و این ویرانه‏ های اندوه در باد

haz-roghaye-8

نجوای عاشقانه –متون ادبی در رثای دردانه امام حسین ،حضرت رقیه سلام الله علیها
دقایق سنگینی بود.
سنگ بود که می‏بارید.
نیزه بود که خون می‏چکاند.
و شلاق‏ ها که می‏چرخیدند و زخم می‏شدند .
و ناله ‏ها که می‏روییدند و خون می‏شکفتند
و چشم‏ها که آوار می‏شدند و شعله می‏زاییدند
خدا نخواست از این بیشتر، بی‏پناهی‏ ات را ببیند
آسمان نتوانست بیش از این حوصله کند.
زمین نتوانست از این بیشتر، شاهد رنج تو باشد.
باران خون، کوچه‏ ها را درنوردید.
سیل اشک، پنجره ‏ها را در هم کوبید.
توفان، پنجه بر گیسوان شام انداخت.
تاریکی از در و دیوار بالا رفت.


مصیبت، زمین را مچاله کرد.
شام غریبی بود.
شام سنگدلی‏ ها و شقاوت ها
شام دربدری‏ ها و مصیبت‏ها
شام دل آزاری ها
شلاق‏ ها، احترام تورا نگه نداشتند
کوچه‏ های شقی، انگشتان به خار خلیده ‏ات را نادیده گرفتند
خرابه‏ ها، کفش‏های سه ‏سالگی‏ ات را طعنه زدند.
تازیانه‏ ها، پیش پایت سر خم نکردند
دهان‏ های تهمت، از چشم‏ های معصومت شرم نکردند.
دندان‏های تیز و گرسنه، روشنان گیسوانت را دریدند
رگبارهای شب و تازیانه، کوتاه نیامدند.
مردان شقاوت، کودکی‏ ات را رحم نکردند.
شامِ بی‏حرمتی بود.
شامِ بی‏خبری بود.
شامِ گرسنگی دروغ بود.
شامِ سیری دیوسیرتی بود.
شامِ حیوان سیرتی بود.
شامِ درنده خویی بود.
کوچه‏ ها، زخمه آتش می‏زدند.
لبخنده‏ ها، مست متولد می‏شدند.
چشم‏ها، مست به بار می‏نشستند.
شامِ دل گرفتگی مداوم بود؛
شامِ دست‏های نیازمندِ حریص.
شامِ تالارهای سیاه‏ بخت.
شامِ دریچه‏ های تاریک اشرافی.
شامِ پنجره‏ های فروبسته.
تو بودی و زنی صبور که آواز گوشواره‏ هایت را در گوش باد می‏خواند.
تو بودی و کفش‏ های سه سالگی که بر شانه‏ های کاروان رها بودند.
تو بودی و دستان کوچکی که پرندگی مشق می‏کرد.
تو بودی و گونه‏ های سرخی که شادی می‏پراکند.
شام ساده‏ لوحی بود.
شام فخر فروشی بود
شام فریادهای جگرخراش!
کوچه‏ ها، گرگ می‏شدند
مرگ در ویرانه‏ ها، پناه می‏گرفت
دهان‏ها، به لکنت می‏ افتادند
کاروان بر مرگ فایق می‏ آمد
زنجیرها را در هم می‏شکست
تشنگی دیدار پدر بر تو غلبه می‏کرد.
شراره شمشیر بود و ضربه‏ های مهلک تازیانه
و سنگبارانِ بدن‏های معصوم
و دقایق بی‏رغبتِ اندوه
و صدای روشن کودکانه‏ ات:
پدر! چه کسی تو را به خاک و خون کشید؟
پدر! چه کسی رگ‏های تو را برید؟
پدر! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
پدر....
مریم سقلاطونی

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن