فصل پنجم - آداب و سنن غديرى - سابقه عيد غدير در ميان مسلمانان

فصل پنجم -  آداب و سنن غديرى - سابقه عيد غدير در ميان مسلمانان
غدير از ديدگاه اهل سنت - 40

اگـر عـيـد بـه مـعناى بازگشت خاطره تحولات بزرگ در زندگى بشر باشد, در ميزان فرهنگ اسـلامـى , روزغـدير, شايسته آن است كه به عنوان بزرگترين عيد بشر به ويژه مسلمانان گرامى داشته شود زيرا بزرگترين تحول عمر بشر در اين روز رخ داده , و چنانكه از زبان روايات شنيديم در اين روز دين كامل و سعادت بشر تضمين شده است .
هـمـه اديـان آسـمـانى , مقدمه دين اسلامند و اسلام در روز غدير كامل شده و خداوند عالم آن را براى بشر پسنديده است .اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا (309) .و هـيـچ رخـدادى بـه اندازه كامل شدن دين در زندگى نوع انسان تاثيرگذار نيست , و به همين جـهـت هـيـچ روزى مـانند روز غدير مناسب جشن و سرور نيست و درست به همين دليل , پيامبر اكرم (ص ) خود اين روز را عيد اعلام كرده مسلمانان را فرمود تا به او تهنيت گويند.
فرمود: هنئونى , هنئونى ان اللّه تعالى خصنى بالنبوة و خص اهل بيتى بالامامة , (310) .به من تهنيت گوييد, به من تهنيت گوييد خداى تعالى مرا به نبوت , و خاندانم را به امامت ويژگى داد.و همان حضرت فرمود:.
يوم الغدير افضل اعياد امتى و هو اليوم الذى امرنى اللّه تعالى ذكره بنصب اخى على بن ابيطالب علما لا متى يهتدون به من بعدى و هو اليوم الذى اكمل اللّه فيه الدين و اتم على امتى فيه النعمة و رضى لهم الا سلام دينا, (311) .
روز غدير, برترين اعيادامت من است آن , روزى است كه خداى تعالى مرا مامور كرد, برادرم على بن ابـى طـالـب را چون نشانه اى براى امتم نصب كنم , تا پس از من بدو راه يابند, و آن , روزى است كه خداوند دين مرا كامل و نعمتش را بر امت من تمام نمود و راضى شد كه اسلام دين آنها باشد.
بنابراين , توجه به روز غدير به عنوان يك عيد اسلامى , ريشه در زمان حيات پيامبر اكرم (ص ) دارد, وپـيـامـبر اكرم (ص ) كه اين روز را عيد اعلام كرده در حقيقت مؤسس اين عيد است پس از پيامبر اكرم (ص ),ائمه اطهار نيز به اين روز به عنوان عيد توجه ويژه داشتند اميرالمؤمنين على (ع ) در روز جمعه اى كه باعيد غدير مصادف شده بود, خطبه اى ايراد كرده , ضمن آن فرمودند:.
خـدايـتـان رحمت كند! امروز در معاش خانواده هايتان توسعه دهيد, و به برادرانتان نيكى كنيد, و بـه خـاطـر ايـن نـعـمـت پـيـوسـتـه كـه خدايتان عطا كرده شكر او را به جاى آريد با هم باشيد تا خـداپراكندگى هايتان را جمع كند به هم نيكى كنيد تا خدا به اين الفت و اجتماعتان رحمت آورد وچـنـانـكه خدا بر شما منت نهاده , ثواب اين عيد را چندين برابر اعياد ديگر قرار داده از نعمت هاى اوبـه هـم هـديـه كنيد نيكى در اين روز مال را افزايش مى دهد و عمر را طولانى مى كند مهربانى دراين روز رحمت و عطوفت خدا را جلب مى كند (312) .
هـمـان طـور كه مى دانيم در زمان خلافت اميرالمؤمنين (ع ) بسيارى از اصحاب پيامبر اكرم (ص ) حـضـورداشـتـنـد, و ايـن كلام را مى شنيدند, اگر اين عيد نزد ايشان مسلم نبود, به حتم زبان به اعتراض مى گشودند.
پـس از امـيـرالـمـؤمـنين (ع ) تا آنجا كه راويان حديث , موفق به ثبت آثار شده اند, همه ائمه به اين روزتوجه ويژه داشته , آن را عيد مى دانسته و گرامى داشته اند در اين روز خود روزه مى داشتند, و اصحاب ووابستگان خويش را به روزه مى فرمودند.
ثقة الاسلام كلينى , در كافى از سالم روايت كرده است :.
به امام صادق (ع ) عرض كردم : آيا مسلمانان جز جمعه و فطر واضحى عيد ديگرى دارند؟ .
فرمود: آرى , بزرگترين عيد.
گفتم : چه روزى است ؟ .
فرمود: روزى كه رسول خدا(ص ) اميرالمؤمنين (ع ) را به ولايت نصب كرد و فرمود:.
من كنت مولاه فعلى مولاه (313) .و از حسن بن راشد نيز روايت مى كند كه از امام صادق (ع ) پرسيدم :.
فـدايـت شـوم ! آيـا مـسلمانان جز فطر واضحى عيدى دارند؟
فرمود: آرى بزرگتر و شريفتر از آن دوگـفـتم : چه روزى است ؟
فرمود: روزى كه اميرالمؤمنين به ولايت منصوب شد گفتم : فدايت شـوم در ايـن روز چـه بايد بكنيم ؟
فرمود: روزه بگير و بر محمد و آل محمد درود فراوان بفرست و ازكـسـانـى كـه بـه آنـهـا ظـلم كردند, اظهار بيزارى كن پيامبران الهى به جانشينان خود دستور مـى دادنـدروز تـعيين جانشين را عيد بگيرند گفتم : كسى كه در اين روز روزه بگيرد چه پاداشى دارد؟ فرمود:معادل شصت ماه روزه (314) .
همچنين فرات بن ابراهيم در كتاب تفسير نقل مى كند كه از امام صادق سؤال شد: آيا مسلمين برتر ازفـطـر واضحى و روز جمعه و عرفه عيدى دارند فرمود: آرى برتر از آنها, بزرگتر از آنها و در نزد خـدا شـريـفتراز همه آنها, و آن همان روزى است كه خدا دينش را كامل كرد, و بر پيامبرش چنين نازل كرد: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.را وى گفت : آن چه روزى است ؟ .فـرمـود: (پـيـامبران بنى اسرائيل هميشه روز تعيين جانشين را عيد مى گرفتند و عيد مسلمين روزى است كه رسول خدا(ص ) على (ع ) را به ولايت نصب كرد و آياتى از قرآن در شانش نازل كرد و دين راكامل كرد و نعمتش را بر مؤمنين تمام كرد) (315) .هـمچنين فرمود: (اين روز روز عبادت و نماز و شادى و سپاسگزارى است چون خدا نعمت ولايت مارا به شما بخشيد من دوست دارم , شما در اين روز روزه بگيريد) (316) .
در روايـتـى از فـياض بن محمد بن عمر طوسى است , كه در روز غدير خدمت امام رضا(ع ) رسيدم ديـدم حـضـرت عـده اى از ياران خويش را براى افطار در خانه خود نگهداشته و هدايايى كه شامل لـبـاس و حـتـى كفش و انگشتر مى شد, به خانه هايشان فرستاده است در خانه حضرت و اطرافيان اوحـالتى ديگر بودمستخدمان حضرت را ديدم كه همه چيز خود را نو كرده و حتى ابزارى را كه در روزهاى ديگر به كارمى بردند نو كرده اند و آن حضرت درباره فضيلت و شرف آن روز سخن مى راند (317) .
از ايـن گذشته از تاريخ استفاده مى شود كه مسلمانان در طول دورانهاى مختلف به اين روز توجه داشته و آن را عيد مى گرفته اند.ابوريحان بيرونى در كتاب الاثارالباقيه نوشته است :.
روز هـيـجـدهـم , عـيـد غـدير خم مى باشد و آن نام منزلى است كه پيغمبر پس از حجة الوداع در آنـجـافـرود آمد و جهاز شتران را جمع كرد و بازوى على بن ابى طالب را گرفت و از آن جهازها بالا رفت وفرمود: هر كس را كه من مولا باشم , على مولاى اوست (318) .و مـسـعـودى در كتاب التنبيه والاشراف مى نويسد: (فرزندان و شيعيان على (ع ) اين روز رابزرگ مى شمرند) (319) .و ابن طلحه شافعى در كتاب مطالب السؤول مى نويسد:.و ايـن روز, روز غـديـر خـم نـاميده شد و روز عيد شد چون وقتى است كه رسول خدا(ص ) او را به منزلت بلندى منصوب فرمود و از ميان تمام مردم فقط او را به اين شرافت نايل كرد (320) .
ثعالبى در ثمار القلوب , شب غدير را در زمره مناسبت هاى خاص ذكر كرده مى نويسد:.
شب غدير همان شبى است , كه رسول خدا(ص ) در فرداى آن در غدير خم بر پالان شتران خطبه اى خـوانـد و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه من نصره و اخذل من خذله شيعيان اين شب را گرامى داشته آن را به عبادت زنده مى دارند (321) .
همچنين ابن خلكان در شرح حال المستعلى فاطمى پسر المستنصر مى نويسد:.
در روز عـيـد غـديـر يعنى هيجدهم ماه ذى الحجه سال چهارصد و هشتاد و هفت , مردم بااو بيعت كردند (322) .و در شرح حال المستنصر فاطمى مى نويسد:.
او در شب پنج شنبه دوازده شب از ذى الحجه باقيمانده از سال چهارصد و هشتاد و هفت وفات كرد و اين شب همان شب عيد غدير يعنى هيجدهم ذى الحجه يعنى عيد غدير خم است (323) .
چـنـانـكـه در اخـبـار و روايـات و كـلـمـات مـورخان ديديم , روز غدير از آخرين سال عمر شريف نـبـى مـكـرم اسـلام (ص ) يعنى همان سالى كه على (ع ) را به خلافت منصوب فرمود به عنوان عيد شـناخته شده و ازهمان سال و همان صحرا پا به پاى مسلمين در طول زمان و گستره كشورهاى اسلامى پيش رفته است .
از نـظـر تاريخى , اين روز در زمان امام صادق (ع ) متوفاى سال 148, در زمان امام رضا(ع ) متوفاى سـال203 , در زمـان غـيبت صغرا كه فرات ابن ابراهيم كوفى و كلينى رازى مى زيسته اند, در زمان مـسعودى متوفاى سال 345, ثعالبى نيشابورى , متوفاى سال 429 و ابوريحان بيرونى متوفاى سال 430, در زمـان ابـن طلحه شافعى متوفاى 654, و ابن خلكان , متوفاى 681 هجرى قمرى به عنوان عيدشناخته شده بود.
از نـظـر گـسـتـره جـغـرافـيـايـى در مـنـاطـق شرقى جهان اسلام , يعنى ماورا النهر محلى كه ابوريحان مى زيسته , و نيشابور كه محل تولد ثعالبى است , تا رى كه زادگاه و اقامتگاه كلينى است , و تا بغداد كه محل تولد و رشد مسعودى است , تا حلب كه محل زندگى و وفات ابن طلحه شافعى و مـصـر كـه مـحـل زنـدگـى و وفات ابن خلكان است , مردم به اين عيد توجه داشته و آن را جشن مـى گـرفـته اند اين در صورتى است كه فرض كنيم هر يك از اين بزرگان از محيط زندگى خود خـبـر داده انـد, در حـالـى كـه مى دانيم اولابعضى از آنها چون مسعودى و بيرونى اكثر كشورهاى اسلامى را گشته اند, ثانيا در نوشته هاى ايشان از اين روز به عنوان عيد مسلمين ياد شده است .

309 سـوره مائده , آيه 3 به طورى كه ابن مغازلى در مناقب , ص 19, فرائدالسحطين , ج1 , ص 73, بـاب 12, حـديـث 39 و 40 روايت كرده اند, اين آيه در روز غدير بعد از نصب اميرالمؤمنين (ع ) نازل شده است .
310 الغدير, ج 1, ص 274 به نقل از مشرف المصطفى تاليف ابوسعيد خرگوشى نيشابورى , متوفى 407.
311 الغدير, ج 1, ص 283, و اقبال الاعمال , ص 466 (مستند از اهل سنت ).
312 الغدير, ج 1, ص 284 و اقبال الاعمال , ص 463.
313 فروع كافى , ج 2, ص 148 باب صيام الترغيب , حديث 3.
314 فروع كافى , ج 2, ص 148 باب صيام الترغيب , حديث 1.
315 تفسير فرات , ص 118.
316 تفسير فرات , ص 118.
317 مصباح المتهجد, ص 752.
318 ترجمه آثار الباقيه , ص 460.
319 التنبيه و الاشراف , ص 221.
320 مطالب السؤول , ص 16, سطر 10.
321 ثمارالقلوب , ص 636.
322 وفيات الاعيان , ج 1, ص 180.
323 وفيات الاعيان , ج 5, ص 230.
منبع : غدير از ديدگاه اهل سنت
نویسنده : محمد رضا جباران

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن