امام غریب

e-jafar-sh-1
همان امام غریبی كه شانه‎اش خم بود
به روی شانه‎ی پیرش غم دو عالم بود
میان صحن حسینیه‎ی دو چشمانش
همیشه خاطره‎ی ظهر یك محرم بود
دل شكسته‎ی او را شكسته‎تر كردند
شبیه مادر مظلومه‎اش پر از غم بود
اگر تمام ملائك ز گریه می‎مردند
به پای خانه‎ی آتش گرفته‎اش كم بود

حدیث حرمت او را به زیر پا بردند
اگر چه آبروی خاندان آدم بود
شتاب مركب و بند و تعلل پایش
زمینه‎های زمین خوردنش فراهم بود
مدینه بود و شرر بود و خانه‎ای ساده
چه خوب می‎شد اگر یك كمی حیا هم بود
امان نداشت كه عمامه‎ای به سر گیرد
همان امام غریبی كه شانه‎اش خم بود

"علی اكبر لطیفیان"

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن