ذكاوت و كاردانى قيس

ذكاوت و كاردانى قيس
حضرت امير المؤمنين عليه السلام همواره كاردانى و لياقت او را مى ‏ستود كه اين خودش دليل بر شخصيت اجتماعى و سياسى قيس مى ‏باشد ايشان را در تاريخ جزء سياستمداران و بزرگان عرب شمرده ‏اند و مقدم بر ديگران داشته‏ اند.
حلبى در كتاب «سيرة‏» خود گويد:
هر كس بر آنچه كه بين او و معاويه رخ داد، آگاهى يابد از وفور عقل و زيركى او دوچار شگفتى خواهد شد!
ابن كثير در جلد هشتم البدايه صفحه 99 گويد: على عليه السلام او را به حكومت و استاندارى مصر برگمارد و او با زيركى و سياست ‏با معاويه و عمرو عاص برابرى و در برابر نيرنگ‏هاى آنها مقاومت كرد!
وجود قيس در طرف على و امام حسن مجتبى عليهما السلام بار سنگينى بر دوش معاويه و يارانش بود. و لذا آن وقت كه از مصر به مدينه برگشت، مروان و اسود ابن ابوالبخترى او را تهديد كرده تحت فشار قرار دادند، و قيس بخدمت اميرالمؤمنين پيوست.
معاويه نامه ‏اى خشم ‏آگين به اين دو نفر نوشته مى ‏نويسد: بخدا سوگند اگر شما صد هزار جنگجو بكمك على عليه السلام مى ‏فرستاديد نزد ما از اين بدتر نبود كه قيس را وادار كرديد نزد على رود و كمك كار او باشد.(8)
خود قيس مى ‏گفت: اگر نه اين بود كه از رسول خدا شنيده ‏ام مى ‏فرمود: مكر و فريب در آتش است، هر آينه من از مكارترين افراد اين امت‏ بودم و اگر اعتقاد به اسلام نداشتم حيله‏ اى مى ‏نمودم كه هيچ عربى تاب و مقاومت در مقابل آن را نداشته باشد.(9)
پى نوشت‏ ها:
(8)تاريخ طبرى ج 6 ص 53
(9)الغدير ج 2 صفحه 73

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن