آشنایی با شبهات وهابیان در باره توسل و تبرک و پاسخ شیعیان به این شبهات

طرح شبهه:یکی از اشکالات و شبهات وهابیان در باره توسّل واستمداد از اولیای خدا این است که چرا شیعیان به پیغمبر و امامانشان توسّل می جویند و از آن ها استمداد می طلبند در حالی که این مسئله با توحید در استعانت سازگار نیست. قرآن کریم میفرماید: ﴿إیّاکَ نَعبُدُ وَ إیّاکَ نَستَعین؛  تنهاتورا میپرستیم و تنهااز تویاری میجوییم﴾ ازاین رو نباید از کسی جز خدا استعانت و یاری جست.
یاری خواستن از غیر خدا:
پیرامون یاری جستن انسانی از انسان دیگر چند احتمال وجود دارد:
١. از کسی بخواهیم که با استفاده از ابزار و وسایل طبیعی به ما یاری رساند.
٢. از کسی بخواهیم برای ما دعا کند؛ یعنی او نه با ابزار طبیعی کاری بکند و نه با ابزار غیر طبیعی، بلکه تنها دعا کند که خداوند به ما کمک کند.
٣. از کسی بخواهیم که خودش از طریقی غیر از راه های طبیعی برای ما کاری انجام دهد، مانند این که کرامتی کند یا معجزه ای بیاورد.
این سه احتمال را در دو حالت از استمداد شونده میتوان فرض کرد، یکی این که آن کسی که از او طلب یاری شده، زنده باشد و دیگری در صورتی است که او مرده باشد. در مجموع شش حالت مفروض پیش می آید که یکی از این شش حالت، صورت واقعی پیدا نمیکند ولی پنج صورت دیگر ممکن است.
١. از فردی زنده بخواهیم با استفاده از اسباب عادی، برای ما کاری انجام دهد. مانند این که بخواهیم کسی برای ما خانه ای بسازد، یا مهندسی برای ما نقشه ای بکشد. در یاری جستن از دیگران با استفاده از ابزار عادی، فردباید زنده باشد.
٢. از فردی مرده بخواهیم با استفاده از اسباب عادی برای ما کاری انجام دهد. این نوع استمداد از دیگری بااستفاده از ابزار طبیعی و عادی نمیتواند از مردگان انتظار برود چون آن ها اگر بخواهند کاری انجام دهند، دیگرتصرفشان در عالم طبیعت حالت عادی ندارد، حالت فوق العاده داردپس اینصورت امکانپذیر نیست.
٣. از شخص دیگری، که زنده است، بخواهیم برای ما دعا کند، مانند این که از عالِمی بخواهیم برای رفع گرفتاری ما دعا کند.
٤. از شخص دیگری، که از دنیا رفته است، بخواهیم برای ما دعا کند، مانند این که بر سر مزار اولیای خدا برویم و از آن ها بخواهیم برای ما دعا کنند.
٥. از فردی، که زنده است، بخواهیم کرامتی انجام داده و از راهی غیر طبیعی کاری برای ما انجام دهد.
٦. از فردی، که از دنیا رفته است، بخواهیم کرامتی انجام داده و از راهی غیر طبیعی کاری برای ما انجام دهد.
سه حالت از مواردی که بیان شد مربوط به کمک گرفتن از انسان های زنده بود و سه شکل دیگر مربوط به استمداد از مردگان.
اکنون در این باره توضیح بیش تری می دهیم:
یاری خواستن از زندگان
٣ صورت نخست:
صورت اول : این که از افراد زنده طلب کنیم که به شکل طبیعی و با ابزار عادی ما را یاری کنند. این صورت در تمام زندگی اجتماعی انسان ها جاری و ساری است، زیرا بشر یک موجود اجتماعی است و نمی تواند به تنهایی و بدون یاری گرفتن از دیگران کارهای خود را پیش ببرد. اساساً به همین سبب، اجتماع بشری ضروری دانسته شده است، استواری و پایداری اجتماع به همین یاری رساندن های به دیگران است. این امر در قرآن هم به رسمیّت شناخته شده است. چنان  که ذو القرنین، که یک فرد الهی و مورد تأیید است، در برابر یأجوج و مأجوج ایستاده و از مردم میخواهد:﴿فَأَعِینُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَكُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً؛  مرا با نیرویى [انسانى] یارى كنید [تا] میان شماو آن ها سدّى استوار قرار دهم﴾..  کهف/ ٩٥این حالت کاملاً مورد تأیید قرآن است.
صورت دوم: این که انسان از افراد زند ه بخواهد برایش دعا کنند. اشاره به این صورت هم در میان آیات قرآن کریم فراوان است، خدای  متعال  به  پیغمبرش میفرماید:﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ؛  پس، از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن﴾.
استغفار نوعی دعا است. خداوند به پیامبرش م یفرماید: برای امت خودت استغفار کن، در باره زنان نیزمی فرماید:  آل عمران/ ١٥٩
﴿فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛  با آنان بیعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه؛ زیرا خداوند آمرزنده مهربان است﴾.  ممتحنه/ ١٢
در آیه شریفه دیگر میفرماید:﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ؛  از اموال آنان صدقه اى بگیر تا به وسیله آن پاک و پاكیزه  شان سازى، وبرایشان دعا كن؛ زیرا دعاى تو براى آنان آرامشى است، و خدا شنواى دانا است﴾. توبه/ ١٠٣
این آیه نمایانگر آن است که دعای پیامبر برای امتش دو فایده دارد:
١. مایه آرامش امت می شود.
٢. خدا دعای پیامبر را میشنود و حتماً پاسخ می دهد.
نمونه این موارد فراوان است. برای نمونه آیه ای که میفرماید ابراهیم،(نه آزر را) وعده داد که برایت دعا می کنم:﴿إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ؛  جز [در] سخن ابراهیم [كه] به [نا]پدر[ى] خود(گفت).﴾« حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست » . ممتحنه/ ٤
وقتی دعا کردن برای دیگری از سوی ابراهیم، قهرمان توحید، امری سزاوار و شایسته است، پس ما هم می توانیم این کار را انجام دهیم. مورد دیگر وعده ابراهیم (علیه السلام) است که می فرماید:﴿سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِیّاً؛  به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش می خواهم؛ زیرا او همواره نسبت به من پُر مِهر بوده است﴾.  مریم/ ٤٧
یا وعده یعقوب (علیه السلام) به فرزندانش که می گوید من به زودی برایتان دعا می کنم. یا آن جایی که پیغمبر خدا مأمور م یشود که وقتی مؤمنان به نزد او   میآیند، برایشان دعا کند:﴿لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُכَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباًرَّحِیما؛  و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] براى آنان طلب آمرزش می كرد، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان می یافتند﴾.  نساء/ ٦٤
معنای این سخن این است که این فعل و کار پیامبر یعنی دعا کردن در حق آن ها کاری شایسته و ممدوح است. در موارد فراوان دیگری نیز دعا کردن برای دیگران جایز شمرده شده است و با نگاهی فراگیر می توانیم استنباط کنیم که این عمل، ممدوح و سزاوار است.
صورت سوم: این که از فردی زنده که بر امور خارق العاده قدرت دارد، بخواهیم برایمان کاری خارق العاده انجام دهد. آیات قرآن به صراحت و بدون هیچ گونه مجازگویی بیان می کند که چنین حاجتی از پیامبران روا است،می توانیم از آن ها درخواست کنیم که اعجازی کنند، بیمار صعب العلاج را علاج کنند، مانندکارهایی که مردمان ازعیسی (علیه السلام) طلب می کردند و عیسی (علیه السلام) هم به اذن خدای متعال شفا می داد. و همچنین موسی (علیه السلام) عصایش را میانداخت و تبدیل به اژدهایی می شد، یا معجزات دیگر چون جاری کردن آب در زمانی که مردمان قوم او طلب آب کردند.
﴿وَ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاכَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَعَیْناً؛  و به موسى وقتى قومش ازاوآب خواستندوحى كردیم كه با عصایت برآن تخته سنگ بزن. پس، ازآن،دوازده چشمه جوشید﴾ اعراف/١٦٠
از عیسی (علیه السلام) درخواست میکردند کاری کن که از آسمان مائده ای برای ما بیاید و عیسی( علیه السلام) دعا کرد و مائده آسمانی هم آمد.
از این استنباط می شود که درخواست مؤمنان از پیامبران برای انجام کارهای خارق العاده، جایز است، وگرنه قرآن کریم به طور ضمنی آ نها را تأیید نمی کرد و آوردن معجزات توسط پیامبران را مجاز نمیشمرد . در باره  غیر  پیامبران نیز مواردی در قرآن هست که جواز درخواست کار خارق العاده را میفهماند.
وقتی که نزد سلیمان سخن از ملکه سبأ رفت، هدهد گفت که  ملکه ای   در سبأ هست و در باره او توضیح داد،آن چنان که سلیمان(ع) فرمود کدام یک   از شما می توانید عرش او را پیش از آمدن خودش برایم بیاورید، عفریتی ازجنیان گفت:
﴿ أَنَاْ آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَ إِنِّي عَلَیْهِ لَقَوِيٌّ أَمِینٌ؛  عِفریتى از جنّ گفت:من آن را پیش از آ نكه از مجلس خود برخیزى براى تو می آورم و بر این [كار] سخت توانا«. و مورد اعتمادم»﴾. . نمل/ ٣٩
اما آصف بن برخیا گفت:
﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَاْ آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْكَ طَرْفُكَ؛  كسى كه دانشى از كتاب نزد او بود، گفت:« من آن را پیش از آن كه چشم خود را بر هم زنى برایت می آورم ») . نمل/ ٤٠
آصف بن برخیا کسی بود که یکی از حروف کتاب را میدانست. امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرماید: اویک حرف را می دانست و ما همه حروف را میدانیم.
وَکانَ عِندَ آصِفِ بن بَرخیا حرفٌ واحدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخَسَفَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ الارضَ ما بَینَهُ وَبَینَ عَرشِ بِلقیسَ حَتّی تَناوَلَ السریرَ، ثُمَّ  عادَت الأرضَ کَما کانَت أسرَع مِن طَرفِ النَّظَر وَعندنا نَحنُ وَاللهِ اثنانَ وسَبعوُنَ حرفاً وحرفٌ واحدٌ عندَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ
ج ٢٧ ، ص ٣٧ . به همین مضمون روایاتی از امام باقر و امام صادق ( علیهما السلام) نیز نقل شده است، برای مطالعه بیشتر به بحار الأنوار، ج ١٤ ، ص ١١٣ مراجعه کنید.

یاری خواستن از مردگان
آیا میتوان از مردگان یاری خواست؟ برای روشن شدن این مطلب چهار موضوع باید بررسی شود:
١. آیا انسان پس از مرگ باقی است؟
٢. اگر چیزی از انسان باقی هست، آن حقیقتِ انسان است یا بخش غیر حقیقی انسان، به سخن بهتر بخش اصلی انسان باقی می ماند یا بخش فرعی او؟
٣. آیا ممکن است میان جهان ارواحِ مردگان و جهان زندگان ارتباطی باشد؟
٤. اگر امکان دارد، آیا چنین ارتباطی پیش از این واقع شده است و آیا باز هم می تواند اتفاق بیفتد؟
اکنون به تبیین این چهار موضوع می پردازیم.
١. مرگ یا نابودی(1)
انسان با مرگ نابود نمیشود بلکه بین روح و بدنش جدایی می افتد، بدنش به زیر خاک میرود ومیپوسد وروحش باقی می ماند. روح، باقی و زنده است، اما این که برخی گمان می کنند انسان با مرگ به طور کلی فانی می شود و از بین میرود و چیزی از او باقی نمی ماند، این همان سخن مادی گرایان است و در تفکر الهی هیچ جایگاهی ندارد. خدای متعال به صراحت در قرآن کریم در آیات بسیاری بر این معنا تأکید می کند که انسان پس ازمرگ باقی است، ادراک، شعور و حتی رزق دارد، برای نمونه در باره شهدا چنین میفرماید: ﴿وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِي سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لكِنْ لَّا تَشْعُرُونَ؛ (2) و كسانى را كه در راه خدا كُشته می شوند، مُرده نخوانید، بلكه زند هاند؛ ولى شما نمی دانید﴾.
در آیه ای دیگر چنین آورده است:
﴿لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِي سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ؛ (3) هرگز كسانى را  كه در راه خدا  كُشته  شده اند، مُرده  مپندار، بلكه زنده اند كه نزد پروردگارشان روزى داده می شوند﴾.
﴿فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ (4) به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانی كه از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادى می كنند كه نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند﴾.
هنگامی که مؤمنین به دنیای دیگر می روند، به سبب فضیلت هایی که از سوی خداوند به آن ها می رسدشادمانند و مشتاقند که به زندگان هم بشارت دهند و بگویند شما هم بیایید:
﴿یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ؛ (5) بر نعمت و فضل خداو این كه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی گرداند، شادى می كنند﴾.
این دسته از آیات به زنده بودن انسا نها پس از مرگ اشاره م یکند، و اختصاصی به شهدا ندارد. روحِ همه زنده است اما شیوه حیاتشان متفاوت است و عده ای نیز نزد خداوند روزی می خورند. دسته دیگری از آیات به این نکته اشاره دارد که ارواحی از مؤمنان می خواهند با اهل دنیا سخن بگویند:
﴿إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ. قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِي یَعْلَمُونَ. بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِینَ؛ (6) من به پروردگارتان ایمان آوردم. [اقرار] مرا بشنوید»]سرانجام به جُرم ایمان كُشته شد، و بدو[ گفته شد:« به بهشت درآى»
گفت« اى كاش، قوم من می دانستند، كه پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زُمره عزیزانم قرار داد» )
این آیات نشانه حیات است و روشن می کند که بهشت برزخی و بهشت اخروی وجود دارد، چنان که این فردمی گوید ای کاش قوم من که اکنون در دنیا زندگی میکنند، از این حالات من آگاهی داشتند. این نشانه حیات برزخی است، روح انسان پس از مرگ باقی است و ادراک دارد؛ به گونه بهتر از این جهان هم می فهمد. چشم مادنیویان به روی برزخیان بسته است؛ ولی آنان ما را می بینند و ادراک می کنند. آیات دیگری که در باره پاداش یاعذاب در حق از دنیا رفتگان بحث می کند نیز می تواند به عنوان شاهد و گواهی برای این مطلب در نظرگرفته
شود. برای نمونه این آیه شریفه در باره آل فرعون میفرماید:
﴿النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوّا وَ عَشِیّاًوَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُأَدْخِلُواآلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ؛ (7)[اینک هر] صبح و شام بر آتش عرضه می شوند، و روزى كه رستاخیز برپا شود[فریاد می رسد كه:[« فرعونیان رادر سختترین [انواع] عذاب درآورید»
این مجموعه از آیات نمایانگر آن است که در جهان بینی اسلامی و قرآنی، حیات پس از مرگ به صورت جدی برقرار است.
٢. قرآن و بقای ارواح:بیان قرآنی یا برداشتی که از قرآن می شود، نشان می دهد که روح انسان، حقیقت وجود او است که باقی می ماند، و جسمش که میپوسد و از بین میرود، جزء حقیقت انسان نیست.قرآن می فرماید: ﴿قُلْ یَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ؛ (8) بگو:« فرشته مرگى كه برشماگمارده شده،جانتان رامی ستاند،آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانیده می شوید»)
٣. قرآن و امکان ارتباط با جهان دیگر  : قرآن ارتباط با جهان دیگررا ممکن میداند، چنان که حضرت صالح (علیه السلام) با قومش پس از آن که مرده بودند و عذاب خدا بر آن ها نازل شد سخن میگفت:
﴿فَعَقَرُواالنَّاقَةَ وَعَتَوْاعَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قَالُوا یَاصَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُناإِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِین ؛ (9)پس آن ماده شتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خود سر پیچیدند و گفتند:«اى صالح، اگر از پیامبرانى، آنچه را به ما وعده می دهى براى ما بیاور»).
﴿فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جَاثِمِین ؛ (10) آن گاه زمین لرزه آنان را فرو گرفت و درخانه هایشان از پا درآمدند﴾.
﴿فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِن لَّا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ؛ (11) پس [صالح] از ایشان روى برتافت وگفت:«اى قوم من، به راستى،
من پیام پروردگارم را به شما رساندم و خیر شما را خواستم ولى شما [خیرخواهان و نصیحت گران ] رادوست نمی دارید.»).
آیه نخست، حاکی است که آنان هنگامی که زنده بودند از او عذاب الهی درخواست کردند.
آیه دوم، حاکی است که عذاب الهی فرا رسید و همه آنان را نابود کرد.
آیه سوم، حاکی است که حضرت صالح (علیه السلام) پس از مرگ و نابودی آنان، با آن ها سخن گفت.
آیات دیگری نشان میدهدکه حضرت شعیب(علیه السلام) نیز با قومش سخن گفت:
﴿فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَیْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كافِرِینَ؛ (12)پس [شعیب] از ایشان روى برتافت و گفت اى قوم من، به راستى كه پیام هاى پروردگارم را به شما رسانیدم و پندتان دادم؛ دیگر چگونه بر گروهى كه كافرند دریغ بخورم»).
و یا پیامبر اسلام با ارواح پیامبران گذشته سخن میگوید:
﴿وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ؛ (13) و ازرسولان ما كه پیش از تو گسیل داشتیم جویا شو؛ آیا در برابر [خداى] رحمان، خدایانى كه مورد پرستش قرار گیرند مقرّر داشت هایم؟﴾از مجموعه این آیات فهمیده می شود که در منظر قرآن، ارواح مؤمنان امکان شنیدن سخنان این جهانی ها رادارند و میتوان با آن ها ارتباط برقرار کرد.
آیاتی دیگر از قرآن که ارتباط بین ارواح مردگان و زندگان را بیان میکند:
﴿سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعالَمِینَ؛ (14) درود بر نوح در میان جهانیان﴾.
﴿سَلامٌ عَلَى إِبْراهِیمَ؛ (15) درود بر ابراهیم﴾.
﴿سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَ هارُونَ؛ (16) درود بر موسى و هارون﴾.
﴿سَلامٌ عَلَى إِل یاسِینَ؛ (17)درود بر پیروان الیاس﴾.
﴿وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ؛ (18) و درود بر فرستادگان﴾.
تمام این سلام ها نشان می دهد که این پیامبران با این که از دنیا رفته اند از سلام ما آگاه می شوند، همچنین به ما دستور داده اند که همیشه در تشهد به پیامبر سلام دهید، این امر نزد بسیاری از فرقه های مسلمان مانندشیعیان و شافعیان واجب است، دیگر فرق اسلامی این سلام دادن را مستحب می دانند. اگر این سلام مستحب هم باشد معنایش این است که این سلام بیجا و لغو نیست. سلام به رسول الله واجب است، هر چند چندین قرن است که از دنیا رفته اند. ولی بدیهی است که ایشان می شنوند. بر پایه آنچه گفته آمد ارواح مردگان بیدار و شنوا هستند وحیات دارند، اصل وجود انسان روح است که باقی است و امکان ارتباط با این جهان را نیز دارد.
٤. سیره مسلمانان
گزارش های تاریخی نشان می دهد که مسلمان ها از ارواح مردگان یاری میطلبیدند؛ یعنی سیره مسلمانان چنین بوده است، البته ابن تیمیّه و محمد بن عبد الوهّاب(19) این دیدگاه را نفی میکنند و نمی پذیرند ولی به هرروی سیره مسلما نها چنین بوده است. سمهودی (20)جریان هایی را بر می شمرد که مسلمانان از ارواح بزرگان و اولیای خدا استمداد میطلبیدند و این کار رایج بوده است.برای نمونه یکی از گزار شهای او را با هم میخوانیم.
ابوبکر بن مقری می گوید: گرسنگی بر من و طبرانی و ابو الشیخ غلبه کرد، کنار قبر پیغمبربودیم توسّل جستیم. گفتیم یا رسول الله گرسنه هستیم، چیزی نگذشت مردی علوی آمد وگفت: خواب بودم رسول خدا به خوابم آمد و فرمود: برای این ها غذا ببر و من هم آوردم. (21) اینگونه روایات درتاریخ اسلام فراوانندودلالت بر این دارندکه توسّل جستن به روح پیغمبر یااولیای خداوطلب دعا کردن و یاریجستن ازآنهاکاری ممدوح بوده است.چنانچه این روایات ساختگی و دروغ هم باشد،

توسل جستن باید کار خوبی باشد که این همه دروغ ها را گفته اند که به وسیله آن خودشان را مقرّب نشان دهند.آشکار است توسل به روح پیغمبر و اولیای خدا از دیدگاه مسلمانهادرنظراصحاب وتابعین وتابعینِ تابعین کاری شایسته بوده است.
از این رو باید گفت در توسل و استمداد جستن از ارواح اولیای خدا هیچ گونه شرکی نیست ودرروش وسیره مسلمانها و صحابه رسول خدا فراوان بوده است.
چکیده :یکی از اشکالات مطرح شده از سوی وهابیان نسبت به شیعیان توسل جستن آن ها به پیامبر و امامان (علیهم السلام) است. آن ها معتقدند این عمل با توحید در استعانت ناسازگار است.سه احتمال در باره یاری جستن انسانی از انسان دیگر وجود دارد:
١. با استفاده از ابزار و وسایل طبیعی به ما یاری رساند؛
٢. برای ما دعا کند؛
٣. خودش از طریقی غیر طبیعی برای ما کاری انجام دهد.
فردی که از او استمداد می شود نیز یا در حال حیات است و یا نیست، که باتوجه به سه احتمال گذشته، شش حالت پدید می آید که پنج حالت آن ممکن می شود، سه حالت مربوط به افراد زنده است و دو حالت مربوط به مردگان است.
حالت نخست: از افراد زنده با ابزار عادی خواسته شود که به شکل طبیعی یاری گر باشند. این امر با یکی ازهدف های زندگی اجتماعی انسان که یاری رساندن انسا نها به یکدیگر است، مطابقت می کند و از سوی قرآن کریم نیز به رسمیّت شناخته شده است.
حالت دوم: طلب دعا از دیگران، این حالت در میان آیات قرآن کریم در موارد بسیار ذکر شده است.
حالت سوم: طلب انجام کاری خارق العاده از فردی که قدرت انجام آن را دارد. این حالت نیز در میان آیات قرآن کریم مصادیق بسیاری دارد.پیرامون درست بودن یا نبودن استمداد از مردگان باید پاسخ چهار پرسش روشن شود:
١. آیا انسان پس از مرگ باقی است؟
٢. اگر چیزی از انسان باقی است حقیقت او است یا بخش غیر حقیقی او؟
٣. آیا بین جهان ارواح مردگان و جهان زندگان ارتباطی وجود دارد؟
٤ آیا چنین ارتباطی پیش از این واقع شده است و آیا بازهم میتواند اتفاق بیفتد؟
پاسخ پرسش های اخیر به ترتیب چنین است: مرگ فنای انسان نیست، بلکه جدایی بین روح و بدن او است،آیات قرآن کریم به صراحت بر این امر تأکید میکنند. برداشتی که از قرآن وجود دارد نشان میدهد که حقیقت انسان همان روح او است که باقی میماند. قرآن کریم ارتباط با جهان دیگر را ممکن میداند ودر آیات متعددی بر این امر تأکید می کند. سیره مسلمانان نیز نشان می دهد که یاری طلبیدن از ارواح مردگان امری معمول و رایج بوده است.

پی نوشتها
..........................................................
1- آیت الله جعفرسبحانی
2- بقره/ ١٥٤
3- آل عمران/ ١٦٩
4- آل عمران/ ١٧٠
5-آل عمران/ ١٧١
6- یس/ ٢٧ ٢٥
7- مؤمن/ ٤٦
8- سجده/ ١١
9- اعراف/ ٧٧
10- اعراف/ ٧٨
11- اعراف/ ٧٩
12- اعراف/ ٩٣
13- زخرف/ ٤٥
14- صافات/ ٧٩
15- صافات/ ١٠٩
16- صافات/ ١٢٠
17- صافات/ ١٣٠
18- صافات/ ١٨١
19- ابن تیمیه پایه گذار اندیشه وهابیت و محمد بن عبد الوهاب، مجدد و مروج مذهب و شیوه او است که نام فرقه وهابیت هم از نام
او گرفته شده است.
20- وی شافعی مذهب، مورخ مدینه و مفتی این شهر بوده است، که در سال ٩١١ هجری در مدینه وفات یافت؛ الأعلام، خیر الدین
. زرکلی، دار العلم للملایین، بیروت چاپ پنجم، ١٩٨٠ ، ج ٤، ص ٣٠٧
21- جعفر سبحانی، به نقل از علی بن احمد السمهودی، الوفاء بأخبار المصطفی، ج ٢، ص ١٣٨٠

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن