فصل بیست و هفتم: ياور فرزندان پيامبر باشيد

akherin-didar

« الله الله فى ذريه نبيكم! فلايظلمن بحضرتكم و بين ظهرانيم و انتم تقدرون على الدفع عنهم. » درباره ى فرزندان پيامبرتان خدا را درنظر آريد. مبادا در حضور يا در غياب شما به آنان ظلم شود در حالى كه شما مى توانيد شما را از آنان دور سازيد.

پيامبر در برابر رنج فراوان و آزار زيادى كه در هدايت مردم متحمل شد، پاداشى طلب نكرد و به دستور خداوند چنين ابلاغ فرمود: قل ما اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى [ سوره ى شورى، آيه ى 23. ] اى پيامبر به مردم بگو من از شما براى رسالت مزدى نمى خواهم، جز آنكه با خاندان من دوستى و مهربانى كنيد.

البته در جاى ديگرى هم فرموده است: قل ما سئلتكم من اجر فهو لكم [ سوره ى سبا، آيه ى 47. ] پاداشى كه از شما مى خواهم به سود خود شماست .

يعنى دوستى با خاندان پيامبر كه اجر رسالت است باز به سود خود مسلمانان است . علت آن هم روشن است، زيرا اگر كسى با اهل بيت دوستى كند نجات مى يابد و رستگار مى شود [ حديث سفينه بسيار معروف است كه پيامبر فرمود: مثل اهل بيتى كسفينه نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها هلك. ]

در همين راستاى دوستى با عترت رسول الله است كه آن حضرت فرمود: كسى كه مرا بيشتر از خودش، و خانواده مرا بيش از خانواده خودش، و خاندان مرا بيشتر از خاندان خودش وهر چه را كه به من منسوب است بيش از آنچه كه به خودش منسوب است، دوست بدارد مومن حقيقى هموست [ قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: لايومن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه، و اهلى احب اليه من اهله و عترتى احب اليه من عترته، و ذاتى احب اليه من ذاته. بحارالانوار ج 27/ ص 76 "و ذاتى: اى كل ما ينسب الى سوى ما ذكر". ]

جالب است بدانيد اين روايت را سنيان نقل كرده اند اما فقط قسمت اول آن را آورده اند و جالب تر آنكه بخش اول روايت آنان در اين نقل كه از مدارك شيعه آورده ايم نيامده است. روايت چنين است كه عبدالله بن هشام كه از اصحاب پيامبر است نقل مى كند: 'در حضور پيامبر بوديم آن حضرت دست عمر را گرفته بود عمر گفت يا رسول الله به خدا سوگند شما از هر چيزى البته جز خودم نزد من محبوب تر هستيد. آن حضرت در پاسخ عمر فرمود: لايومن احدكم حتى اكون احب اليه من نفسه. اين روايت را دانشمند معروف اهل سنت عبدالرحمن سيوطى در كتاب تفسير الدر المنثور ذيل آيه 24 سوره توبه آورده است. در ضمن ترجمه آيه 24 سوره ى توبه اين است: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خويشاوندان شما، و نيز ثروتى كه اندوخته ايد و تجارتى كه از كساد آن مى ترسيد و خانه هايى كه به آنها دل بسته ايد، نزد شما از خدا و رسول خدا و جهاد در راه خدا محبوب تر است پس منتظر باشيد تا خداوند عذابش را بر شما فرود آورد و اين چنين است كه خداوند فاسقان را هدايت نمى كند.

اين دوستى شامل همه فرزندان پيامبر مى شود، چنانچه در روايتى از امام رضا آمده است: نگاه كردن به ذريه فرزندان ما اهل بيت پيامبر عبادت است. كسى از آن جناب پرسيد: اى پسر پيامبر خدا آيا نگاه كردن به امامان از شما خاندان، عبادت است يا نگاه كردن به تمامى فرزندان پيامبر؟ آن حضرت پاسخ داد: نگاه كردن به تمامى فرزندان پيامبر عبادت است، البته به شرط آن كه آنان از راه روشن پيامبر منحرف و به گناهان آلوده نشده باشند. [ بحارالانوار، ج 93، ص 218. ]

هر چند در بخش پايانى روايت فوق شرط اين گرامى داشت فرزندان پيامبر ذكر شده است اما براى روشن تر شدن مطلب روايت ديگرى را از امام رضا عليه السلام مى آوريم: حسن بن موسى مى گويد: من در سفر خراسان همراه حضرت رضا بودم. يك بار در مجلسى كه آن جناب حضور داشت، برادر امام رضا يعنى زيد بن موسى- كه متاسفانه فرد صالحى نبود- به گروهى از حاضران فخر مى فروخت و اصل و نسب خويش را به رخ آنان مى كشيد. امام رضا سرگرم گفتگو با گروه ديگرى از حضار مجلس بود. وقتى سخنان برادرش را شنيد رو به او كرد و فرمود: اى زيد! آيا سخنان نابخردان بازار كوفه تو را فريفته است كه مى گويند چون حضرت فاطمه زهرا پاكدامن بود خداوند فرزندان او را به آتش دوزخ حرام كرده است؟ تو پنداشته اى كه چون از فرزندان فاطمه هستى به هر روى دوزخى نيستى؟ به خدا سوگند اين سخن درست است اما فقط درباره ان چهار بزرگوارى است كه از فاطمه به دنيا آمده اند- يعنى حضرات حسن و حسين و زينب و ام كلثوم- تو مى پندارى كه موسى بن جعفر كه خداوند را اطاعت مى كرد و روزها روزه مى داشت و شبها به نماز برمى خاست، و تو كه اهل گناه و معصيت هستى روز قيامت با هم در پيشگاه خداوند حاضر مى شويد و تو نزد خدا از او گرامى تر خواهى بود؟ هرگز چنين نيست جد بزرگوارم حضرت على بن الحسين مى فرمود: نيكوكار از ما- خاندان- دو برابر پاداش مى برد و بدكار از ما چند برابر عذاب مى گردد.

حسن بن موسى ادامه مى دهد كه: سپس امام رضا به من رو كرد و فرمود: شما اين آيه را چگونه مى خوانيد! 'قال يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح' [ سوره ى هود، آيه ى 46. ] وقتى نوح از خداوند نجات پسرش را درخواست كرد و عرض نمود كه پروردگارا به من وعده داده بودى اهل و خانواده مرا نجات مى دهى، خداوند در پاسخ به نوح فرمود: او از اهل تو نيست. او فرزند ناشايستى است.

من به امام عرض كردم: برخى مى پندارند او فرزند نوح نبوده است. امام فرمود: هرگز چنين نيست. او به راستى پسر نوح بود، اما چون از فرمان خدا سرپيچى كرد و عصيان نمود خداوند نسبت فرزندى او را با پدرى حضرت نوح منتفى شمرد. درباره ما خاندان پيامبر هم، چنين است. اگر كسى به ظاهر از ما خاندان باشد اما خدا را اطاعت نكند از ما نيست اما اگر تو اطاعت خدا را كنى از ما اهل بيت محسوب مى شوى. [ بحارالانوار، ج 93، ص 221، باب مدح الذريه الطيبه و ثواب صلتهم. ]

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن