ميانه روى در دوستى و دشمنى و انواع دوستان

سلسله مباحث دوست یابی -7
اين امرى مهم است كه اهل بيت (ع ) ما را بدان متوجه و آگاه كرده اند و سزاوار هر انسانى است كه آن را در دوران زنـدگـى اجـتماعى خود نصب العين خويش قرار دهد و درمعاشرت با مردم آن را چـراغ راه خـود سـازد .
اين امر همان ميانه روى در دوستى و دشمنى و خوددارى از زياده روى در آنهاست .
آرى هرگاه كسى را دوست مى دارى در دوستى وى زياده روى مكن و همه آن چيزهايى را كه در دل دارى و در انديشه ات مى گذرد براى او مكشوف مساز, چه ممكن است كه در آينده اين دوست با تو دشمن گردد .
همچنين هرگاه با كسى دشمنى داشتى در آن زياده روى مكن و در عداوت با او تلاش و كوشش بسيار به كار مبر چه ممكن است درآينده همو دوست تو گردد.
جـامـعـه مـا بـزرگترين گواه بر اين مطلب است چه بسيار دوستانى كه دشمن شدند, و چه بسا دشمنانى كه دوست گرديدند.
سرور اوصياء امام على بن ابى طالب (ع ) به اين امر دقيق تصريح كرده و فرموده است :دوست خود را بـه آهستگى دوست بدار شايد روزى دشمن تو شود, و دشمنت را به آرامى دشمن بدار شايد روزى دوست تو شود. ((199)) نيز فرموده است : همه محبت خود را براى دوستت به كار گير ليكن همه اطمينان خويش را به او نـداشته باش , و همه مواسات و هميارى را براى او به كار بر اما همه اسرارت را به او وامگذار .
با اين روش شرط حكمت و حق واجب دوست خود را اداكرده اى ((200)) .
امـام صـادق (ع ) فـرموده است : دوستت را از راز خود آگاه مكن جز آنگاه كه اگر دشمنت بر آن آگاه شود برايت زيانى نداشته باشد چه دوست ممكن است روزى دشمن شود. ((201)) نـيز فرموده است : به دوست خود به طور كامل اعتماد مكن , چه گفتار شتابزده هرگزبخشوده نمى شود. ((202)) يكى از شاعران اين معنا را به نظم درآورده و گفته است :
احذر عدوك مرة ----- واحذر صديقك الف مرة ((203))
فلر بما انقلب الصديق ----- فكان اعرف بالمضرة ((204))
انواع دوستان
در بـيـان انـواع دوسـتـان و اقـسـام بـرادران روايـات چندى از اهل بيت (ع ) وارد شده كه صفات وويژگيهاى هر دسته از آنها را روشن ساخته است تا آدمى در اين راه با آگاهى گام بردارد.
چـه كـسـى اسـت كـه در روزگـار زنـدگـى خود اقسامى از دوستان را نديده و انواعى از ياران رامشاهده نكرده باشد؟
در مـيان آنها كسانى وجود داشته اند كه بر آنها اعتماد كرده و به آنها اطمينان يافته , و ازمصاحبت آنها شاد و از ديدار آنها چشمش روشن گرديده است .
نـيـز در جرگه آنها افرادى بوده اند كه جز بر غم و اندوه همنشين خود نيفزوده اند, اينان درظاهر دوستان و در نهان دشمنانند, مكر و كيد خود را براى دوست خود در دل پنهان مى دارند و حوادث نـاگوار را براى او انتظار دارند .
از اين رو بايد بسيار برحذر بود كه مباداآدمى در دام اين چاپلوسان گـرفـتار شود چه اينان براى انسان از دشمنانى كه آشكارا اظهارخصومت مى كنند خطرناكترند.
اولئك شر مكانا واضل سبيلا. ((205)) شاعر گفته است :
و صاحب لى كداء البطن صحبته ----- يودنى كوداد الذئب للراعي ((206))
يثنى على جزاه اللّه مكرمة ----- ثناء هند على روح بن زنباع ((207))
اكـنـون بـراى آن كـه بـر اقـسـام دوسـتـان طـبق آنچه اهل بيت (ع ) روشن كرده اند آگاه شويم توجه خواننده را به احاديث زير معطوف مى داريم : اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : دوستان دو نوعند: دوستان مورد اعتماد و دوستان خنده رو.
اما دوستان مورد اعتماد مانند كف و بال و خانواده و مال اند, هرگاه بر دوستت اعتماددارى مال و تلاش خود را در راه او صرف كن , با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش , راز او را پوشيده بدار و ياور او باش و محاسن او را ظاهر گردان , و اى پرستش كننده بدان وجود اين گونه دوستان نايابتر از كبريت احمر است .
امـا دوسـتـان خنده رو از آنها به تو لذت و خوشى مى رسد, اين را از آنها قطع مكن و بيش از اين از وجـدان آنـها انتظار نداشته باش و به اندازه اى كه با تو گشاده رويى و شيرين زبانى مى كنند با آنها رفتار كن ((208)) .
سرور شهيدان حسين بن على (ع ) فرموده است : برادران چهار گونه اند: برادرى كه براى توست و تو براى اويى برادرى كه براى توست , برادرى كه ضد توست و برادرى كه نه براى اويى و نه او براى تـوسـت .
از آن حـضـرت دربـاره معناى اين سخن پرسش شدفرمود: برادرى كه براى تو و براى خـودش اسـت بـرادرى اسـت كـه بـا دوستى خود بقاى برادرى را خواهان است و با دوستى خود خـواهـان مـرگ برادرى نيست .
و اين براى توست و به سود خودش است چه هرگاه برادرى كامل شـود زنـدگـانـى هر دو خوش وگوارا خواهد شد, و هرگاه برادرى يك طرفه و در تناقض باشد برادرى هر دو طرف نادرست خواهد بود.
بـرادرى كـه او بـراى تـوسـت كـسى است كه نفس خويش را از طمع رهايى داده و به حال رغبت درآورده است از اين رو هرگاه رغبت به برادرى داشته باشد در امور دنيا طمع ندارد, و اين به طور كامل و با تمام وجود براى توست .
برادرى كه بر ضد توست برادرى است كه پيشامدهاى ناگوار را برايت انتظار مى كشد واسرارت را فـاش مـى كـنـد و در ميان خانواده ها بر تو دروغ مى بندد, و به تو با نظر حسادت مى نگرد, و لعنت خداوند يگانه بر او باد.
برادرى كه نه براى توست و نه تو براى اويى , كسى است كه خداوند او را پر از حماقت كرده و او را از رحمت خود دور ساخته است او را مى بينى كه خودش را بر تو ترجيح مى دهد و به سبب حرصى كه دارد آنچه را در اختيار توست مى طلبد. ((209)) امـام جعفربن محمد صادق (ع ) فرموده است : دوستان سه گونه اند: يكى مانند غذاست كه در هر زمـان بدان نياز دارى و آن دوست خردمند است .
دوم به منزله درد است و آن دوست احمق است .
سوم در حكم داروست و آن دوست هشيار و زيرك است ((210)) .
نيز فرموده است : دوستان سه گونه اند: دوستى كه با جان خويش با تو مواسات و هميارى مى كند, ديگر دوستى است كه با مال خويش با تو مواسات و هميارى دارد, سومى كسى است كه كفاف خود را از تـو مى گيرد و تو را براى برخى لذتها مى خواهد بنابراين نبايد اورا از دوستان مورد اعتماد به شمار آورى ((211)) .
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى

199- بحارالانوار,71/177.
200- الحكم , 1/33, بحار, 71/165.
201- بحارالانوار, 74/168.
202- مصادقة الاخوان , /82, تحف العقول /265, بحار, 72/173.
203- از دشمنت يك بار بپرهيز, و از دوستت هزار بار بر حذر باش .
204- چه بسا دوستت دگرگون شود, پس به آنچه تو را زيان مى رساند داناتر است .
205- فرقان /34:.. .
آنها بدترين محل را دارند و گمراهترين افرادند.
206- و دوستى دارم كه دوستى او همانند پيچش شكم است , با من دوستى مى كند مانند دوستى گرگ باچوپان .
207- مرا مى ستايد خدابه او پاداش خير دهد, ستايش او مانند ستايش هند از روح بن زنباع است .
208- مصادقة الاخوان /30.
209- تحف العقول /178.
210- بحارالانوار, 78/238.
211- بحارالانوار, 78/239.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن