بى نيازى زيارت جامعه از سند و زيارت جامعه در گفتار دانشمندان

در سایه سار زیارت جامعه کبیره –9

به رغم آن كه پيش تر در مورد سند اين زيارت تحقيق شد و آن را اثبات كرديم، بايد گفت در مواردى اصلاً به سند نياز نيست; به اين معنا كه وقتى سخنى از گوينده اى دريافت كنيم و از مذاق او آگاهى داشته باشيم و سطح انديشه، علم، سبك كلام او را از جهت فصاحت، بلاغت، ادبيات بشناسيم، از طرفى معانى و مفاهيم والا و مطالبى كه در سخن گوينده است، حقايقى باشند كه دست بشر عادى به آن نمى رسد، در اين گونه موارد شكى در صدور سخن نداشته و به دنبال سند نمى گرديم.
به سخن ديگر، كلامى كه از جهت سبك، لحن، اسلوب ادبى، فصاحت و بلاغت و از جهت محتوا در سطح بالا و داراى حقايق و واقعيّت هايى است كه بشر عادى را توان رسيدن به آن نيست، نيازى به سند ندارد و به يقين از معصوم عليه السلام است.
براى نمونه، دعاى كميل، دعاى صباح به يقين از امير مؤمنان على عليه السلام و دعاى عرفه از امام حسين سيّدالشهداء عليه السلام صادر شده اند; چه سند داشته باشند و چه سند نداشته باشند. بنابراين، اگر ما اندك اُنسى با كلمات اهل بيت عليهم السلام داشته باشيم و با سبك عبارات و اسلوب كلام آن بزرگواران آشنا باشيم، به سند نياز نخواهيم داشت و كلام والاى آنان را خواهيم شناخت.
از اين رو، آن گاه كه از برخى از بزرگان دانشمندان در مورد برخى از روايات، دعاها و زيارت ها پرسيده مى شد، پاسخ مى دهند: قوّت متن براى اطمينان به صدور اين ها از معصوم عليه السلام كافى است. هنگامى كه از شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء رحمه اللّه در مورد يكى از دعاها مى پرسند، با صراحت پاسخ مى دهد: قوّت متن كاشف از قطعيّت صدور آن از معصوم است، گرچه سندى نداشته باشيم.1
همين قوّت متن، كبراى منطبق بر زيارت جامعه مى گردد و بنابر همين اصل، هنگامى كه از سيّد بزرگوار، فقيه، محدّث، عارف به كلمات اهل بيت عليهم السلام سيّد عبداللّه شبّر رحمه اللّه در مورد زيارت جامعه مى گويد:
وإنّ فصاحة ألفاظها وبلاغة مضامينها تنادي بصدورها عن ينابيع الوحي والإلهام;2
به راستى كه فصاحت واژگان و فرازها، بلاغت مضمون ها و عبارت هاى زيارت جامعه حاكى از آن است كه اين زيارت، از چشمه هاى وحى و الهام جوشيده است.
بنابر آن چه بيان شد، ترديدى نيست كه زيارت جامعه از زياراتى به شمار مى رود كه از اهل عصمت صادر شده است.
و اين كه عبارت هاى اين زيارت يا مفاهيم و مدلول هاى آن ها در روايات معتبر ديگر آمده است، تا جايى كه برخى از عبارت ها و مدلول هاى آن ها در روايات اهل سنّت نيز وارد شده است. شاهد صدق ديگرى بر اطمينان و يقين ما به صدور اين زيارت از آن مقام مقدّس مى باشد.
1. ر.ك: الفردوس الأعلى: 76.
2. الانوار اللامعه فى شرح الزيارة الجامعه: 18.

زيارت جامعه در گفتار دانشمندان

علاّمه بزرگوار مجلسى اوّل رحمه اللّه در اين زمينه مى نويسد:
ولمّا وفّقني اللّه لزيارة أمير المؤمنين عليه السلام وشرعت في حوالي الروضة المقدّسة في المجاهدات وفتح اللّه علي ببركة مولانا صلوات اللّه عليه أبواب المكاشفات الّتي لا تحتملها العقول الضعيفة، رأيت في ذلك العالم ـ وإن شئت قلت: بين النوم واليقظة ـ عندما كنت في رواق عمران جالساً، أنّي بسرّ من رأى، ورأيت مشهدها في نهاية الارتفاع والزينة، ورأيت على قبريهما لباساً أخضر من لباس الجنّة، لأنّي لم أر مثله في الدنيا، ورأيت مولانا مولى الأنام صاحب العصر والزمان عليه السلام جالساً، ظهره على القبر ووجهه إلى الباب، فلمّا رأيته شرعت في الزيارة بالصوت المرتفع كالمدّاحين، فلمّا أتممتها قال عليه السلام: نعمت الزيارة;
آن گاه كه به عتبات مشرّف شدم، در نجف اشرف در كنار مرقد مطهّر امير مؤمنان على عليه السلام شروع به مجاهده و تلاش براى خودسازى نمودم. خداوند متعال به بركت مولايمان ـ درود خدا بر او باد ـ درهاى مكاشفه هايى را براى من گشود كه خردهاى ناتوان را ياراى تحمّل آن ها نيست. در عالم مكاشفه ـ يا بين بيدارى و خواب ـ ديدم كه در سامرّا در حرم عسكريين عليهما السلام، در رواق عمران هستم. ديدم كه روضه آن دو بزرگوار در نهايت بلندى بوده و آزين شده است. بارگاه نورانى آن دو امام همام با پارچه اى سبزين از پارچه هاى بهشتى پوشيده شده بود و من چنين پارچه هايى را در دنيا نديده بودم. در آن جا خدمت حضرت ولى عصر عليه السلام شرف ياب شدم. آن حضرت كنار ضريح مطهر نشسته بود و رو به طرف درب بود. با صداى بلند ـ به سان مدّاحان ـ شروع به خواندن زيارت جامعه كردم.
وقتى پايان يافت حضرتش فرمود: چه زيارت خوبى است؟
قلت: مولاى! روحي فداك! زيارة جدّك وقد أشرت إلى نحو القبر؟
عرض كردم: آرى، جانم به فداى شما! زيارت جدّ بزرگوار شماست و اشاره به قبر مطهّر نمودم.
قال: نعم، أدخل;
فرمود: آرى، وارد شو.1
از اين رو مجلسى رحمه اللّه در روضة المتقين در اعتبار زيارت جامعه مى نويسد:
والحاصل أنّه لا شكّ أنّ هذه الزيارة من أبي الحسن الهادي سلام اللّه عليه بتقرير الصاحب عليه السلام وأنّها أكمل الزيارات وأحسنها، بل بعد تلك الرؤيا كنت أكثر الأوقات أزور الأئمّة عليهم السلام بهذه الزيارة في العتبات العاليات، ما زرتهم إلاّ بهذه الزيارة;2
كوتاه سخن اين كه ترديدى نيست كه اين زيارت با تقرير حضرت صاحب الزمان عليه السلام از امام هادى عليه السلام صادر شده است. اين زيارت كامل ترين و بهترين زيارت هاست. من پس از اين رؤيا بيشتر اوقات ائمّه عليهم السلام را با اين زيارت، زيارت مى نمايم و در عتبات عاليات فقط با اين زيارت، زيارت مى نمايم.
اين سخن بزرگى هم چون مجلسى اوّل رحمه اللّه است كه از نظر همه ما مورد احترام است. گذشته از قضيّه مكاشفه اى كه اشاره كرده، ايشان اين زيارت را كامل ترين و بهترين زيارت مى داند.
علاّمه بزرگوار مجلسى دوم رحمه اللّه نيز در اين زمينه مى نويسد:
وإنّما بسطت الكلام في شرح تلك الزيارة قليلاً إن لم استوف حقّها حذراً من الإطالة، لأنّها أصحّ الزيارات سنداً وأعمّها مورداً وأفصحها لفظاً وأبلغها معنى وأعلاها شأناً;3
اين كه اندكى اين زيارت را شرح و بسط دادم، گرچه به طور كامل ـ به جهت پرهيز از طولانى شدن ـ حقّش را ادا نكردم; چرا كه آن زيارت از نظر سند صحيح ترين، از نظر مورد فراگيرترين، از نظر متن فصيح ترين، از نظر معنا رساترين و از نظر شأن والاترين زيارت ها است.
اين سخن نيز شاهد ديگرى از علاّمه مجلسى رحمه اللّه است. بنابراين، اگر ما در چنين مواردى به بزرگى هم چون علاّمه مجلسى مراجعه نكنيم و كلام او براى ما در شناخت روايتى، دعايى و زيارتى حجّت نباشد، چنين عالم و دانشمندى كه با اين همه زحماتى كه كشيده و آشنايى كه با روايت ها، دعاها و زيارت ها دارد، چه نفعى به ما خواهد داشت؟
از هر رو، علاّمه مجلسى رحمه اللّه از بزرگان و خبره هاى اين وادى است كه هيچ كسى براى او ايرادى نگرفته و سخنى درباره او نيست و نبايد هم باشد.
سيّد عبداللّه شبّر از علماى ديگرى به شمار مى رود كه در اين زمينه اظهار نظر كرده است ـ وى فقيه و محدّث بزرگوار بوده و با علاّمه مجلسى رحمه اللّه و سيّد نعمت اللّه جزايرى رحمه اللّه معاصر و تقريباً در يك طبقه بوده اند ـ وى در آغاز شرح خود بر زيارت جامعه مى نويسد:
إنّ زيارة الجامعة الكبيرة أعظم الزيارات شأناً وأعلاها مكانة ومكاناً، وإنّ فصاحة ألفاظها وفقراتها وبلاغة مضامينها وعباراتها تنادي بصدورها من عين صافية نبعت عن ينابيع الوحي والإلهام، وتدعو إلى أنّها خرجت من ألسنة نواميس الدين ومعاقل الأنام; فإنّها فوق كلام المخلوق وتحت كلام الخالق الملك العلاّم، قد اشتملت على الإشارة إلى جملة من الأدلّة والبراهين المتعلّقة بمعارف أصول الدين وأسرار الأئمّة الطاهرين ومظاهر صفات ربّ العالمين، وقد احتوت على رياض نضرة وحدائق خضرة مزيّنة بأزهار المعارف والحكمة محفوفة بثمار أسرار أهل بيت العصمة، وقد تضمّنت شطراً وافراً من حقوق أولى الأمر الّذين أمر اللّه بطاعتهم وأهل البيت الّذين حثّ اللّه على متابعتهم وذوي القربى الّذين أمر اللّه بمودّتهم وأهل الذكر الّذين أمر اللّه بمسألتهم، مع الإشارة إلى آيات فرقانيّة وروايات نبويّة وأسرار إلهية وعلوم غيبيّة ومكاشفات حقّية وحكم ربّانية...;4
به راستى زيارت جامعه كبيره از مهم ترين زيارت ها و برترين آن ها از جهتِ مقام و اهميّت است و فصاحتِ الفاظ و فرازهايش و بليغ بودن معانى و عباراتش، حكايت از آن مى كند كه اين زيارت از چشمه زلال ـ كه از منابع وحى و الهام سرچشمه گرفته ـ صادر شده و از زبانِ دانايان و نواميس دين و بزرگان مردم، خارج شده است.
پس اين زيارت، برتر از كلام مخلوق و پايين تر از كلام خالق است و شامل بعضى از دليل ها و برهان هاى مربوط به شناخت اصول دين و اسرار امامان پاك و مظاهر صفات پروردگار جهانيان است.
و هم چنين داراى باغ هاى خوش منظر و بوستان هاى سرسبزى است كه با شكوفه هاى معارف و حكمت آراسته شده و با ميوه هاى اسرار اهل بيت عصمت عليهم السلام همراه مى باشد.
اين زيارت، شامل بخش كاملى از حقوق «اولوا الامر» است كه خداوند مردم را به فرمان بردارى و پيروى از ايشان امر كرده. و نيز شامل حقوق «ذوى القربى» و «اهل الذكر» است كه خداوند مردم را به پرسش مسائل از آنان امر فرموده است.
اين زيارت به آيات قرآنى، روايات نبوى، اسرار الهى، علوم غيبى، مكاشفات حقيقى و حِكم ربّانى اشاره دارد.
به راستى آن گاه كه بزرگان در موردى سخن گويند، سنجيده و حساب شده مى گويند. اگر مدحى، ذمّى، قيدى، امرى، كتابى، روايتى و حديثى بخواهد از يك بزرگى صادر شود، همه اين ها سنجيده و دقيق خواهد بود; چرا كه اينان به آن چه مى گويند التفات دارند، و حكيمانه است.
سيّد شبّر در اين گفتار، عبارت جالبى دارد كه معمولاً در مورد كلمات امير مؤمنان على عليه السلام گفته شده كه مى گويد:
فإنّها فوق كلام المخلوق وتحت كلام الخالق;
پس اين زيارت برتر از كلام مخلوق و پايين تر از كلام خالق است.
يا در مورد ديگرى گويد: مطالب اين زيارت، مطالب حقّه اى است با برهان هاى معارف اصول دين.
آرى، اين ها بخشى از سخنانى است كه بزرگان دانشمند در شأن زيارت جامعه ايراد كرده اند. به نظر مى رسد اين گونه تعبيرها و توصيف ها در مورد زيارت جامعه دو جهت داشته باشد:

يكم. اثبات اين زيارت
آنان با اين توصيف بيان مى دارند كه آرى اين زيارت داراى اين گونه حقايق است. البتّه در اين باره به صورت اختصار مطالبى بيان خواهد شد.
دوم. دفع توهّم
به نظر مى رسد توصيف بزرگان به جهت دفع توهّمى باشد كه درباره زيارت جامعه است، شايد برخى گويند كه در زيارت جامعه درباره ائمّه عليهم السلام غلو شده است.
محدّث قمى رحمه اللّه در مفاتيح الجنان در بيان اين كه چرا دستور داده اند قبل از زيارت جامعه صد مرتبه تكبير گفته شود مى نويسد:
شايد ـ چنان كه مجلسى اول گفته ـ وجه تكبير اين باشد كه اكثر طباع مايلند به غلو، مبادا از عبارات امثال اين زيارت به غلو افتند، يا از بزرگى حق سبحانه وتعالى غافل شوند، يا غير اين ها.5
در اين اخير نيز از برخى شنيده مى شود كه مى گويند: زيارت جامعه درباره ائمّه عليهم السلام غلو دارد.
برخى ديگر اين روزها شيعه را به دو گروه تقسيم كرده اند: غالى و غير غالى; گويى تشيّع نيز به دو گونه تقسيم مى گردد(!!) البتّه آنانى كه به زيارت جامعه و بعضى مطالب آن معتقد نباشند، حتى در صورت انكار باز هم شيعه محسوب مى شوند و از تشيع خارج نيستند، هر چند مقصّر شمرده شوند. روى اين جهت يكى از مقدّمات بحث ما تحقيق در مورد غلو است.
منبع:کتاب با پیشوایان هدایتگر – 1
نوشته آیت الله سید علی میلانی

1. لوامع صاحبقرانى: 8 / 664.
2. روضة المتقين: 5 / 452.
3. بحار الانوار: 99 / 144.
4. الانوار اللامعة في شرح الزيارة الجامعه: 30.
5. مفاتيح الجنان: زيارت جامعه كبيره.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن