وَعَناصِرَ الأبْرارِ

و (سلام بر شما) اى عنصرهاى نيكان
شرح زيارت جامعه كبيره  -10

عنصرهاى نيكان
ائمّه عليهم السلام عنصرهاى نيكان هستند. واژه «عناصر» جمع عنصر است. مى گويند: عنصر فلانى، عنصر باارزش و پاكى است; يعنى اصل پاك و پاكيزه دارد، صحيح النسب است و نسب او آلودگى ندارد.
واژه «ابرار» نيز جمع برّ است. بَرّ به فتح «باء» به معناى آدم خوب است و بِرّ به كسر «باء» يعنى خوبى. «زيد آدم خوبى است»; يعنى داراى صفات خوب است. خوبى هاى اين آدم از كجاست؟ از كجا گرفته شده؟ سرچشمه آن ائمّه عليهم السلام است كه عناصر ابرار هستند.
در كتاب هاى لغت واژه «عنصر» را به «اصل» معنا كرده اند و گفته اند: «اصل الشيء عنصره، عنصر الشيء أصله».1
در اين زمينه معنايى به ذهن مى رسد كه براى آن از لغت شاهد بايد آورد. به نظر مى رسد، «عنصر» به معناى زبده، خلاصه و مايه نيز باشد. بنابراين معنا و با مسامحه در تعبير، ائمّه عليهم السلام خلاصه، چكيده و عصاره ابرار هستند.
ولى دقيق تر از اين ها، به ذهن مى رسد ـ و البته بايد درباره آن بيشتر تحقيق كرد ـ كه بگوييم: هم چنان كه در اثر پيشرفت علم مقدار كثيرى از شكر يا نمك را در يك قرص مى گنجانند و به آن به اصطلاح عربى «مُرَكَّز» گويند. اگر «عناصر الأبرار» را اين گونه هم معنا كنيم، صحيح است.
امّا اگر از آن خصوصيات بگذريم و عنصر را به معناى اصل بگيريم; يعنى ائمّه عليهم السلام اصول ابرار از حيث خوب بودنشان هستند. پس همه خوبى هاى نيكان از ائمّه است، همان گونه كه روايات هم بيان گر همين معنا هستند، از جمله اين كه فرموده اند:
نحن أصل كلّ خير ومن فروعنا كلّ بر;2
ما اصل هر چيزى هستيم و هر نيكى و نيكويى ناشى از ماست.
اجمالاً: ائمّه عليهم السلام اصل و ريشه همه خوبى ها هستند; يعنى اگر در ايشان ژرف بنگريم، به راستى خواهيم يافت كه همه خوبى ها از اهل بيت آغاز مى شود و به ايشان منتهى مى شود.
1. ر.ك: لسان العرب: 4 / 611، تاج العروس: 7 / 271.
2. روضة الكافى: 242، باب ائمه عليهم السلام اصل تمام خيرها هستند، حديث 336.

پيروان واقعى
و چون كلمه «برّ» به معناى خوبى، پاكى، پاكيزگى، درست كارى است، پس شيعيان اهل بيت عليهم السلام مصداق تامّ ابرار هستند. البتّه افرادى كه به معناى صحيح شيعه هستند. آنان از هر جهت پاك و پاكيزه هستند. اعتقادات، اعمال، گفتار، اخلاق و همه ابعاد وجود و زندگى آنان مصداق تام ابرار است.
شيعيان در تمام ابعاد زندگى خويش به ائمّه رجوع مى كنند و ايشان به معناى صحيح تربيتى تربيت يافتگان مكتب اهل بيت عليهم السلام هستند و از نظر اصل وجود نيز چنين است. در روايتى آمده است:
شيعتنا منّا خلقوا من فاضل طينتنا;1
شيعيان ما از ما هستند; آنان از فزونى طينت ما آفريده شده اند.
بنابراين روايت، وقتى لفظ «مِن» به معناى تبعيض باشد; يعنى شيعيان ما بعض ما و جزو ما هستند، به عبارت ديگر شيعيان از همان مادّه اى آفريده شده اند كه اهل بيت عليهم السلام را آفريده اند. در نتيجه شيعيان از آن عنصرى خواهند بود كه ائمّه به وجود آمده اند. از اين رو به طور قطع شيعيان واقعى عين پاكى و پاكيزگى خواهند بود و اين واضح است.
در روايت ديگرى آمده است كه ابوحمزه ثمالى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود:
إنّ اللّه خلقنا من أعلى عليّين، وخلق قلوب شيعتنا ممّا خلقنا منه، وخلق أبدانهم من دون ذلك، وقلوبهم تحنّ إلينا لأنّها خلقت ممّا خلقنا، ثمّ تلا هذه الآية: (كَلاّ إِنَّ كِتابَ اْلأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ * وَما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ * كِتابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ).2
وخلق عدوّنا من سجّين، وخلق قلوب شيعتهم ممّا خلقهم، وأبدانهم من دون ذلك، فقلوبهم تهوي إليهم، لأنها خلقت ممّا خلقوا منه، ثمّ تلا هذه الآية: (كَلاّ إِنَّ كِتابَ الفُجّارِ لَفي سِجِّين * وَما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ * كِتابٌ مَرْقُومٌ)3;4
همانا خدا ما را از اعلى عليين آفريد و دل هاى شيعيان ما را از آن چه ما را خلق كرد آفريد و پيكرهايشان را از درجه پايينش آفريد; از اين رو دل هاى شيعيان به ما متوجه است; زيرا از آن چه ما آفريده شده ايم آفريده شده اند. سپس اين آيه را قرائت فرمود: «نامه اعمال نيكان در عليّين است. تو چه مى دانى عليين چيست؟ كتابى است نوشته شده كه مقربان شاهد آنند» و دشمن ما را از سجين آفريد و دل هاى پيروانشان را از آن چه آن ها را آفريده آفريد و پيكرهايشان را از پايين تر آن آفريد; از اين رو دل هاى پيروانشان به آن ها متوجه است; زيرا اين ها از آن چه آن ها آفريده شده اند خلق شده اند; سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «نامه اعمال بدكاران در سجّين است. تو چه مى دانى سجّين چيست؟ كتابى است نوشته شده».
و اين خبر را حافظ ابن عساكر دمشقى به سند خود از امام سجّاد از سيدالشهداء عليهما السلام آورده است.5

1. بحار الانوار: 53 / 303، روضة الواعظين: 269.
2. سوره مطففين (83): آيه 18 ـ 21.
3. همان: آيه 7 ـ 9.
4. الكافى: 1 / 390، بحار الانوار: 25 / 10، حديث 14.
5. ر.ك: تاريخ مدينة دمشق: 41 / 255.
منبع:کتاب با پیشوایان هدایتگر – 1
نوشته آیت الله سید علی میلانی

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن