نامه هاى كوفيان به يزيد و ورود ابن زياد به كوفه

نامه هاى كوفيان به يزيد و ورود ابن زياد به كوفه
مقتل امام حسين (علیه السلام) - 42

عبدالله بن مسلم ، عماره بن عقبه و عمر بن سعد، به يزيد نامه نوشتند كه مسلم بن عقيل به كوفه آمده و پيروان حسين عليه السلام با او بيعت كرده اند. اگر كوفه را مى خواهى ، مردى قوى براى آن بفرست .
30 - ابن اعثم گويد:
به عبيدالله بن زياد چنين نوشت : پيروان من از اهل كوفه به من نوشته و خبر داده اند كه مسلم بن عقيل مردم را دور خود جمع مى كند و به تفرقه افكنى مى پردازد. گروه بسيارى از پيروان على عليه السلام هم بر او گرد آمده اند. به محض رسيدن نامه ام به كوفه مى روى و آنجا را آرام مى كنى .
امارت كوفه را هم بر تو افزودم . مسلم بن عقيل را از هر سوراخ كه بتوانى پيدا كن و اگر بر او دست يافتى او را بكش و سرش را براى من بفرست و بدان كه اگر فرمانم را انجام ندهى پيش من هيچ عذرى ندارى . شتاب كن ! شتاب كن ! والسلام . (158)
نامه را به مسلم بن عمرو سپرد. او در بصره نزد عبيدالله آمد و فرمان و نامه را به او داد.
عبيدالله همان لحظه دستور داد براى حركت به كوفه ، وسايل را آماده كنند. برادرش عثمان را به جاى خود نهاد و فردا به كوفت رفت . مسلم بن عمرو و شريك بن اعور هم با او بودند، همراه خانواده و همراهانش ؛ در حالى كه عمامه اى سياه بر سر داشت و چهره اش را پوشانده بود وارد كوفه شد.
مردم كه شنيده بودند حسين عليه السلام به سوى آنان مى آيد و منتظرش  بودند، پنداشتند كه او حسين عليه السلام است . بر هر گروهى كه مى گذشت ، به او سلام و خوشامد مى گفتند. از اين همه اشتياق مردم به حسين عليه السلام ناراحت شد. چون زياد شدند. مسلم بن عمرو گفت : عقى برويد! اين امير شما عبيدالله زياد است .
نعمن بن بشير، در به روى او و همراهانش بست . بعضى از همراهانش گفتند: باز كن . نعمان كه مى پنداشت او حسين عليه السلام است ، گفت : تو را به خدا دور شو! من به تو امان نمى دهم . با تو نخواهم جنگيد. عبيدالله سخنى نمى گفت . نزديك شد و نعمان از بالكن قصر نگاه مى كرد و با او سخن مى گفت .
عبيدالله از او خواست كه در را بگشايد. رو به مردمى كه به تصور آنكه او حسين عليه السلام است در پى او بودند، گفت : پسر مرجانه ام به خدا قسم ! نعمان در را گشود و او وارد شد و در را به روى مردم بستند و مردم پراكنده شدند. صبح ، منادى ، مردم را براى حضور در مسجد فرا خواند. عبيدالله در حضور مردم بر منبر رفت و خطبه خواند و آنان را تهديد كرد و قول داد اگر اطاعت كنند، نيكى بينند. (159)

158- الفتوح ، ج 5، ص 41.
159- ارشاد، ص 206.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف  گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن