در اينجا بايد به چند مسئله اشاره كنيم

در اينجا بايد به چند مسئله اشاره كنيم
دعا معراج مومنین و راه زندگی - 62
1 - اگر مؤمنين دعا كنند خدا اجابت مى‏فرمايد، پس ما در مسير اين جهان‏وآينده آن، به اندازه‏اى معيّن، اثرى داريم. پس هر كدام از ما مى‏توانيم براى نزديك‏شدن فرج امام حجّت عمل كنيم و اين از طريق دعا با روح اميد است، نه با روح‏يأس و نااميدى.
2 - دعا در همين حالت داراى گونه‏اى آينده‏نگرى است، يعنى انسان بايد دربرنامه زندگى خود عمل پيوسته و هميشگى براى رسيدن به اين هدف، از جهت‏فراهم آوردن وسايل و آماده كردن راههاى ظهور امام حجّت)عج( را قرار دهد.پس دعا در حقيقت تعبيرى است از برنامه مؤمن و اهداف او.
3 - هنگامى كه انسان براى امام منتظر دعا مى‏كند با اين كار بخشى از حق اورا بر خويش ادا مى‏كند، هم‏چنين اين كار منجر به استوار كردن رابطه اقتدا و پيروى‏از امام مى‏شود.
"خدايا او را دعوتگر به سوى كتاب و قائم به دين خود قرار ده و او را در زمين‏خليفه گردان همچنانكه پيشينيان او را خليفه كردى و براى او دينش را كه موردرضاى توست تمكين ده."
اين دين، دين اسلام است، امّا اسلام كامل، اسلام ناب و اصيل، و آنچه‏امام حجّت در نشر آن در همه جاى زمين و جا دادن آن در دلهاى بشريّت مى‏كوشد.
"بيمش را به امنيّت بدل كن، تا تو را پرستد و شرك نورزد."
امام بر سرنوشت اين دين بيمناك است.
او صدها سال است كه منتظر لحظه ظهور است و در حالت آوارگى و هجرت‏دائمى در انتظار لحظه موعود بسر مى‏برد، انسان مؤمن اينچنين بايد سختى‏هاومشكلات را تحمّل كند تا وقتى كه اهداف و توقّعاتش را محقّق نمايد.
"خدايا عزيزش كن و با او عزيز دار، ياريش ده و با او يارى كن و پيروزيى‏عزيز او را ده، گشايشى آسان او را عطا كن و از نزد خود چيرگى براى او قرار ده‏وحجّتى روشن كه يار او باشد "عطا فرما" در قرآن مى‏خوانيم:
)وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِي مِن لَدُنكَ‏سُلْطَاناً نَصِيراً ()سوره اسراء، آيه 80)
"و بگو كه بارالها مرا به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من ازجانب خود بصيرت و حجّت روشنى كه دايم يار و مددكار باشد عطا فرما."
پس ما از خدا مى‏طلبيم كه چيرگى و نيرويى به ما بدهد، نه نيروى خود،بلكه نيروى الهى، دور از شهوات و هوسها و تلنبار شدن عوامل منفى در جامعه‏وهم‏چنين از خدا در اين دعا مى‏طلبيم كه براى امام حجّت)عج( چيرگى‏پيروزمندانه‏اى قرار دهد.
"خدايا با او دين خود و سنّت پيامبرت را آشكار كن تا حقّى از ترس خلق‏پنهان نماند."
ما بسى رنجور مى‏شويم وقتى مى‏بينيم كه سنّتهاى پيامبر ناپديد شده‏ونشانه‏هاى رسالت مندرس گشته و خلاف احكام خدا بطور آشكار در همه‏كشورهاى اسلامى، انجام مى‏گيرد و ما در بسيارى از اوقات ناچاريم از روى تقيّه‏سكوت كنيم، امّا ما در اينجا از خدا مى‏خواهيم كه امام حجّت را ظاهر فرمايد تاديگر تقيّه‏اى نباشد و اسلام حكمفرما و چيره شود.
دعا سپس مى‏پردازد به ترسيم نقشه هدفهاى راستين انسان در زندگى،هدف، صاحب املاك و زن و فرزند شدن و لذّت و بهره‏ورى از اينها نيست، هدف‏اساسى اين است كه انسان نقشى فعّال و سازنده در تصحيح مسير زندگى داشته‏باشد:
"خدايا اشتياق دولت با كرامت را به پيشگاه تو مى‏آوريم، دولتى كه اسلام‏واهل آن را بدان عزيز دارى و نفاق و اهل آن را بدان خوار كنى و ما را در آن دولت ازدعوتگران به اطاعت و هدايت كنندگان وپيشوايان به سوى راهت قرار دهى و ما رابه سبب آن دولت، كرامت دنيا و آخرت روزى كنى."
بنابراين هدف اوّل برپايى حكومت اسلامى راستين است، نه حكومت‏اسلامى منافقانه بر طبق اسلام ساختگى و هماهنگ با اميال غرب يا شرق.
هدف دوم اين است كه انسان در اين حكومت نقش پيشتاز را داشته باشد،پس ما نبايد منتظر باشيم كه ديگران براى ساختن دولت اسلامى اقدام كنند، ماييم‏كه بايد آن را بنا كنيم و ماييم كه براى اجراى نقش پيشتاز بايد بپاخيزيم: "و در آن‏دولت ما را از دعوتگران به طاعتت وراهنمايان و پيشوايان به سوى راهت قراردهى"، ما چه از نظر گفتار و چه ازنظر كردار نقشى پيشتازانه داريم، دعوت به‏فرمانبردارى خدا اجراى اين نقش است از نظر گرفتار و رهبرى به سوى راه او اجراى‏اين نقش است از نظر عمل و به صحنه آمدن. "و به سبب آن دولت، كرامت دنياوآخرت را روزى ما كنى"، اين است هدف دولت اسلامى، كرامت يعنى استقلال‏وخير و فضيلت، بالاترين هدف دولت اسلامى اين نيست كه به پيشرفت مادى،اگر اين پيشرفت به قيمت استقلال و فضيلت و نيكى به مردم تمام شود، برسد؛مثالى مى‏زنيم: امريكاييها از نظر تمدّن پيشرفت كرده‏اند، امّا به قيمت ملّتهاوفضيلت واسرائيل نيز از نظر تمدّن پيشرفته است امّا به قيمت استقلال خود، زيرادولت كوچكى است وابسته و مرتبط به غرب، بلغارستان نيز پيشرفته است، امّا به‏قيمت استقلالش زيرا پيرو شرق است.
امّا دولت اسلامى درپى پيشرفت است، امّا در كنار استقلال و استقلال رامى‏خواهد و در كنار آن فضيلت را.
"خدايا هرچه از حق به ما شناساندى ما را به آن وادار و هرچه از آن بازمانديم‏ما را بدان برسان."
امّا چگونه به اين هدف مقدّس برسيم؟
به وسيله دو چيز:
- "هرچه از حق به ما شناساندى ما را بر آن وادار"، به اندازه شناختمان ازحقايق مسئوليّت بپذيريم، پس اگر دانستيم كه جهاد واجب است مسئوليّت آن رابعهده گيريم.
- "و هرچه از آن بازمانديم ما را بدان برسان"، وقتى به نقص خود دردانسته‏ها و فرهنگ دينيمان پى برديم، بايد بكوشيم كه اين نقص را بر طرف كنيم،پس انسان بايد آن اندازه از دين را كه مورد شناخت اوست بكار بندد و آن مقدار راكه نمى‏شناسد در جستجوى شناخت آن باشد.

منبع : دعا معراج مومنین و راه زندگی
نویسنده : آیت الله  محمّدتقى المدرسى‏

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن