بَابُ خُلْفِ الْوَعْدِ
1- عـَلِيُّ بـْنُ إِبـْرَاهـِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عـَبـْدِ اللَّهِ ع يـَقـُولُ عـِدَةُ الْمـُؤْمـِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لَا كَفَّارَةَ لَهُ فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللَّهِ بَدَأَ وَ لِمـَقـْتـِهِ تـَعـَرَّضَ وَ ذَلِكَ قـَوْلُهُ ي ا أَيُّهـَا الَّذِيـنَ آمـَنـُوا لِمَ تـَقـُولُونَ م ا ل ا تـَفـْعـَلُونَ كـَبـُرَ مـَقـْتـاً عـِنـْدَ اللّ هِ أَنْ تـَقـُولُوا م ا ل ا تَفْعَلُونَ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 68 رواية :1
ترجمه :
هـشـام بـن سـالم گـويـد: از امـام صـادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: وعده مؤ من به بـرادر (ديـن ) خـود نذرى است كه كفاره ندارد، پس هر كه بآ وفا نكند بمخالفت وعده با خدا برخاسته و خود را در غضب او انداخته ، اين است گفتار خدايتعالى كه (فرمايد:): (((اى كـسـانـيـكـه ايمان آورده ايد چرا گوئيد آنچه را نكنيد چه دشمنى گرانى است نزد خدا كه بگوئيد آنچه را نكنيد))) (سوره صف آيه 2 3).
شــرح :
مـقـصـود از گـفـتـار حـضرت كه فرمود:(((نذرى است كه كفاره ندارد))) بحسب ظاهر براى تـغـليـظ و اهـمـيـت آن بـر سـايـر نذرها است ، و حمل بر تخفيف و سبكتر بودنش از نذرهاى ديگر، خلاف ظاهر و سياق عبارت است ، مجلسى (ره ) گويد: اينكه فرمود: (((فبخلف الله بـداء))) بـراى ايـنـسـت كـه خـداونـد از بـنـدگـان پـيـمـان گـرفـتـه كـه بـدسـتـوراتـش عـمـل كنند و نواهى او را ترك نمايند، و چون دستور بوفاء بعهد داده و از خلف و عده نهى فـرمـوده ، پـس آنـكـس كـه خـلف وعـده كـند با عهد خدا مخالف كرده ، سپس در تفسير آيه و شـاءن نـزولش گـفـتار مفسرين و مختار خود را نقل فرموده كه جمعى گفته اند آيه درباره مـنـافـقين و مخالفين نازل شده و ذكر آن بطول انجاميد و از وضع ترجمه و شرح ما خارج است .
2- عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 69 رواية :2
ترجمه :
امـام صـادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرموده : هر كه بخدا و روز جزا ايمان دارد بايد بوعده كه ميدهد وفا كند.
شــرح :
مـجـلسـى (ره ) گويد: اين دو حديث با قوت سندى كه دارند دلالت بر وجوب وفاء بعهد كـنـنـد و در حـديـث اول تـهـديـدى شـديـدى اسـت كـه و دلالت كـنـد كـه آيـه در خـلف وعـده نـازل شـده و آن مـشـتـمل بر تاءكيدات و مبالغاتى است كه بضميمه حديث معتبر دلالت بر وجـوب وفـاء بـوعده كند. با اينكه ظاهر كلمات بيشتر علماء شيعه اينست كه بوفاء بعهد مـسـتحب است مگر اينكه وعده در ضمن عقد لازمى باشد، سپس بر دلالت آيه اشكالى ميكند و از آن جـواب دهـد كه ملخصش اينست كه اگر گفته شود در آيه احتمالاتى است خصوص با ايـنـكـه در اخـبـار شـيـعـه و سـنـى آمـده اسـت كـه آيـه دربـاره مـنـافـقـيـن و مـخـالفـيـن نـازل گـرديـده ، در جـواب گـوئيـم : كـه سـيـاق آيـه عـمـومـيـت دارد و مـورد نـزول ، بـاعـث تـخـصـيـص آيـه نـگـردد، و پـس از بـيـان اشـكـال و جواب در وجه اينكه بيشتر علماء شيعه وفاء بعهد را مستحب دانسته اند مطالبى بـيـان فـرمـوده و كـلمـاتـى از دانـشمندان ايراد كرده و در پايان براى وعده مراتبى بيان داشـتـه كـه در بعضى از آنها وفاء بعهد واجب و در بعضى مستحب است ، و براى توضيح بيشتر به مرآت العقول مراجعه شود.