روش برخورد با ابن ملجم مرادى

olguhaye-raftari

پس از بيعت مردم با امام على عليه السلام ، اصبغ بن نباته مى گويد:
حاكم يمن گروهى را به سرپرستى ابن ملجم خدمت حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام فرستاد، تا از طرف مردم يمن بيعت كنند.
همه بيعت كردند،
وقتى نوبت به ابن ملجم رسيد، با بياناتى رسا و شيوا، امام على عليه السلام را ستود، و با افتخار تمام با حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام بيعت كرد.
امام على عليه السلام براى بار دوّم از ابن ملجم خواست كه بيعت كند، و او چنين كرد،
تا خواست از مقابل حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام رد شود و سرجاى خود بنشيند براى بار سوّم امام على عليه السلام او را صدا زد و فرمود :
بيعت كن و دچار حيله و نيرنگ مباش و بيعت خود را نشكن .

ابن ملجم گفت :
سوگند به خدا اى اميرالمؤ منين عليه السلام نديدم كه با ديگرى چنين رفتارى داشته باشى .
حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام با اشاره به او فهماند كه تو بيعت مى شكنى ، و قاتل من خواهى بود،
روزها گذشت و ابن ملجم در مدينه مريض شد و چند هفته در منزل امام على عليه السلام بسترى و معالجه گرديد و تا حادثه حكميّت از ياران حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام بود، از آن پس منافق شد و در گروه خوارج قرار گرفت .(77)
با اينكه امام على عليه السلام قاتل خود را مى شناخت ، امّا هيچ گونه برخوردى با او نمى كرد، زيرا كسى را به جرم ناكرده مجازات نخواهند كرد .
امّا وقتى او را مى ديد شعر معروف معديكرب را مى خواند كه :
اءُريدُ حَى اتَهُ وَ يُريدُ قَتلى غِديرُكَ مِن خَليلك مِن مُرادٍ
(من زندگى او را و او كشته شدن مرا مى خواهد، و اين نيرنگ بازِ دوست نما، از طايفه مراد است .)(78) 

________________________________________

77- ارشاد شيخ صدوق ص 13

78- شب هاى پيشاور ص 782 - و - ديوان منسوب به اميرالمؤ منين عليه السلام ص 170 -و- منتهى الا مال ص 207

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن