مقتل امام حسين (علیه السلام) - 146
6 - ابن اعثم گويد:
سپس مردى از آنان به نام ابو جنوب جعفى تيرى افكند كه بر پيشانى امام فرود آمد.
حسين (عليه السلام ) تير را در آورد و كنار انداخت . خونها بر صورت و محاسن حضرت جارى شد.
حسين (عليه السلام ) گفت : خدايا! مى بينى كه از دست اين بندگان نافرمان و طغيانگر تو در چه حالى هستم . خدايا! نابود و ريشه كنشان كن و روى زمين احدى از آنان باقى نگذار و هرگز آنان را نيامرز.
گويد: سپس همچون شيرى خشمگين بر آنان حمله كرد. به هر يك مى رسيد، شمشيرى حواله اش مى كرد و او را بر زمين مى انداخت . تيرها از هر سو مى آمد و حضرت با سينه اش از تيرها استقبال مى كرد، در حالى كه مى گفت : اى امت بد! با امت و عترت محمد (صلى الله عليه وآله ) چه بد رفتار كرديد! آگاه باشيد كه پس از كشتن من ، كشتن هر يك از بندگان خدا برايتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند! اميد آن دارم كه خداوند با خوارى شما مرا كرامت بخشد و از جايى كه نفهميد، انتقام مرا از شما بگيرد.
حصين بن نمير فرياد زد: اى پسر فاطمه ! خدا چگونه از ما انتقام مى گيرد؟
فرمود: قدرت شما را به جان خودتان مى افكند و اين گونه خونهايتان را مى ريزد؛ سپس عذابى دردناك بر شما فرو مى ريزد.
7 - طبرى گويد:
ابومخنف از صقعب بن زهير از حميد بن مسلم نقل مى كند:
امام حسين عليه السلام جبه اى از خز داشت ، عمامه بر سر نهاده بود و خضاب بر موهاى خويش زده بود و شنيدم پيش از كشته شدن ، در حالى كه بر روى دو پا مثل سواره اى شجاع مى جنگيد و مواظب تير اندازان بود و در پى فرصت براى حمله بود، بر سپاه حمله كرد، در حالى كه مى گفت : آيا به كشتن من يكديگر را تحريك مى كنيد؟ پس از من هرگز بنده اى خدا را نمى كشيد كه به اندازه كشتنم خشم خدا را بر انگيزد. به خدا قسم اميدوارم با خوارى شما خدا به من كرامت بخشد، سپس از آنجا كه نفهميد، انتقام مرا از شما بگيرد. به خدا قسم اگر مرا بكشيد، خداوند نيرويتان را در ميان خودتان خواهد افكند و خونهايتان را خواهد ريخت . سپس هرگز از شما راضى نخواهد شد تا آنكه عذابى دردناك برايتان دهد.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى