رفتن مسلم به خانه هانى

رفتن مسلم به خانه هانى
مقتل امام حسين (علیه السلام) - 43

31 - شيخ مفيد گويد:
چون مسلم بن عقيل شنيد كه عبيدالله به كوفه آمده و سخن گفته و تهديد كرده و از سران قول همكارى گرفته است ، از خانه مختار به خانه هانى بن عروه رفت . شيعيان مخفيانه به خانه هانى رفت و آمد مى كردند و يكديگر را به كتمان توصيه مى كردند، ابن زياد، غلامش معقل را سه هزار درهم داد و گفت جاى ، مسلم را از راه يارانش پيدا كن . اگر به يكى يا گروه از آنان برخوردى ، اين سه هزار درهم را بده و بگو براى جنگ با دشمنانتان خرج كنيد و وانمود كن كه از آنانى . اگر پول را به آنان بدهى به تو اطمينان مى كنند و چيزى را از تو پنهان نمى سازند. پيوسته با آنان رفت و آمد كن تا جاى مسلم را بشناسى و نزد او بروى .
وى چنان كرد. نزد مسمل بن عوسجه كه در مسجد كوفه به نماز مشغول بود رفت . شنيد كه مردم مى گويند: براى حسين عليه السلام با او بيعت مى كنند.
كنار او نشست تا از نماز فارغ شد. گفت : اى بنده خدا را به گريه زد و گفت : سه هزار درهم دارم كه مى خواهم به كسى بدهم كه مى گويند به كوفه آمده و براى پسر دختر پيامبر بيعت مى گيرد. مى خواستم او را ببينم ، جاى او را نمى دانم . در مسجد نشسته بودم كه شنيدم مردم مى گويند اين مرد، اين خاندان را مى شناسد. اين پولها را بگير، مرا نزد او ببر. من از برادران شمايم . اگر هم مى خواهى ، پيش از ديدارش با او بيعت كنم .
مسلم بن عوسجه با شكر خدا و ابراز خرسندى از ديدار او، قول داد او را نزد مسلم ببرد... معقل گفت : خير است ، بيعتم را بگير. از او بيعت و پيمان محكمى گرفت كه كه راز را بر ملا نكند. او هم قول داد. به او گفت : چند روز به خانه من رفت و آمد كن تا برايت اجازه بگيرم . بالاخره همراه مردم در رفت و آمد بود. به حضور مسلم هم رسيد و بيعت كرد. مسلم به او ثمامه صائدى گفت پولها را از او بگيرد (وى مامور دريافت اموال و كمكهاى مالى و خريد سلاح و يكى از شجاعان و تكسواران عرب و از شخصيتهاى شيعه بود.) آن مرد رفت و آمد خود را نزد آنان ادامه داد؛ اولين نفر بود كه مى آمد و آخرين نفر بود كه مى رفت . گزارشهاى لازم و مفيد براى ابن زياد را هم پى در پى به او مى داد. (160)
32 - ابن اثير گويد:
هانى بن عروه مريض شد. عبيدالله به عيادت او آمد. عماره بن عبيد به هانى گفت : نقشه گروه ما كشتن اوست . خدا اين فرصت را براى تو پيش ‍ آورده است . او را بكش . هانى گفت : دوست ندارم در خانه من كشته شود. عبيدالله بيرون شد. چيزى نگذشت كه شريك بن اعور بيمار شد. او نسبت به ابن زياد و اميران ديگر زياد خوبى كرده بود و هوادارى اش نسبت به اهل بيت شديد بود. (161)


160- ارشاد، ص 207.
161- كامل ، ج 2، ص 537.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف  گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن