امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 122
يـزيـد مـجـلـسـى ترتيب داد و اشراف شام را دعوت كرد و دستور داد امام سجاد و زنان كودكان امـام حـسين (ص ) را وارد مجلس كردند حضار به آنها مى نگريستند امام سجاد(ص ) روبروى يزيد قرار گرفت وچند شعر خواند كه بيزارى و نفرت او را از يزيد نشان مى دهد:.
((انتظار نداشته باشيد كه شما به ما اهانت كنيد و ما احترامتان كنيم , يا شما دائما ما را آزار دهيد و مـادسـت از آزار شـمـا برداريم خدا مى داند كه ما شما را دوست نداريم پس شما را از اين كه ما را دوست نداريد سرزنش نمى كنيم )).
يـزيـد گـفت : اى على ! پدرت با من قطع رحم كرد, حق مرا نديده گرفت و بر سر منصبم با من جنگيدخدا هم با او چنان كرد كه ديدى .
در جواب اين آيه را خواند: اما هر مصيبتى كه در زمين يا از ناحيه جانشان به شما برسد, قبل از آن كه به صحنه وجود آيد, در كتابى ثبت شده است ((155)) .
اى پـسر معاويه و هند و صخر! قبل از آن كه تو متولد شوى هميشه نبوت و امارت در دست پدران من بوده است در جنگ بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا در دست جد من على بن ابيطالب بود, درحـالى كه جد و پدر تو پرچم هاى كفار را به دوش مى كشيدند واى بر تو اى يزيد! اگر بدانى چه كـرده اى ونـسـبت به پدر و اهل بيت و برادران و عموزادگان من چه گناهى مرتكب شده اى , به كـوهـهـا مى گريزى و سربر خاكهاى بيابان مى گذارى و به حال خود شيون و زارى مى كنى اين سـزاوار است كه سر حسين پسرعلى و فاطمه بر دروازه شهرتان نصب شود, در حالى كه او وديعه رسول خداست ؟
اى يزيد منتظر باش كه در روز قيامت قرين ندامت و خوارى شوى ((156)) .
منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما