فصل چهارم - وصيتهاى امام حسين عليه السلام

فصل چهارم -  وصيتهاى امام حسين عليه السلام
مقتل امام حسين (علیه السلام) - 21

1 - كلينى با سند خويش از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:
چون حسين عليه السلام به سوى عراق عزيمت كرد، كتابها و وصيت را به ام سلمه سپرد و چون امام سجاد عليه السلام برگشت ، به آن حضرت داد. (115)
2 - مسعودى گويد:
روز عاشورا امام زين العابدين عليه السلام با پدرش بود و بيمارى داشت كه تكليف جهاد از او ساقط بود. چون شهادت ابا عبدالله عليه السلام نزديك شد، او را فراخواند، به او وصيت كرد و دستور داد آنچه را نزد ام سلمه نهاده است از ميراث پيامبران و سلاح و كتاب ، از او دريافت كند. (116)
3 - صفار قمى با سند خويش از ابى الجارود نقل مى كند كه گويد:
شنيدم امام باقر عليه السلام مى فرمود: چون شهادت حسين عليه السلام نزديك شد، دختر بزرگش فاطمه را فرا خواند و نامه اى دربسته و وصيتى باز و آشكار به او سپرد. على بن الحسين عليه السلام با آنان بود و بيمارى بود. فاطمه ، نامه را به على بن الحسين داد. به خدا قسم پس از او آن نامه به دست ما رسيده است .
گفتم : فدايت شوم ! در آن نامه چه بود؟ فرمود: همه آنچه فرزندان آدم از آن روز كه آدم آفريده شده و تا پايان جهان به آن نيازمندند. در آن است . به خدا قسم همه حدود الهى ، حتى ديه خراش هم در آن آمده است . (117)
4 - راوندى از امام زين العابدين عليه السلام چنين روايت كرده است :
روزى كه پدرم شهيد شد، در حالى كه خونها مى جوشيد، پدرم مرا به سينه خود چسباند و مى گفت : پسرم ! دعايى را كه مادرم به من آموخته است و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مادرم آموخته و به آن حضرت نيز جبرئيل آموخته است ، حفظ كن . دعا درباره نياز و مشكلات و اندوههاست و حوادث و مصائبى كه پيش مى آيد. چنين دعا كن :
(به حق يس و قرآن حكيم ، به حق طه و قرآن عظيم ، اى خدايى كه بر اداى حاجت سائلان توانايى ! اى آنكه آنچه را در درون است مى دانى ! اى زداينده اندوه گرفتاران ! اى گشاينده غمگينان ، اى رحم كننده بر پير سالخورده ، اى روزى رسان كودك كوچك ، اى آنكه بى نياز از شرح و بيانى ! بر محمد و آل او درود فرست و چنين و چنان كن ... (118)
5 - صدوق با سند خويش از احمد بن ابراهيم چنين نقل كرده است :
در سال 262 خدمت حكيمه ، دختر امام جواد عليه السلام رسيدم و از پشت پرده با او سخن گفتم . از مذهبش پرسيدم . او امامان خود را نام برد تا به امام دوازدهم رسيد و نام او را نيز گفت . گفتم : فدايت شوم ! او را ديده اى يا خبر يافته اى ؟ گفت : از امام عسكرى عليه السلام خبر يافته ام كه به مادرش  نوشت . گفتم : آن فرزند كجاست ؟ گفت : پنهان است . گفتم : شيعه به چه كسى پناه مى آورد؟ گفت : به مادر امام عسكرى . گفتم : آيا به كسى اقتدا كنم كه به زنى وصيت كرده است ؟ گفت : اقتدا به حسين بن على عليه السلام كن كه به خواهرش زينب دختر على عليه السلام در ظاهر وصيت كرد، ولى علم و دانشى كه از ناحيه امام سجاد عليه السلام مى رسيد، به زينب نسبت داده مى شد، تا جان على بن الحسين عليه السلام محفوظ بماند. (119)

115- كافى ، ج 1، ص 304.
116- اثبات الوصيه ، ص 167.
117- بصائر الدرجات ، ص 163.
118- الدعوات ، ص 54.
119-اكمال الدين ، ص 501.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف  گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن