد .
بنابراين از خداوند بترسيد و درباره خود بينديشيد. ((125)) ابيات زير به آن حضرت منسوب است :
فلا تصحب اخاالجهل ----- و اياك و اياه ((126))
فكم من جاهل اردى ----- حكيما حين آخاه ((127))
يقاس المرء بالمرء ----- اذا ما هو ماشاه ((128))
وللمرء من المرء ----- مقاييس و اشباه ((129))
و للقلب على القلب ----- دليل حين يلقاه ((130))
از امام باقر(ع ) نقل شده كه فرموده است : پدرم على بن الحسين (ع ) به من گفت : بنگر باپنج تن همنشينى نكنى و با آنها سخن نگويى و در هيچ راهى آنها را همراهى نكنى .
گفتم :اى پدر! آنها چه كـسـانى هستند؟
به من آنان را بشناسان .
فرمود: بپرهيز از همنشينى بادروغگو چه او مانند سراب دور را بـه تـو نـزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد .
وزنهار از رفاقت با فاسق , زيرا او تو را به لقمه اى يا به كمتر از آن مى فروشد .
و بپرهيز ازرفاقت با بخيل چه او تو را با مال خود در سخت ترين نيازى كه پيدا مى كنى يارى نمى كند.و بپرهيز از رفاقت با احمق زيرا او مى خواهد به تو سود رساند لـيكن به تو ضررمى رساند .
و زنهار از مصاحبت با قطع كننده رحم چه من او را در سه جا از كتاب خـدامـلـعـون يـافـتـم .
خـداونـد فـرمـوده است : فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا في الا رض وتـقطعواارحامكم اولئك الذين لعنهم اللّه فاصمهم واعمى اءبصارهم ((131)).
و نيز فرموده است : الذين ينقضون عهداللّه من بعد ميثاقه ويقطعون ما امر اللّه به ان يوصل ويفسدون في الا رض اولئك لـهـم الـلـعـنـة ولـهـم سـوء الـدار. ((132)) و نـيـز فرموده است : الذين ينقضون عهداللّه من بعد مـيـثـاقـه ويـقـطـعـون مـا امـر اللّه بـه ان يـوصـل ويـفـسـدون فـي الا رض اولـئك هـم الخاسرون ((133)) ((134)) .
نـيز فرموده است : بپرهيز از همنشين با گنهكاران و كمك به ستمگران و همسايگى بافاسقان , از فتنه آنها برحذر باش و از فضاى آنها دورى كن ((135)) .
نيز امام باقر(ع ) فرموده است : با چهار تن همنشينى و دوستى مكن : احمق , بخيل , ترسو ودروغگو.
امـا احـمـق : او مـى خـواهـد بـه تو سود رساند ليكن زيان مى رساند .
بخيل : از تو مى گيرد و به تو نـمـى دهـد .
تـرسو: از تو و از پدر و مادرش مى گريزد .
و دروغگو: اگر هم راست بگويدكسى باور نمى كند. ((136)) امـام صـادق (ع ) فـرمـوده اسـت : بـپـرهيز از دوستى با احمق زيرا خوشترين حالت تو از ناحيه او نزديكترين چيزى است به آنچه تو را بد حال مى سازد. ((137)) نـيـز: با پنج تن همنشين مباش : دروغگو: زيرا تو پيوسته از سوى او در معرض فريبى , چه او مانند سراب است دور را نزديك و نزديك را دور مى نماياند .
و احمق : زيرا تو از اوايمن نيستى , مى خواهد به تو سود رساند ليكن زيان مى رساند .
و بخيل : چه اوضروريترين چيزى را كه بدان نيازمندى از تو دريغ مى دارد .
و ترسو: با تو به سلامت رفتار مى كند ليكن در هنگام سختى مى گريزد, و فاسق : تو را در برابر لقمه اى يا كمتر ازآن مى فروشد. ((138)) نـيـز: با فاجر و بدكار همنشين مباش تا او را به راز خود آگاه كنى و در كار خود با آنانى مشورت كن كه از خداوند مى ترسند. ((139)) نـيـز: از معاشرت با دنيا دوستان بپرهيزيد چه در آن دين خود را از دست مى دهيد و به دنبال آن دچـار نـفـاق خـواهـيـد شـد, و ايـن دردى زشـت و منفور ا ست كه بهبودى ناپذيراست و موجب سخت دلى و سلب خشوع و فروتنى است ((140)) .
نيز: سه چيز است كه بر هر انسانى لازم است از آنها دورى كند: همنشينى با اشرار,گفتگو با زنان و نشستن با بدعتگذاران ((141)) .
نـيـز: زنـهـار از ايـن كـه بـا فـرومـايـگـان و سـفـلـگان معاشرت كنى چه از سفلگان خيرى به دست نمى آيد. ((142)) نـيـز: بـا احمق مشورت مكن , و از دروغگو يارى مخواه , و به دوستى انسان ملول اعتمادمكن چه دروغـگـو دور را بـه تـو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد .
و احمق به خاطر تو خود را به زحـمـت مـى انـدازد ليكن به آنچه مى خواهى دست نمى يابد .
و انسان ملول در آن جا كه بيشترين اعتماد را به او دارى تو را يارى نمى كند و در آن حال كه بيشترين پيوند را با او برقرار مى كنى از تو مى برد. ((143)) نـيـز بـه اصـحـاب خـود فرمود: چه چيزى شما را باز مى دارد در هنگامى كه از يكى از آنان (اهل خلاف ) چيزى به شما مى رسد كه موجب ناخشنودى شما و آزار ماست بر او واردشويد و او را توبيخ و سرزنش كنيد, و به طور مؤثر با او سخن گوييد. ((144)) يـكـى از آنان گفت : قربانت شوم , هرگاه از ما نپذيرند, فرمود: از آنها دورى كنيد و ازشركت در مجالس آنها بپرهيزيد. ((145)) نـيـز به آنان فرمود: كاش هنگامى كه از آن مرد چيزى به شما برسد نزد او برويد و به اوبگوييد: اى فـلان يـا از مـا دورى و كـناره گيرى كن و يا از اين اعمال دست بازدار, درصورتى كه خوددارى نكرد, از او دورى كنيد. ((146)) شـك نـيـسـت كـه كناره گيرى از مردم بهتر از آميزش با بدان و همنشينى با نابخردانى است كه سـمـوم كشنده خود را در ميان بستگان و نزديكان خود پخش مى كنند, آنها دشمنند وبايد از آنها برحذر بود قاتلهم اللّه ا نى يوفكون ((147)) .
از ايـن رو امـام موسى بن جعفر(ع ) فرموده است : بپرهيز از آميزش با مردم و انس با آنان مگر آن كه در مـيـان آنان خردمند و امين يابى در اين صورت با آنها انس بگير و از غير آنان بگريز همان گونه كه از جانوران درنده مى گريزى ((148)) .
اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : بايد انس تو به تنهايى بيشتر از همنشينى با بدان باشد. ((149)) ابـوذر (رض ) از هـمـيـن مـنـبع فياض سيراب شده و گفته است : تنهايى بهتر از همنشين بد,و همنشين شايسته بهتر از تنهايى است .
يكى از شاعران اين معنا را در اين دو بيت آورده است :
وحدة الانسان خير ----- من جليس السوء عنده ((150))
و جليس الصدق خير ----- من جلوس المرء وحده ((151))
از عيسى (ع ) نقل شده كه فرموده است : با نفرت از گنهكاران دوستى خود را به خدا نشان دهيد, و با دورى از آنها به خداوند تقرب جوييد و خشنودى خدا را در خشم آنهابخواهيد. ((152)) قرآن كريم كه قانون اساسى اسلام است بدين امر تصريح كرده و فرموده است : لاتجدقوما يؤمنون بـاللّه والـيـوم الاخـر يـوادون مـن حـاد اللّه ورسـولـه ولـو كـانـوا آبـاءهـم او ابناءهم اواخوانهم او عشيرتهم ((153)).
و نيز: فاعرض عن من تولى عن ذكرنا ولم يرد الا الحياة الدنيا. ((154)) يكى از شاعران گفته است :
صاحب اخاثقة تخطى بصحبته ----- فالطبع مكتسب من كل مصحوب ((155))
كالريح آخذة مما تمر به ----- نتنا من النتن او طيبا من الطيب ((156))
ديگرى گفته است :
اذا كنت في قوم فصاحب خيارهم ----- ولا تصحب الاردى فتردى مع الردي ((157))
عن المرء لاتسال وسل عن قرينه ----- فكل قرين بالمقارن يقتدى ((158))
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى

61- مصادقة الاخوان /42.
62- تحف العقول /28.
63- بحارالانوار, 1/175.
64- تحف العقول , /205.
65- بحارالانوار, 75/202.
66- بحارالانوار, 71/186.
67- بحارالانوار, 74/100, الزخرف /47.
68- بحارالانوار, 74/84.
69- بحارالانوار,71/185.
70- بحارالانوار, 70/311.
71- بحارالانوار, 74/189,71/189.
72- اصول كافى ,2/239.
73- تحف العقول /25, بحارالانوار, 77/140.
74- بحارالانوار, 1/160.
75- الحكم , 2/7.
76- الحكم , 2/322.
77- الحكم ,2/322.
78- الحكم , 1/547.
79- الحكم , 1/453.
80- الحكم , 1/83.
81- الحكم , 2/553.
82- اصول كافى , 2/638.
83- الحكم , 1/407 .
84- بحارالانوار 33/586.
85- بحارالانوار, 32/539.
86- تحف العقول / 205.
87- مصادقة الاخوان , ج /50, 1/050 .
88- امالى الصدوق /27.
89- اصول كافى , 1/39.
90- تحف العقول /274 , بحارالانوار, 71/186.
91- بحارالانوار, 76/267.
92- بحارالانوار, 71/186.
93- نهج الفصاحه , /624.
94- بحارالانوار, 71/186.
95- اصول كافى , 2/637.
96- شـعـراء /100: بـراى مـا هـيـچ شفاعت كننده اى نيست و؟
نه دوست گرم و پرمحبتى .
ميزان الحكمة 1/44.
97- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال , /182.
98- بحارالانوار, 71/199 مضمون .
99- بحارالانوار, 75/10 و 78/10.
100- بحارالانوار, 71/194.
101- اصول كافى , 2/375.
102- نهج الفصاحة , /624.
103- بحارالانوار, 71/195.
104- بحارالانوار, 71/192.
105- بحارالانوار, 42/203.
106- بحارالانوار,71/191.
107- بحارالانوار, 71/191.
108- بحارالانوار, 71/191.
109- بحارالانوار, 75/367.
110- الحكم , 1/570.
111- همان ماخذ,/177.
112- همان ماخذ /178.
113- بحارالانوار, 75/82.
114- الحكم , 1/557, الغرر/203 .
115- الحكم ,2/178,الغرر332.
116- بحارالانوار, 71/187.
117- الحكم , 2/23.
118- الحكم , 2/322 , تحف العقول /151 ,بحارالانوار, 77/291.
119- بحارالانوار,77/271 و 78/64.
120- مصادقة الاخوان , 1/78.
121- بحارالانوار, 75/190.
122- تحف العقول /116.
123- مصادقه الاخوان /80.
124- الحكم ,1/318 ,الغرر/75.
125- تحف العقول /250مصادقه الاخوان /78.
126- پس با نادانان رفاقت مكن و سخت از او بپرهيز.
127- چه بسا نادان كه هرگاه كه دانا با او رفاقت كرد دانا را نابود ساخت .
128- انسان با انسانى كه با او گام بر مى دارد سنجيده مى شود.
129- و براى انسان با انسان ديگر معيارها و شباهتهايى است .
130- و دل را بر دل دليل و راهنمايى است به هنگامى كه او را ديدار مى كند.
131- محمد /22: اما اگر روگردان شويد آيا جز اين انتظار مى رود كه در زمين فساد و قطع رحم كـنـيـد .
آنـهـا كـسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته گوشهايشان را كر و چشمهايشان را كور كرده است .
132- رعد /25: آنها كه ميثاق الهى را پس از محكم كردن مى شكنند و پيوندهايى را كه خدا دستور بـرقـرارى آن راداده قـطع و در روى زمين فساد مى كنند لعنت و بدى (و مجازات ) سراى آخرت براى آنهاست .
133- بـقره /27: آنانى كه پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند مى شكنند و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع و در جهان فساد مى كنند آنها زيانكارانند.
134- بحارالانوار, 71/197.
135- امالى شيخ مفيد, 1/203.
136- بحارالانوار71/192.
137- بحارالانوار, 74/196.
138- بحارالانوار,71/196.
139- اختصاص شيخ مفيد, 1/230.
140- بحارالانوار, 72/367.
141- تحف العقول ,235.
142- بحارالانوار, 84/ 103
143- تحف العقول , /233.
144- بحارالانوار,1/145 مستدرك , 12/197.
145- الكافى ,8/168.
146- بحارالانوار,97/88.
147- منافقون /4: خداوند آنان را بكشد چگونه روى مى گردانند و از حق منصرف مى شوند.
148- بحارالانوار, 1/155.
149- الحكم , 2/143.
150- تنهايى انسان بهتر است از اين كه نزد او همنشين بد باشد.
151- و همنشين راستين بهتر از نشستن به تنهايى است .
152- مجموعه ورام , 2/25.
153- مجادله /22: هيچ گروهى را كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد نمى يابى كه با دشمنان خدا و پيامبرش دوستى كنند هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان آنها باشند.
154- نـجـم /29: پـس از آنـهـايـى كـه از ذكـر مـا روى مى گردانند و جز زندگى مادى دنيا را نمى طلبند اعراض كن .
155- بـا انـسـان مـورد اعـتـماد همنشين باش تا از مصاحبت با او بهره مند شوى , چه طبع از هر همنشين كسب تاثيرمى كند.
156- و آن مـانـنـد بـاد اسـت كه بر هر چه بوزد از آن مى گيرد, چه متعفن و بدبو و چه پاكيزه و خوشبو.
157- اگـر در مـيـان گـروهى باشى با نيكان آنها رفاقت كن , و با فرومايه همنشين مباش كه با پست پست مى شوى .
158- از چگونگى مرد مپرس و از اين كه همنشين او كيست بپرس , زيرا هر همنشينى به همنشين خود تاسى مى كند.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن