ويژگى هاى امير مؤمنان على عليه السلام در منابع اهل سنت

امامت اميرالمؤمنين عليه السلام در سنجش خرد - 3
فهرست مطالب
يكم. علم و دانش
ويژگى هاى علمى على عليه السلام از ديدگاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله
1 . دروازه دانش نبوى
2 . درِ خانه حكمت
3 . بيان موارد اختلافى
4 . گوش شنوا
5 . بهترين داور

يكم. علم و دانش
پيش تر گفتيم كه نخستين شرطى كه همه دانشمندان اهل سنّت در امام لازم مى دانند علم و دانش اوست.
ما در اين بخش سيره و زندگى امير مؤمنان على عليه السلام و ابوبكر و آن چه را كه درباره حضرت على عليه السلام و ابوبكر گفته شده است بررسى مى كنيم تا روشن شود جايگاه علمى على عليه السلام و ابوبكر كجاست و رسول خدا صلى اللّه عليه وآله، اصحاب پيامبر و ديگر انديشمندان اسلامى درباره على بن ابى طالب عليهما السلام و ابوبكر چه گفته اند.
البته ما هرگز به گفته هاى آن دو درباره خودشان نظر نداريم كه امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايند:
علّمني رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله ألف باب من العلم يفتح لي من كلّ باب ألف;1
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله هزار نكته علمى را براى من روشن ساختند كه از هر نكته و حقيقت آن هزار حقيقت ديگر گشوده مى شود.
چرا كه فرض ما اين است كه اين حديث از شخص على عليه السلام نقل شده است. در روايت ديگرى آمده كه حضرت على عليه السلام بارها مى فرمود:
سلوني قبل أن تفقدوني;2
پيش از اين كه از ميان شما بروم از من بپرسيد.
و حال آن كه هرگز ابوبكر در طول زندگى خويش چنين جمله اى را به زبان نياورده است.
ما گرچه در جاى خود درباره اين روايات كه اهل سنّت نيز نقل كرده اند بحث خواهيم كرد; ولى هم اكنون سخنان ديگران را درباره حضرت على عليه السلام و ابوبكر بررسى مى كنيم تا پس از آن بتوانيم هر كدام را كه شايسته تر است براى امر امامت و رهبرى مردم انتخاب كنيم.

1 . كنز العمّال: 13 / 114، حديث 36372 و ص 165، حديث 36500.
2 . اين حديث را احمد بن حنبل در كتاب فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و ابن سعد، ابن عبدالبرّ و ديگران نقل كرده اند: ر.ك: الاستيعاب: 3 / 1103، الرياض النضره: 2 / 166 و 167، الصواعق المحرقه: 196.


ويژگى هاى علمى على عليه السلام از ديدگاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله
1 . دروازه دانش نبوى
اكنون درباره نخستين شرطى كه در امام لازم است بحث مى كنيم كه همان علم و قدرت كافى براى استدلال كردن و دليل و برهان آوردن است.
حال بايد ديد اين شرط مهم و اساسى براى امامت، در چه كسى وجود داشته است و اخبار و احاديثى كه از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله رسيده، اين فضيلت را براى كدام يك از اصحاب خود ثابت كرده است.
تمام دانشمندان اهل سنّت در كتاب هاى خود اين حديث شريف را از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله آورده اند كه ايشان فرمودند:
أنا مدينة العلم وعليّ بابها;
من شهر علم و دانش هستم و على دروازه آن است.
ما نام تمامى كسانى كه اين حديث را در كتاب هايشان آورده اند ذكر مى كنيم:
1 . عبدالرزاق بن همّام صنعانى;
2 . يحيى بن مَعين. كسى كه پيشوا در علم رجال و خدشه نمودن در اسناد حديث است; ولى با اين وجود، اين حديث را رد نكرده و آن را صحيح دانسته است
3 . احمد بن حنبل
4 . تِرمذى
5 . ابوبكر بزّار
6 . محمّد بن جرير طبرى
7 . طبرانى
8 . ابوالشيخ
9 . ابن سقّا واسطى
10 . ابن شاهين
11 . حاكم نيشابورى
12 . ابن مردويه
13 . ابونعيم اصفهانى
14 . ماوردى
15 . خطيب بغدادى
16 . ابن عبدالبر
17 . سمعانى
18 . ابن عساكر
19 . ابن اثير جزرى
20 . ابن نجّار
21 . جلال الدين سيوطى
22 . قسطلانى
23 . ابن حجر مكى
24 . متقى هندى
25 . ملا على قارى
26 . مَنّاوى
27 . زرقانى
28 . شاه ولى اللّه دهلوى.
همه اينان و عالمانى ديگر در كتاب هايشان روايت كرده اند كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در شأن و منزلت على عليه السلام چنين فرمود:
أنا مدينة العلم وعلي بابها;1
من شهر علم و دانش هستم و على دروازه آن است.
حال كه اين فضيلت براى حضرت على عليه السلام ثابت شد، اين سؤال مطرح مى شود كه آيا پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله براى غير امير مؤمنان عليه السلام نيز چنين سخنى فرموده است يا نه؟

1 . تهذيب الآثار، مسند الإمام على عليه السلام: 105، حديث 173، سنن ترمذى. آن سان كه در جامع الأُصول: 8 / 657 و تاريخ الخلفاء سيوطى: 135 و ديگر منابع آمده است. المعجم الكبير: 11 / 65، حديث 11061، تاريخ بغداد: 4 / 348، 7 / 172، 11 / 204، الاستيعاب: 3 / 1102، فردوس الأخبار: 1 / 76، أُسد الغابه: 4 / 22، الرياض النضره: 2 / 159، تهذيب الكمال: 20 / 485، تاريخ جرجان: 65، تذكرة الحفاظ: 4 / 1231، البداية والنهايه: 7 / 358، مجمع الزوائد: 9 / 114، اتحاف السادة المتقين: 6 / 224، المستدرك على الصحيحين: 3 / 126 و 127، ترجمة الإمام على عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: 2 / 464، حديث 984، الجامع الصغير: 1 / 415، حديث 2705، الصواعق المحرقه: 189، كنز العمّال: 11 / 614 حديث 32978 و 32979، فيض القدير: 3 / 46.



2 . درِ خانه حكمت
يكى ديگر از سخنانى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حقّ على بن ابى طالب عليهما السلام فرمودند اين است كه:
أنا دار الحكمة وعلي بابها;
من خانه حكمت هستم و على در آن خانه است.
اين حديث را نيز بيشتر دانشمندن عامّه نقل كرده اند; از جمله:
1 . احمد بن حنبل;
2 . تِرمذى;
3 . محمّد بن جرير طبرى;
4 . حاكم نيشابورى;
5 . ابن مردويه;
6 . ابونعيم اصفهانى;
7 . خطيب تبريزى;
8 . علائى;
9 . فيروزآبادى;
10 . ابن جَزَرى;
11 . ابن حجر عسقلانى;
12 . جلال الدين سيوطى;
13 . قسطلانى;
14 . صالحى دمشقى;
15 . ابن حجر مكّى;
16 . متّقى هندى;
17 . مَنّاوى;
18 . زرقانى;
19 . ولى اللّه دهلوى و ديگران.
همه اينان روايت كرده اند كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله در حق امير مؤمنان على عليه السلام فرمودند:
أنا دار الحكمة وعلي بابها;1
من خانه حكمت هستم و على در آن خانه است.
پس از نقل اين دو حديث شريف از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله و اتّفاق نظر تمام عالمان اهل سنّت بر صحّت آن، مى گوييم:
اگر رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حقّ على بن ابى طالب عليه السلام چنين سخنى فرموده است; پس چه كسى شايسته مقام امامت است؟
آيا امير مؤمنان على عليه السلام توانايى دارد كه براى حقانيّت دين اسلام و دفع شبهات دليل و برهان بياورد يا كسى كه در حق او چنين فضيلتى بيان نشده است؟

1 . فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام: 138 حديث 203، سنن ترمذى: 6 / 85، تهذيب الآثار «مسند على عليه السلام»: 104 حديث 8 ، حلية الأولياء: 1 / 64، مشكاة المصابيح: 2 / 504 حديث 6096، أسنى المطالب: 70، الرياض النضره: 2 / 159، شرح المواهب اللدنيه: 3 / 129، الجامع الصغير: 1 / 415 حديث 2704، الصواعق المحرقه: 189، كنز العمال: 11 / 600 حديث 32889 و 13 / 147 حديث 36462، فيض القدير: 3 / 46.

3 . بيان موارد اختلافى
يكى ديگر از احاديثى كه بر توان علمى امير مؤمنان على عليه السلام دلالت بيشترى دارد فرمايش رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به آن حضرت است كه فرمود:
أنت تبيّن لأمّتي ما اختلفوا فيه من بعدي;
تو پس از من هر آن چه امّت در آن اختلاف دارند واضح و آشكار مى سازى.
با توجّه به اين حديث، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله على عليه السلام را حاكم و قاضى در هر اختلافى بين امّت قرار داده است; خواه آن اختلاف مربوط به امور دنيايى باشد و يا اختلاف هايى كه در حوزه دين مطرح مى شود. در تمامى اين اختلاف ها، حاكم و برطرف كننده آن ها از ميان امّت، على عليه السلام است.
اين حديث را نيز عده بسيارى از اهل سنّت نقل كرده اند; از جمله:
1 . حاكم نيشابورى كه اين حديث را صحيح دانسته است;
2 . ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق;
3 . ديلمى;
4 . جلال الدين سيوطى;
5 . متّقى هندى;
6 . مَنّاوى.
گروه ديگرى نيز اين حديث را روايت كرده اند1 كه چنين حديثى در حقّ هيچ يك از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بيان نشده است.
1 . المستدرك على الصحيحين: 3 / 122، ترجمة الامام على عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: 2 / 487 و 488، حديث 1007، 1008 و 1009، كنز العمّال: 1 / 615، حديث 32983، حلية الاولياء: 1 / 64.

4 . گوش شنوا
در روايتى آمده است: زمانى كه آيه (وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ);1«و گوش هاى شنوا آن را دريابد و بفهمد» نازل شد، ديديم كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرمودند:
أنّ عليّاً هو الاُذن الواعية;
به راستى كه على همان گوش شنوايى است كه آن را به خاطر مى سپارد.
پس قلب مقدّس امير مؤمنان على عليه السلام ظرف است براى آن چه از طرف خداوند متعال نازل مى شود و ايشان، همان كسى است كه تمام حقايق جهان هستى را به خاطر مى سپارد و حامل علم رسول خدا صلى اللّه عليه وآله خواهد بود. اين حديث را مى توان در كتاب هاى ذيل جست و جو كرد:
1 . تفسير طبرى;
2 . تفسير الكشّاف;
3 . تفسير رازى;
4 . تفسير الدرّ المنثور.
جلال الدين سيوطى در همين كتاب، اين حديث را از سعيد بن منصور، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتِم، ابن مردويه، ابن عساكر، واحدى و ابن نجّار روايت كرده است.
5 . حلية الأولياء;
6 . مجمع الزوائد و كتاب هاى ديگر.2
1 . سوره حاقه: آيه 12.
2 . تفسير طبرى: 29 / 35 و 36، تفسير الكشاف: 4 / 151، تفسير فخر رازى: 30 / 107، تفسير الدرّ المنثور: 8 / 267، مجمع الزوائد: 1 / 131، حلية الأولياء: 1 / 67، نظم درر السمطين: 92، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 7 / 220، كنز العمال: 12 / 135 حديث 364269.


5 . بهترين داور
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حديثى ديگر فرمودند:
أقضاكم علي;
بهترين شما در امر قضاوت و داورى على است.
همان طور كه صاحب شرح المواقف گفت علّت نياز ما به امام اين است كه در همه اختلافات، درگيرى ها و مشكلات بايد به كسى رجوع كنيم كه اختلاف را از بين مردم بردارد و با عدالت در ميان آنان داورى كند. در اين حديث پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله مى فرمايند:
أقضاكم علي;
بهترين شما در امر قضاوت و داورى على است.
چنين سخنى جز براى امير مؤمنان على عليه السلام، در حق هيچ يك از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله گفته نشده است.
اين حديث در اين كتاب ها آمده است:
1 . صحيح بخارى;
2 . مسند احمد بن حنبل;
3 . المستدرك على الصحيحين;
4 . سنن ابن ماجه;
5 . الطبقات الكبرى;
6 . الإستيعاب;
7 . السنن الكبرى;
8 . مجمع الزوائد;
9 . حلية الأولياء;
10 . أُسد الغابه;
11 . الرياض النضره و كتاب هاى ديگر.
حال گناه ما چيست اگر بگوييم تنها كسى كه براى امامت و رهبرى مردم صلاحيّت دارد على بن ابى طالب عليهما السلام است; حتى اگر اين امر به مردم هم واگذار شود و آن ها بخواهند كسى را براى امامت و پيشوايى انتخاب كنند بايد اميرالمؤمنين عليه السلام را برگزينند; چرا كه ضابطه هايى كه اهل سنّت در علم كلام مطرح كرده اند و آن ها را در امام لازم و واجب مى دانند در هيچ انسانى جز فرزند ابى طالب پيدا نمى شود.
آن چه تا كنون به اختصار بيان شد سخنان رسول خدا صلى اللّه عليه وآله درباره جايگاه و مقام علمى امير مؤمنان على عليه السلام بود. از اين سخنان استفاده مى شود كه آن كسى كه مى تواند در دفاع از آيين نورانى اسلام دليل و برهان بياورد و شبهه هاى مطرح شده را دفع كند على بن ابى طالب عليهما السلام است و اوست كه از طرف رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در همه اختلاف ها و درگيرى ها مرجع قرار داده شده و تنها كسى است كه پس از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله با علم و دانش سرشارش اختلاف ها را از ميان برمى دارد.
منبع :کتاب امامت امیر المومنین در سنجش خرد
نوشته آیت الله سید علی میلانی




امامت اميرالمؤمنين عليه السلام در سنجش خرد - 3
فهرست مطالب
يكم. علم و دانش
ويژگى هاى علمى على عليه السلام از ديدگاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله
1 . دروازه دانش نبوى
2 . درِ خانه حكمت
3 . بيان موارد اختلافى
4 . گوش شنوا
5 . بهترين داور

يكم. علم و دانش
پيش تر گفتيم كه نخستين شرطى كه همه دانشمندان اهل سنّت در امام لازم مى دانند علم و دانش اوست.
ما در اين بخش سيره و زندگى امير مؤمنان على عليه السلام و ابوبكر و آن چه را كه درباره حضرت على عليه السلام و ابوبكر گفته شده است بررسى مى كنيم تا روشن شود جايگاه علمى على عليه السلام و ابوبكر كجاست و رسول خدا صلى اللّه عليه وآله، اصحاب پيامبر و ديگر انديشمندان اسلامى درباره على بن ابى طالب عليهما السلام و ابوبكر چه گفته اند.
البته ما هرگز به گفته هاى آن دو درباره خودشان نظر نداريم كه امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايند:
علّمني رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله ألف باب من العلم يفتح لي من كلّ باب ألف;1
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله هزار نكته علمى را براى من روشن ساختند كه از هر نكته و حقيقت آن هزار حقيقت ديگر گشوده مى شود.
چرا كه فرض ما اين است كه اين حديث از شخص على عليه السلام نقل شده است. در روايت ديگرى آمده كه حضرت على عليه السلام بارها مى فرمود:
سلوني قبل أن تفقدوني;2
پيش از اين كه از ميان شما بروم از من بپرسيد.
و حال آن كه هرگز ابوبكر در طول زندگى خويش چنين جمله اى را به زبان نياورده است.
ما گرچه در جاى خود درباره اين روايات كه اهل سنّت نيز نقل كرده اند بحث خواهيم كرد; ولى هم اكنون سخنان ديگران را درباره حضرت على عليه السلام و ابوبكر بررسى مى كنيم تا پس از آن بتوانيم هر كدام را كه شايسته تر است براى امر امامت و رهبرى مردم انتخاب كنيم.

1 . كنز العمّال: 13 / 114، حديث 36372 و ص 165، حديث 36500.
2 . اين حديث را احمد بن حنبل در كتاب فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و ابن سعد، ابن عبدالبرّ و ديگران نقل كرده اند: ر.ك: الاستيعاب: 3 / 1103، الرياض النضره: 2 / 166 و 167، الصواعق المحرقه: 196.


ويژگى هاى علمى على عليه السلام از ديدگاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله
1 . دروازه دانش نبوى
اكنون درباره نخستين شرطى كه در امام لازم است بحث مى كنيم كه همان علم و قدرت كافى براى استدلال كردن و دليل و برهان آوردن است.
حال بايد ديد اين شرط مهم و اساسى براى امامت، در چه كسى وجود داشته است و اخبار و احاديثى كه از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله رسيده، اين فضيلت را براى كدام يك از اصحاب خود ثابت كرده است.
تمام دانشمندان اهل سنّت در كتاب هاى خود اين حديث شريف را از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله آورده اند كه ايشان فرمودند:
أنا مدينة العلم وعليّ بابها;
من شهر علم و دانش هستم و على دروازه آن است.
ما نام تمامى كسانى كه اين حديث را در كتاب هايشان آورده اند ذكر مى كنيم:
1 . عبدالرزاق بن همّام صنعانى;
2 . يحيى بن مَعين. كسى كه پيشوا در علم رجال و خدشه نمودن در اسناد حديث است; ولى با اين وجود، اين حديث را رد نكرده و آن را صحيح دانسته است
3 . احمد بن حنبل
4 . تِرمذى
5 . ابوبكر بزّار
6 . محمّد بن جرير طبرى
7 . طبرانى
8 . ابوالشيخ
9 . ابن سقّا واسطى
10 . ابن شاهين
11 . حاكم نيشابورى
12 . ابن مردويه
13 . ابونعيم اصفهانى
14 . ماوردى
15 . خطيب بغدادى
16 . ابن عبدالبر
17 . سمعانى
18 . ابن عساكر
19 . ابن اثير جزرى
20 . ابن نجّار
21 . جلال الدين سيوطى
22 . قسطلانى
23 . ابن حجر مكى
24 . متقى هندى
25 . ملا على قارى
26 . مَنّاوى
27 . زرقانى
28 . شاه ولى اللّه دهلوى.
همه اينان و عالمانى ديگر در كتاب هايشان روايت كرده اند كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در شأن و منزلت على عليه السلام چنين فرمود:
أنا مدينة العلم وعلي بابها;1
من شهر علم و دانش هستم و على دروازه آن است.
حال كه اين فضيلت براى حضرت على عليه السلام ثابت شد، اين سؤال مطرح مى شود كه آيا پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله براى غير امير مؤمنان عليه السلام نيز چنين سخنى فرموده است يا نه؟

1 . تهذيب الآثار، مسند الإمام على عليه السلام: 105، حديث 173، سنن ترمذى. آن سان كه در جامع الأُصول: 8 / 657 و تاريخ الخلفاء سيوطى: 135 و ديگر منابع آمده است. المعجم الكبير: 11 / 65، حديث 11061، تاريخ بغداد: 4 / 348، 7 / 172، 11 / 204، الاستيعاب: 3 / 1102، فردوس الأخبار: 1 / 76، أُسد الغابه: 4 / 22، الرياض النضره: 2 / 159، تهذيب الكمال: 20 / 485، تاريخ جرجان: 65، تذكرة الحفاظ: 4 / 1231، البداية والنهايه: 7 / 358، مجمع الزوائد: 9 / 114، اتحاف السادة المتقين: 6 / 224، المستدرك على الصحيحين: 3 / 126 و 127، ترجمة الإمام على عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: 2 / 464، حديث 984، الجامع الصغير: 1 / 415، حديث 2705، الصواعق المحرقه: 189، كنز العمّال: 11 / 614 حديث 32978 و 32979، فيض القدير: 3 / 46.



2 . درِ خانه حكمت
يكى ديگر از سخنانى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حقّ على بن ابى طالب عليهما السلام فرمودند اين است كه:
أنا دار الحكمة وعلي بابها;
من خانه حكمت هستم و على در آن خانه است.
اين حديث را نيز بيشتر دانشمندن عامّه نقل كرده اند; از جمله:
1 . احمد بن حنبل;
2 . تِرمذى;
3 . محمّد بن جرير طبرى;
4 . حاكم نيشابورى;
5 . ابن مردويه;
6 . ابونعيم اصفهانى;
7 . خطيب تبريزى;
8 . علائى;
9 . فيروزآبادى;
10 . ابن جَزَرى;
11 . ابن حجر عسقلانى;
12 . جلال الدين سيوطى;
13 . قسطلانى;
14 . صالحى دمشقى;
15 . ابن حجر مكّى;
16 . متّقى هندى;
17 . مَنّاوى;
18 . زرقانى;
19 . ولى اللّه دهلوى و ديگران.
همه اينان روايت كرده اند كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله در حق امير مؤمنان على عليه السلام فرمودند:
أنا دار الحكمة وعلي بابها;1
من خانه حكمت هستم و على در آن خانه است.
پس از نقل اين دو حديث شريف از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله و اتّفاق نظر تمام عالمان اهل سنّت بر صحّت آن، مى گوييم:
اگر رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حقّ على بن ابى طالب عليه السلام چنين سخنى فرموده است; پس چه كسى شايسته مقام امامت است؟
آيا امير مؤمنان على عليه السلام توانايى دارد كه براى حقانيّت دين اسلام و دفع شبهات دليل و برهان بياورد يا كسى كه در حق او چنين فضيلتى بيان نشده است؟

1 . فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام: 138 حديث 203، سنن ترمذى: 6 / 85، تهذيب الآثار «مسند على عليه السلام»: 104 حديث 8 ، حلية الأولياء: 1 / 64، مشكاة المصابيح: 2 / 504 حديث 6096، أسنى المطالب: 70، الرياض النضره: 2 / 159، شرح المواهب اللدنيه: 3 / 129، الجامع الصغير: 1 / 415 حديث 2704، الصواعق المحرقه: 189، كنز العمال: 11 / 600 حديث 32889 و 13 / 147 حديث 36462، فيض القدير: 3 / 46.

3 . بيان موارد اختلافى
يكى ديگر از احاديثى كه بر توان علمى امير مؤمنان على عليه السلام دلالت بيشترى دارد فرمايش رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به آن حضرت است كه فرمود:
أنت تبيّن لأمّتي ما اختلفوا فيه من بعدي;
تو پس از من هر آن چه امّت در آن اختلاف دارند واضح و آشكار مى سازى.
با توجّه به اين حديث، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله على عليه السلام را حاكم و قاضى در هر اختلافى بين امّت قرار داده است; خواه آن اختلاف مربوط به امور دنيايى باشد و يا اختلاف هايى كه در حوزه دين مطرح مى شود. در تمامى اين اختلاف ها، حاكم و برطرف كننده آن ها از ميان امّت، على عليه السلام است.
اين حديث را نيز عده بسيارى از اهل سنّت نقل كرده اند; از جمله:
1 . حاكم نيشابورى كه اين حديث را صحيح دانسته است;
2 . ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق;
3 . ديلمى;
4 . جلال الدين سيوطى;
5 . متّقى هندى;
6 . مَنّاوى.
گروه ديگرى نيز اين حديث را روايت كرده اند1 كه چنين حديثى در حقّ هيچ يك از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بيان نشده است.
1 . المستدرك على الصحيحين: 3 / 122، ترجمة الامام على عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: 2 / 487 و 488، حديث 1007، 1008 و 1009، كنز العمّال: 1 / 615، حديث 32983، حلية الاولياء: 1 / 64.

4 . گوش شنوا
در روايتى آمده است: زمانى كه آيه (وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ);1«و گوش هاى شنوا آن را دريابد و بفهمد» نازل شد، ديديم كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرمودند:
أنّ عليّاً هو الاُذن الواعية;
به راستى كه على همان گوش شنوايى است كه آن را به خاطر مى سپارد.
پس قلب مقدّس امير مؤمنان على عليه السلام ظرف است براى آن چه از طرف خداوند متعال نازل مى شود و ايشان، همان كسى است كه تمام حقايق جهان هستى را به خاطر مى سپارد و حامل علم رسول خدا صلى اللّه عليه وآله خواهد بود. اين حديث را مى توان در كتاب هاى ذيل جست و جو كرد:
1 . تفسير طبرى;
2 . تفسير الكشّاف;
3 . تفسير رازى;
4 . تفسير الدرّ المنثور.
جلال الدين سيوطى در همين كتاب، اين حديث را از سعيد بن منصور، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتِم، ابن مردويه، ابن عساكر، واحدى و ابن نجّار روايت كرده است.
5 . حلية الأولياء;
6 . مجمع الزوائد و كتاب هاى ديگر.2
1 . سوره حاقه: آيه 12.
2 . تفسير طبرى: 29 / 35 و 36، تفسير الكشاف: 4 / 151، تفسير فخر رازى: 30 / 107، تفسير الدرّ المنثور: 8 / 267، مجمع الزوائد: 1 / 131، حلية الأولياء: 1 / 67، نظم درر السمطين: 92، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 7 / 220، كنز العمال: 12 / 135 حديث 364269.


5 . بهترين داور
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حديثى ديگر فرمودند:
أقضاكم علي;
بهترين شما در امر قضاوت و داورى على است.
همان طور كه صاحب شرح المواقف گفت علّت نياز ما به امام اين است كه در همه اختلافات، درگيرى ها و مشكلات بايد به كسى رجوع كنيم كه اختلاف را از بين مردم بردارد و با عدالت در ميان آنان داورى كند. در اين حديث پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله مى فرمايند:
أقضاكم علي;
بهترين شما در امر قضاوت و داورى على است.
چنين سخنى جز براى امير مؤمنان على عليه السلام، در حق هيچ يك از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله گفته نشده است.
اين حديث در اين كتاب ها آمده است:
1 . صحيح بخارى;
2 . مسند احمد بن حنبل;
3 . المستدرك على الصحيحين;
4 . سنن ابن ماجه;
5 . الطبقات الكبرى;
6 . الإستيعاب;
7 . السنن الكبرى;
8 . مجمع الزوائد;
9 . حلية الأولياء;
10 . أُسد الغابه;
11 . الرياض النضره و كتاب هاى ديگر.
حال گناه ما چيست اگر بگوييم تنها كسى كه براى امامت و رهبرى مردم صلاحيّت دارد على بن ابى طالب عليهما السلام است; حتى اگر اين امر به مردم هم واگذار شود و آن ها بخواهند كسى را براى امامت و پيشوايى انتخاب كنند بايد اميرالمؤمنين عليه السلام را برگزينند; چرا كه ضابطه هايى كه اهل سنّت در علم كلام مطرح كرده اند و آن ها را در امام لازم و واجب مى دانند در هيچ انسانى جز فرزند ابى طالب پيدا نمى شود.
آن چه تا كنون به اختصار بيان شد سخنان رسول خدا صلى اللّه عليه وآله درباره جايگاه و مقام علمى امير مؤمنان على عليه السلام بود. از اين سخنان استفاده مى شود كه آن كسى كه مى تواند در دفاع از آيين نورانى اسلام دليل و برهان بياورد و شبهه هاى مطرح شده را دفع كند على بن ابى طالب عليهما السلام است و اوست كه از طرف رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در همه اختلاف ها و درگيرى ها مرجع قرار داده شده و تنها كسى است كه پس از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله با علم و دانش سرشارش اختلاف ها را از ميان برمى دارد.
منبع :کتاب امامت امیر المومنین در سنجش خرد
نوشته آیت الله سید علی میلانی




توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن