امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 75
غـروب روز نـهـم بود اكنون همه مى دانستند كه فردا جنگ سختى در پيش است گروهى اندك ولـى باايمانى استوار و عزمى راسخ در مقابل لشكرى انبوه كه جز به وعده هاى حكومت اموى فكر نـمـى كردند,قرار داشت سرنوشت جنگ از هم اكنون روشن بود, همه مى دانستند كه جز شهادت راهـى نـيـسـت درچـنـين شرايطى بود كه شمر به كنار اردوگاه امام حسين (ع ) آمده فرياد زد: خـواهرزادگان من كجايند؟ اوپسران ام البنين را مى خواند فرزندان اميرالمؤمنين و برادران امام حـسـيـن (ع ) را او عباس , عبداللّه , عثمان و جعفر را مى خواست , ولى آنها حاضر نبودند با او سخن بگويند. امام فرمود: پاسخ دهيد, او هر چند فاسق است ولى دايى شماست پرسيدند: چه مى خواهى ؟ .
گـفـت : اى خـواهـرزادگـان مـن ! شـما در امانيد اطاعت يزيد بن معاويه را بپذيريد و خود را با برادرتان حسين به كشتن ندهيد.
عـباس (ع ) فرمود: دو دستت بريده باد اى شمر! لعنت بر تو و بر امانى كه آورده اى اى دشمن خدا! ازما مى خواهى از برادر خود حسين فرزند فاطمه دست برداريم و به طاعت لعنت شدگان گردن نهيم ((100)) .
منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما