فصل پنجم: شاهد توحيد و رسالت

akherin-didar

امام حسن عليه السلام چنين نوشت:

هذا ما اوصى به على بن ابى طالب عليه السلام . اوصى انه يشهد ان لا اله الا الله، وحده لاشريك . له، و ان محمدا عبده و رسوله . به نام خداوند بخشنده مهربان اين نوشتار، همان است كه على بن ابى طالب به آن وصيت مى كند. وصيت نخست او آن است كه شهادت مى دهد جز خداى يگانه معبودى نيست. همان خداوندى كه يكتاست و هيچ همتايى ندارد. و نيز شهادت مى دهد كه محمد بنده ى خدا و فرستاده ى اوست.

شهادت به يگانگى خداوند و رسالت پيامبر اكرم از همان كودكى با گوشت و خون و همه ى وجود او آميخته بود. از همان دورانى كه پيامبر به غار حراء مى رفت و با خداى خويش خلوت مى كرد، همراز خلوت پيامبر بود. نور وحى را مى ديد و رايحه ى نبوت را مى بوييد. [ ارى نور الوحى و اشم ريح النبوه. "نهج البلاغه نسخه صبحى صالح خطبه ى 192 بخش آخر". ]...

مى گويند وقتى حضرت رسول اكرم به پيامبرى مبعوث شد و او را به اسلام دعوت ك رد، به آن حضرت عرض نمود مى روم تا از پدرم اجازه بگيرم، اما نرفته بازگشت و گفت مگر خداوند در خلقت من از پدرم اجازه گرفت تا من براى ايمان به او از پدرم اجازه بگيرم. اين داستان با همه ى زيباييش دروغ است. او پيش از اينها و بيش از اينها پيامبر را مى شناخت. وقتى در غار حرا جبرئيل بر پيامبر نازل شد و نبوت او را رسما اعلام كرد، تنها شاهد اين ماجرا او بود كه خود فرمود:

پس از نزول جبرئيل بر پيامبر و دستور به خواند نخستين آيات قرآن، صداى ناله اى شنيدم و از پيامبر پرسيدم يا رسول الله اين ناله از كيست؟ آن حضرت فرمود: على جان، اين ناله ى شيطان است. او از اينكه پيروان من او را بپرستند نااميد شد و از شدت غم و اندوه ناليد. آنگاه پيامبر به من فرمود: آرى على جان، هرآنچ هرا كه من مى شنوم تو هم مى شنوى و هر آنچه را كه من مى بينم تو هم مى بينى. جز اين كه تو پيامبر نيستى. اما تو وصى و جانشين من هستى. تو در مسير صلاح ره مى پيمايى. [ و لقد سمعت رنه الشيطان حين نزل الوحى عليه- صلى الله عليه و آله- فقلت: يا رسول الله ما هذه الرنه؟ فقال: هذا الشيطان قد ايس من عبادته. انك تسمع ما اسمع، و ترى ما ارى، الا انك لست بنبى، و لكنك لوزير و انك لعلى خير. "همان مدرك". ]

به خاطر آن ايمان پاك و نورانى او به خداوند است كه زيباترين خطبه ها و ژرف ترين سخنان توحيدى از اوست. هيچ كس جز استادش پيامبر، آنگونه كه او خدا را ستوده و ثنا گفته و عبادت كرده است، نتوانسته است درباره ى خدا و عظمت و قدرت و اوصاف او سخن بگويد و پيشانى بندگى به درگاه كبريائيش بسايد. وقتى به يگانگى خدا شهادت مى دهد با تمام وجود اين را مى گويد.

خداوند درشهادت به يگانگى خود، او را گواه مى آورد، آنجا كه مى فرمايد: شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكه و اولوا العلم قائما بالقسط [ سوره ى آل عمران، آيه ى 18. "تفسير عياشى ج 1 ص 189. ذيل آيه شريفه". ]

خداوند و فرشتگان شهادت مى دهند كه جز او معبويد نيست و نيز دانشمندانى كه به خاطر برپايى عدل و دادگرى به پا خواسته اند همين را گواهى مى دهند. و خداوند در تصديق رسالت پيامبرش به او دستور مى دهد كه علاوه بر خدا، على را به عنوان شاهد رسالت معرفى كند: و يقول الذين كفرو لست مرسلا. قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب [ سوره ى رعد، آيه ى 43. "تفسير قمى جلد 1 ص 368. ذيل آيه شريفه". ] كافران مى گويند تو رسول خدا نيستى. به آنان بگو شاهد و گواه ميان من و شما در درستى ادعاى من خدا است و آن كس كه علم كتاب نزد اوست. آرى چنين كسى اينك هنگام مرگ باز هم به يگانگى خدا و رسالت محمد صلى الله عليه و آله و سلم شهادت مى دهد.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن