مسئوليت اجتماعى

مسئوليت اجتماعى
تربيت کودک در جهان امروز - 6

نـخـست اين كه همه افراد به منزله چرخ ‌ها و ابزارهاى ماشين اجتماع هستند كه جامعه را به سمت جـلـو و بـه سوى تكامل و تمدن سوق مى دهند،همين طورى كه در يك واحد صنعتى ، اگر يكى از چـرخ ‌هـا و ابـزارهـا و مـهـره هـا از كار بيفتد يا كار خود را به صورت ناقص انجام دهد، كار دستگاه نيزناقص يا متوقف خواهدشد، در واحد خانواده نيز از كار افتادن و يا قصور افراد، بزرگ ترين لطمه را به پيشرفت و تكامل اجتماع وارد مى سازد و اين مساله اى است كه بسيار اهميت دارد.
اگر بخواهيم اين مساله را در سطح محدودترى بررسى كنيم ، بايد ملت هايى را كه در يك مملكت زندگى مى كنند مقياس قراردهيم .
در ايـن صورت هرفردى موظف است كه به ملت و مملكت خود، صميمانه و بى دريغ خدمت كند و اسـباب پيشرفت و سربلندى ملت و مملكت خودرا فراهم سازد،لكن بهتراست مساله را در سطحى وسيع تر و درمقياس خانواده بشرى مورد مطالعه قراردهيم .
در ايـن صـورت ، هـرفـرد و هرملتى خود را عضو يك خانواده بزرگ سه ميليارد نفرى مى داند كه هدفى جز ترقى و تعالى ، نبايد داشته باشد و درچنين شرايطى ، كليه ملل جهان ، نه تنها بايد مزاحم پـيـشـرفـت و تـرقـى ايـن واحـد بـزرگ نـبـاشـد بـلـكـه بايد از راه تعاون و همزيستى مسالمت آميز،كوشش ترقى خواهانه خود را به ثبوت رسانند.
مـتاسفانه در عصر ما به نام تمدن و پيشرفت ، بزرگترين لطمه ها، به حيثيت انسانى وارد مى شود، آنـهـايـى كـه بـا فـرستادن سه انسان به حوزه جاذبه ماه ،جهانى را غرق در اعجاب و حيرت واز اين پـيـروزى بـزرگ احـسـاس غـرور و افـتـخـار مـى كـنـنـد، در صـحـنـه هاى جنگ ، پديدآورنده وحـشـتـنـاك ترين خونخوارى وسبعيت هستند! اگر باور نداريد حوادث خاورميانه و خاور دور را مطالعه كنيد.
بدون اين كه اهميت موضوع را انكاركنيم ، خاطرنشان مى كنيم كه به گردش درآمدن سه انسان در اطراف ماه ، در برابر عظمت اين جهان بزرگ ،چندان كارمهمى نيست .
در منظومه شمسى ما ـبه قول يك منجم هلندى ـچهل بيليون ستاره وجوددارد كه تنها نامگذارى آنـهاـ در صورتى كه هركدام يك ثانيه وقت لازم داشته باشد ـ1700سال طول مى كشد! چه كوتاه فكر اسـت فـضـانـوردى كـه مـى خـواهـد در ايـن مـسـافـرت كـوتـاه و مـحـدود فـضـايـى ، خـدارا بنگرد،درحالى كه ديدار خدا با چشم سرامكان ندارد، بلكه با چشم عقل ممكن است .
و باز ملاحظه مى كنيم كه به نام خدمت به تمدن و مملكت چه لطمه ها و زيان هايى به ملت ما وارد كـردنـد: دسـتـه اى بـودنـد كـه عـالـمـا و عـامدا، يا اشتباها به تخدير اعصاب مردم به يژه جوانان مى پرداختند.
كنسرت هاى عمومى ،فيلم هاى سينمايى و تلويزيونى ، انواع و اقسام موسيقى ها،مواد افيونى و الكلى صرف نظر از اين كه به اقتصاد مملكت لطمه زد وانرژى ها را خنثى ساخت ، سلامت روحى و جسمى افراد را در معرض خطر قرارمى داد.
مراكزى را به يادآوريد كه در تهران در دوران ستم شاهى به نام كاخ جوانان به وجود آمده بود.
روزى كـه ايـن مراكز تاسيس مى شد، تصورمى شد كه راستى به منزله جلوگيرى از سرگردانى و افـسـارگـسـيـختگى نسل جوان ، يعنى كودكان ديروز وبه وجودآمدن تفريحات سالم و درنهايت تشويق آنها به مطالعه و شركت در كنفرانس هاى مفيد و آموزنده وببه وجودآمده است ، ولى ناگهان ايـن مـراكزدر مسيرى ديگر افتاد و كاخ جوانان ،مركز اجراى كنسرتها و سرگرمى هاى زيان بخش شد.
نـتـيـجـه ايـن طرز رفتار، اين شد كه دختران مملكت ما در حضور يك خواننده بيگانه سينه ها را گشودند و از او تقاضا كردند كه با روژ روى سينه هاى آنها را به عنوان يادبود امضاكند و يا بلوزهاى خـود را در حـالـى كـه بـه اوج هيجان رسيده بودند، به سوى او به وسط صحنه پرتاب كنند و او نيز باهيجانى شديدتر كراوات خود را به سوى آنها پرتاب كند! هر انسان وطن دوستى وقتى مى شنود كه ايـن كراوات ، طورى پاره پاره شده بود كه قطعات بزرگ آن از يك سكه دو ريالى بزرگتر نبود و هر قطعه اى ميان دختران به پانصد تومان خريدو فروش مى شد، دچار شديدترين تاثرمى شود.
تازه اينها غير از جيغ و فريادهايى است كه دختران با شنيدن صداى خواننده مذكور، سرمى دادند! كـسـانى بودند كه براى زيارت جمال بى مثال يول براينر شبى تا صبح در اطراف هتل هيلتون بيدار ماندند و بدين وسيله بيشترين عواطف ننگين و آلوده خود را ابراز داشتند! مستمعان دلداده حميرا ـخواننده معروف عرب ـبراى حظ بيشتر پيش از شركت در كنسرت ، حشيش مصرف مى كردند و در لـحـظـات طوفانى استماع نواهاى دل انگيز وى ، دستمال در دهان خود مى كردند تا بى اختيار جـيـغ ‌نكشند!يكى از اين خودباختگان هم وصيت كرده بود كه در وقت مرگش به جاى كفن ،او را در نـوارهـايـى كـه صـوت حميرا در آن ضبط شده است بپيچند! مردمى كه در چنين محيطهاى مسخ ‌كننده و آلوده اى بارآيند، هرگز نمى توانندداراى زندگى سالم باشند.
در نـظـر چـنـين مردمى ، اخلاق پسنديده و عواطف پاك انسانى و مفاهيم مقدسى چون عدالت ، شرافتمندى ، عفت ، وفادارى ، همت ، جوانمردى ،فداكارى وب الفاظى توخالى بيش نيستند.
كسانى كه عمدا يا اشتباها افراد را به اين صحنه ها مى كشاندند و آنها را از داشتن يك زندگى سالم ، بـازمـى داشـتـنـد، در درجـه اول به ملت خود و درجه دوم به جامعه بشرى خيانت مى كردند و در حـقـيـقت ، انسانيت را از مسير اصلى خود منحرف يا لااقل پيشرفت و سير آن را كند يا متوقف مى كردند.
طـبـقه اى كه داراى چنين زندگى ناسالم باشند، به انگل هايى مى مانندكه جامعه را با وجود خود رنـج مـى دهـند و به قول دكتر كارل : امروزه با وجودشكست ايدئولوژى ها و آشوب جهانى ، عقل و احساسات به ترقى خود ادامه مى دهد.
بلاشك بشريت ، جمع بى شمارى از ضعفا و ناقص عقلان و ابلهان اخلاقى و ديوانگان و جنايتكاران و معلولان را به دنبال مى كشد [73] .
ولـى شك نيست كه در چنين محيطهايى ناسالم و آشفته ، ترقى عقل و احساسات ، بسيار به كندى صـورت مـى گـيرد و بشريت با به دنبال كشيدن اين همه ضعيف ، ناقص عقل ، ابله اخلاقى ، ديوانه ، جنايتكار و معلول ، به خودى خود از پا در مى آيد و فلج مى شود.
قـرآن كـريـم ـكـه سعادت بشر را در داشتن يك زندگى سالم و برانداختن انگل هاى اجتماعى و تـقـويـت روحـى و جـسـمى انسان مى داند و با برنامه هاى جاودانى خويش زمينه را براى ساختن اجتماع سالم و پيشرو فراهم مى سازد ـدرباره آن طبقه اى كه مزاحم ترقى و رشد انسانيت هستند و سـررشـتـه مـفـاسد را به دست دارند و مايلند كه در جامعه ، زشتى ها و انحراف هاى اخلاقى رواج داشـته باشد تا خود بهره بردارى هاى بلهوسانه شخصى بنمايند،چنين مى گويد:انالذين يحبون ان تـشـيـع الـفـاحشة فى الذين آمنوا لهم عذاب اليم ، كسانى كه دوست دارند در ميان مردم باايمان ، زشتى ها شايع شود،براى آنها عذابى دردناك است [74] .
مربى وظيفه شناس كسى است كه خود را مديون اجتماع بداند و توجه داشته باشد كه اگر درست بـه وظـيفه تربيتى خود عمل كند و نونهالانى را كه تحت تربيت او هستند، از نظر عقل و عواطف ، درسـت بـپـرورانـد و آنـهـا را از يـك زنـدگـى سالم برخودار گرداند، در حقيقت همچون يك مـهـنـدس متخصص ـكه ابزارها و چرخ ‌هاى يك واحد صنعتى را براى حركت صحيح آن ، تعمير و اصلاح مى كندـ توانسته است واحد بزرگ يا كوچك اجتماع بشرى را در راه حركت صحيح و ترقى و پيشرفت ، يارى و مدد نمايد و براى اين واحد بزرگ ياكوچك انگل و طفيلى و عناصر مخل و سدراه ترقى بارنياورد.
ايـن خـدمـت بـه يـقين بالاتر از خدمت يك پزشك يا مهندس و غيره است ، چه اگر ما انسان سالم نداشته باشيم ، هيچ يك از صنايع و علوم براى ما مفيدنخواهدبود.
بـررسـى اجمالى و مطالعه سطحى زندگانى پاره اى از ملت ها نشان مى دهد كه زندگى فردى و اجتماعى آنان با شكست هاى بسيار روبه روشده است .
بـه قـول دكـتـر آلـكسيس كارل : نشانه اين شكست ها واضح است : الكليسم عمومى ، سستى بنيان خانواده ، وفور زن هاى مطلقه و منحرف ، فراوانى كودكان بى تربيت و معيوب ، حسد و تشتت كامل در قـلـب هـر گـروه اجـتـماعى ، در خانواده و كارگاه ، و دفتر و كارخانه و شهر و حتى دانشگاه وبيمارستان و موسسات خيريه ، و نفاق و ناتوانى در مشاركت براى يك امر اجتماعى .
ايـن نـشـانه ها معرف آشفتگى هاى عميقى در عقل و احساس و نماينده بدى پرورش فعاليت هاى روانى است .
قسمت اعظم مردم دنيا فى الحال نمى توانند خطمشى عاقلانه اى در زندگى اختيار كنند [75] .
.........................................................................
73- راه ورسم زندگى , ص 58.
74- نور (24)آيه 19.
75- راه ورسم زندگى ,ص 154.

منبع : تربيت کودک در جهان امروز
دکتر احمد بهشتي

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن