ترجمه خطبه 83 نهج البلاغه - از خطبه هاى شگفت آور امام عليه السّلام كه به آن خطبه «غرّا» گويند

-فهرست مطالب
1-شناخت صفات الهى
2- سفارش به پرهيزكارى
3- دنيا شناسى
4- وصف رستاخيز
5- وصف احوال بندگان خدا
6- مثل‏هاى پند آموز (سمبل‏ هاى تقوى)
7-راه‏ هاى پند پذيرى (راه هاى شناخت)
8- عبرت از مرگ
9- معرّفى الگوى پرهيزگارى
10- هشدار از دشمنى شيطان
11- شگفتى ‏هاى آفرينش انسان
12- عبرت از مرگ
13- پند آموزى از گذشتگان

1-شناخت صفات الهى
ستايش خداوندى را سزاست، كه به قدرت، والا و برتر، و با عطا و بخشش نعمت‏ ها به پديده‏ ها نزديك است. اوست بخشنده تمام نعمت‏ ها، و دفع كننده تمام بلاها و گرفتارى‏ ها. او را مى‏ ستايم در برابر مهربانى‏ ها و نعمت‏ هاى فراگيرش. به او ايمان مى‏ آورم چون مبدأ هستى و آغاز كننده خلقت آشكار است. از او هدايت مى‏ طلبم چون راهنماى نزديك است، و از او يارى مى ‏طلبم كه توانا و پيروز است، و به او توكّل مى ‏كنم چون تنها ياور و كفايت كننده است. و گواهى مى‏ دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست. او را فرستاده تا فرمان‏ هاى خدا را اجرا كند و بر مردم حجّت را تمام كرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.
2- سفارش به پرهيزكارى
سفارش مى‏ كنم شما بندگان خدا را به تقواى الهى، كه براى بيدارى شما مثل‏هاى پند آموز آورده، و سر آمد زندگانى شما را معيّن فرمود، و لباس‏هاى رنگارنگ بر شما پوشانده، و زندگى پر وسعت به شما بخشيده، و با حسابگرى دقيق خود، بر شما مسلّط است. در برابر كارهاى نيكو، به شما پاداش مى ‏دهد، و با نعمت‏هاى گسترده و بخشش ‏هاى بى ‏حساب، شما را گرامى داشته است، و با اعزام پيامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را بر حذر داشته است. تعداد شما را مى ‏داند، و چند روزى جهت آزمايش و عبرت براى شما مقرّر داشته، كه در اين دنيا آزمايش مى‏ گرديد، و برابر اعمال خود محاسبه مى ‏شويد.
3- دنيا شناسى
آب دنياى حرام همواره تيره، و گل آلود است. منظره‏اى دل فريب و سر انجامى خطرناك دارد. فريبنده و زيباست اما دوامى ندارد. نورى است در حال غروب كردن، سايه‏ اى است نابود شدنى، ستونى است در حال خراب شدن، آن هنگام كه نفرت دارندگان به آن دل بستند و بيگانگان به آن اطمينان كردند، چونان اسب چموش پاها را بلند كرده، سوار را بر زمين مى ‏كوبد، و با دام‏ هاى خود آنها را گرفتار مى ‏كند، و تيره اى خود را به سوى آنان، پرتاب مى ‏نمايد، طناب مرگ به گردن انسان مى‏ افكند، به سوى گور تنگ و جايگاه وحشتناك مى‏ كشاند تا در قبر، محل زندگى خويش، بهشت يا دوزخ را بنگرد، و پاداش اعمال خود را مشاهده كند.
و همچنان آيندگان به دنبال رفتگان خود گام مى ‏نهند، نه مرگ از نابودى انسان دست مى‏ كشد و نه مردم از گناه فاصله مى ‏گيرند كه تا پايان زندگى و سر منزل فنا و نيستى آزادانه به پيش مى‏ تازند.
4- وصف رستاخيز
تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد، و روزگاران سپرى شود، و رستاخيز بر پا گردد، در آن زمان، انسانها را از شكاف گورها، و لانه‏ هاى پرندگان، و خانه درندگان، و ميدان‏ هاى جنگ، بيرون مى‏ آورد كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى‏ روند، و به صورت دسته‏ هايى خاموش، وصف‏ هاى آرام و ايستاده حاضر مى ‏شوند، چشم بيننده خدا آنها را مى ‏نگرد، و صداى فرشتگان به گوش آنها مى‏ رسد. لباس نياز و فروتنى پوشيده درهاى حيله و فريب بسته شده و آرزوها قطع گرديده است. دل‏ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه‏ ها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمى ‏باشد، اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته، بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوى پيشگاه عدالت، براى دريافت كيفر و پاداش مى‏ كشاند.
5- وصف احوال بندگان خدا
بندگانى كه با دست قدرتمند خدا آفريده شدند، و بى اراده خويش پديد آمده، پرورش يافتند، سپس در گهواره گور آرميده متلاشى مى‏ گردند.
و روزى به تنهايى سر از قبر بر مى ‏آورند، و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مى ‏گردند، در اين چند روزه دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بر دارند، راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند، تاريكى‏ هاى شك و ترديد از آنها برداشته شد، و آنها را آزاد گذاشته ‏اند تا براى مسابقه در نيكوكارى‏ ها، خود را آماده سازند، تا فكر و انديشه خود را به كار گيرند و در شناخت نور الهى در زندگانى دنيا تلاش كنند.
6- مثل‏هاى پند آموز (سمبل‏هاى تقوى)
وه چه مثال‏هاى بجا، و پندهاى رسايى وجود دارد اگر در دل‏هاى پاك بنشيند، و در گوش‏ هاى شنوا جاى گيرد، و با انديشه‏ هاى مصمّم و عقل‏هاى با تدبير بر خورد كند. پس، از خدا چونان كسى پروا كنيد كه سخن حق را شنيد و فروتنى كرد، گناه كرد و اعتراف كرد، ترسيد و به اعمال نيكو پرداخت، پرهيز كرد و پيش تاخت، يقين پيدا كرد و نيكوكار شد، پند داده شد و آن را به گوش جان خريد، او را ترساندند و نافرمانى نكرد، به او اخطار شد و به خدا روى آورد،
پاسخ مثبت داد و نيايش و زارى كرد، بازگشت و توبه كرد، در پى راهنمايان الهى رفت و پيروى كرد، راه نشانش دادند و شناخت، شتابان به سوى حق حركت كرده و از نافرمانى ‏ها گريخت، سود طاعت را ذخيره كرد، و باطن را پاكيزه نگاه داشت، آخرت را آبادان و زاد و توشه براى روز حركت، هنگام حاجت و جايگاه نيازمندى، آماده ساخت، و آن را براى اقامتگاه خويش، پيشاپيش فرستاد. اى بندگان خدا براى هماهنگى با اهداف آفرينش خود، از خدا پروا كنيد، و آن چنان كه شما را پرهيز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسيد، تا استحقاق وعده‏ هاى خدا را پيدا كنيد، و از بيم روز قيامت بر كنار باشيد.
7-راه ‏هاى پند پذيرى (راه هاى شناخت)
خدا گوش‏  هايى براى پند گرفتن از شنيدى‏ ها، و چشم‏ هايى براى كنار زدن تاريكى ‏ها، به شما بخشيده است، و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در تركيب ظاهرى صورت‏ها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدن‏هايى كه منافع خود را تأمين مى ‏كنند، و قلب‏ هايى كه روزى را به سراسر بدن با فشار مى‏ رسانند، و از نعمت‏هاى شكوهمند خدا برخوردارند، و در برابر نعمت‏ها شكر گزارند، و از سلامت خدادادى بهره مندند. مدّت زندگى هر يك از شماها را مقدّر فرمود، و از شما پوشيده داشت، و از آثار گذشتگان عبرت‏هاى پند آموز براى شما ذخيره كرد، لذّت‏هايى كه از دنيا چشيدند، و خوشى ‏ها و زندگى راحتى كه پيش از مرگ داشتند، سر انجام دست مرگ گريبان آنها را گرفت و ميان آنها و آرزوهايشان جدايى افكند: آنها كه در روز سلامت چيزى براى خود ذخيره نكردند، و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند. آيا خوشى ‏هاى جوانى را جز ناتوانى پيرى در انتظار است و آيا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بيمارى در راه است و آيا آنان كه زنده‏اند جز فنا و نيستى را انتظار دارند با اينكه هنگام جدايى و تپش دل‏ها نزديك است كه سوزش درد را چشيده، و شربت غصّه را نوشيده، و فرياد يارى خواستن برداشته، و از فرزندان و خويشاوندان خود، در خواست كمك كرده است. آيا خويشاوندان مى‏ توانند مرگ را از او دفع كنند و آيا گريه و زارى آنها نفعى براى او دارد
8- عبرت از مرگ
او را در سرزمين مردگان مى ‏گذارند، و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمين، پوستش را مى ‏شكافند، و خشت و خاك گور بدن او را مى ‏پوساند، تند بادهاى سخت آثار او را نابود مى ‏كند، و گذشت شب و روز، نشانه‏ هاى او را از ميان بر مى ‏دارد، بدن‏ها پس از آن همه طراوت متلاشى مى‏ گردند،
و استخوان‏ها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسيده مى ‏شوند. و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند، و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مى ‏كنند، امّا نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مى‏ شود و نه از اعمال زشت مى ‏توانند توبه كنند. آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشته‏ايد و از راهى كه رفتند مى‏ رويد و روش آنها را دنبال مى‏ كنيد امّا افسوس كه دلها سخت شده، پند نمى‏ پذيرد، و از رشد و كمال باز مانده، و راهى كه نبايد برود مى‏ رود، گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مى‏ دانند. بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد، گذرگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزش‏هاى پرت كننده، و پرتگاه‏هاى وحشت‏زا، و ترس‏هاى پياپى.
9- معرّفى الگوى پرهيزگارى
از خدا چون خردمندان بترسيد كه دل را به تفكّر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته، و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده، و به اميد ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذارنده، با پارسايى شهوات را كشته، و نام خدا زبانش را همواره به حركت در آورده. ترس از خدا را براى ايمن ماندن در قيامت پيش فرستاده، از تمام راه ‏هاى جز راه حق چشم پوشيده، و بهترين راهى كه انسان را به حق مى‏ رساند مى‏ پيمايد. چيزى او را مغرور نساخته، و مشكلات و شبهات او را نابينا نمى‏ سازد، مژده بهشت، و زندگى كردن در آسايش و نعمت سراى جاويدان و ايمن‏ترين روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترين روش از گذرگاه دنيا عبور كرده، توشه آخرت را پيش فرستاده، و از ترس قيامت در انجام اعمال صالح پيش قدم شده است، ايام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش كرده، از زشتى ‏ها فرار كرده، امروز رعايت زندگى فردا كرده، و هم اكنون آينده خود را ديده است. پس بهشت براى پاداش نيكوكاران سزاوار و جهنّم براى كيفر بدكاران مناسب است، و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفايت مى ‏كند، و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى كردن، كافى است.
10- هشدار از دشمنى شيطان
سفارش مى ‏كنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدايى كه با ترساندن‏ هاى مكرّر، راه عذر را بر شما بست، و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام كرد، و شما را پرهيز داد از دشمنى شيطانى كه پنهان در سينه‏ ها راه مى يابد، و آهسته در گوش‏ها راز مى ‏گويد، گمراه و پست است، وعده ‏هاى دروغين داده، در آرزوى آنها به انتظار مى ‏گذارد، زشتى‏ هاى گناهان را زينت مى ‏دهد، گناهان بزرگ را كوچك مى‏ شمارد، و آرام آرام دوستان خود را فريب داده، راه رستگارى را بر روى در بند شدگانش مى‏ بندد، و در روز قيامت آنچه را كه زينت داده انكار مى ‏كند، و آنچه را كه آسان كرده، بزرگ مى‏ شمارد، و از آنچه كه پيروان خود را ايمن داشته بود سخت مى‏ ترساند.
11- شگفتى‏ هاى آفرينش انسان
مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست كه خدا او را در تاريكى ‏هاى رحم و خلاف‏ هاى تو در تو، پديد آورد تا به صورت چنين در آمد، سپس كودكى شيرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسيده گرديد، سپس او را دلى فراگير، و زبانى گويا، و چشمى بينا عطا فرمود تا عبرت‏ها را درك كند، و از بدى‏ها بپرهيزد، و آنگاه كه جوانى در حد كمال رسيد، و بر پاى خويش استوار ماند، گردن كشى آغاز كرد، و روى از خدا گرداند، و در بيراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد، و براى به دست آوردن لذّت‏هاى دنيا تلاش فراوان كرد، و سر مست شادمانى دنيا شد، هرگز نمى ‏پندارد مصيبتى پيش آيد و بر اساس تقوى فروتنى ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه، مرگ او را مى ‏ربايد، او را كه در دل بد بختى‏ ها، اندكى زندگى كرده، و آنچه را كه از دست داده عوضى به دست نياورده است، و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضايش را بجا نياورد، كه درد مرگ او را فراگرفت، روزها در حيرت و سرگردانى، و شب‏ها با بيدارى و نگرانى مى‏ گذراند.
12- عبرت از مرگ
هر روز به سختى درد مى‏ كشد، و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مى‏ رود، در ميان برادرى غم خوار، و پدرى مهربان و ناله كننده‏اى بى طاقت و بر سينه كوبنده ‏اى گريان افتاده است. امّا او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ، و غم و اندوه بسيار، و ناله دردناك، و درد جان كندن، با انتظارى رنج آور، دست به گريبان است. پس از مرگ او را مأيوس وار در كفن پيچانده، در حالى كه تسليم و آرام است، بر مى‏ دارند، و بر تابوت مى‏گذارند. خسته و لاغر به سفر آخرت مى ‏رود، كه فرزندان و برادران او را به دوش كشيده تا سر منزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمى ‏بينند، و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مى‏ برند. امّا هنگامى كه تشييع كنندگان بروند و مصيبت زندگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرستش حيرت آور، و امتحان لغزش‏زا، زمزمه غم آلود دارد. و بزرگ‏ترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و بر افروختگى شعله‏ ها و نعره‏ هاى آتش است، كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند، و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد، و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود، نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند، و نه خوابى كه اندوهش را بر طرف سازد، در ميان انواع مرگ‏ها و ساعت‏ها مجازات گوناگون گرفتار است. به خدا پناه مى ‏بريم.
13- پند آموزى از گذشتگان
اى بندگان خدا كجا هستند آنان كه ساليان طولانى در نعمت‏ هاى خدا عمر گذراندند تعليم شان دادند و دريافتند، مهلتشان دادند و بيهوده روزگار گذراندند از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش كردند، زمانى طولانى آنها را مهلت دادند، نعمت‏هاى فراوان بخشيدند، از عذاب دردناك پرهيزشان دادند،
و وعده ‏هايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند. اى مردم از گناهانى كه شما را به هلاكت افكند، از عيب‏هايى كه خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد. دارندگان چشمهاى بينا، و گوش‏ هاى شنوا، و سلامت و كالاى دنيا آيا گريزگاهى هست يا رهايى و جاى امنى، پناهگاهى و جاى فرارى هست آيا باز گشتى براى جبران وجود دارد نه چنين است پس كى باز مى ‏گرديد به كدام سو مى ‏رويد و به چه چيز مغرور مى ‏شويد همانا بهره هر كدام از شما زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست، آنگونه كه خاك آلوده بر آن خفته باشد. اى بندگان خدا هم اكنون به اعمال نيكو پردازيد، تا ريسمان‏هاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده، و روح شما براى كسب كمالات آزاد است، و بدن‏ها راحت، و در حالتى قرار داريد كه مى‏ توانيد مشكلات يكديگر را حل كنيد. هنوز مهلت داريد، و جاى تصميم و توبه و باز گشت از گناه باقى مانده است. عمل كنيد پيش از آن كه در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گيريد، پيش از آن كه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد.
(وقتى كه امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه در آمد، اشكها سرازير و دل‏ها ترسان شد، كه جمعى آن را غرّاء ناميدند)

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن