موعود در زرتشتیان- اعتقاد ادیان و ملل مختلف در مورد موعود و منجی آخر الزمان- قسمت هشتم موعود در زرتشتیان- اعتقاد ادیان و ملل مختلف در مورد موعود و منجی آخر الزمان- قسمت هشتم

بررسی اعتقاد به منجی آخرالزمان در ادیان غیر ابراهیمی  
در این فصل اعتقاد به منجی آخرالزمان ،در بین  زرتشتیان،  بودائیان ، و هندوها بررسی می شود.  
قسمت اول- موعود در زرتشتیان
فهرست مطالب
موعود در زرتشتیان                                                                 
زرتشتيان و بشارت به منجي موعود
موعود در زرتشتیان                                                                 
در آموزه هاي زرتشتي مساله موعود آخر الزمان ارتباط تنگاتنگي با مساله زمان كرانه مند يا همان هزاره ها دارد. در باورهاي زرتشت و بر اساس كتابهاي ديني پهلوي ،جهان به چهار دوره 3000 ساله تقسيم مي شود. اين 12000 سال در واقع زمان كرانه مندي است كه طبق پيمان اهورا مزدا و اهريمن براي كارزار از زمان بيكران جدا شده است
3000 سال نخست: دوران خلق مينوي، حمله نافرجام اهريمن، پيشنهاد زمان آميختگي نه هزارساله اهورامزدا و قبول اهريمن، است. در 3000 سال دوم جهان از حالت مينوي به حالت گيتوي و دنيوي آفريده شد. 3000 سال سوم، دوره آميختگي و حمله اهريمن به دنيا و آوردن پليدي و مرگ است. و در پايان اين دوره است كه زرتشت به دنيا مي آيد .

3000 سال پاياني جهان دوره اي است كه در آغاز آن زرتشت به بهديني الهام مي يابد. ظهور هوشيدر ( اولين منجي) در پايان هزاره اول، ظهور هوشيدر ماه( دومين منجي) در پايان هزاره دوم، ظهور استوت ارت (سوشيانت ، موعود آخر) از وقايع اين دوره است. و بالاخره در پايان هزاره سوم، زمان فرشوكرتي يا فراشگرد (رستاخيز) فرا مي رسد. زماني كه طبق آموزه هاي زرتشتي در آن دنيا دوباره زنده خواهد شد و اهريمن كاملا شكست مي خورد.
در گاتها (بخشي از اوستا كه به خود زرتشت منتسب است) واژه سوشيانت كه صفت فاعلي آينده ، به معناي "كسي كه سود مي رساند" است، دو گونه كاربرد دارد. گاه به صورت مفرد كه مراد از آن بنابر گفته بسياري از محققين خود زرتشت است و گاه به صورت جمع كه مراد از آن ايفاي معناي  وسيع تر و براي كساني است كه پس از وي خواهند آمد تا فرا رسيدن فراشگرد را ياري دهند . قبل از پرداختن به ساير بخش هاي اوستا ذكر اين نكته لازم است كه با توجه به اينكه تاريخ دقيق هيچ يك از بخش هاي اوستا براي ما معلوم نيست، نميدانيم افسانه سوشيانت چه مدت پس از مرگ زرتشت بدين شكل درآمده است و آنچه مسلم است اين است كه اين اسطوره كم كم و در طول تاريخ تكامل دين زرتشتي به شكل بعدي آن، پرورده شده است
در ديگر كتب اوستا عموما دو نوع كاربرد براي سوشيانت ديده ميشود
گاه سوشيانت ها به صورت جمع ، كه ظاهرا مراد از آن همان سه موعود هستند و گاه سوشيانت به صورت مفرد، كه منظور از آن استوت ارت يا همان منجي پاياني است
در كتابهاي اوستا به موضوعاتي از قبيل ذكر نام سه موعود، كيفيت تولد سوشيانت در هزاره پاياني جهان، چگونگي نگهداري نطفه زرتشت در درياچه كيانسه ، نامهاي سه موعود، نام مادر و ياران سوشيانت اشاره شده است.
در كتابهاي بعدي، دينكرد، بندهشن، زند بهمن يشت، جاماسب نامه صورت كامل و تفصيلي اسطوره سوشيانت آمده است . نام سه موعود، كيفيت ولادت، ويژگي هاي زمان ظهور هر كدام از آنها، پيش آهنگان و جاويدانان از موضوعاتي هستند كه به تفصيل از آنها سخن رفته است
چكيده افسانه كامل سوشيانت ها مطابق آنچه در كتاب "صد در بندهشن" آمده است، اينچنين است:
زرتشت سه بار با همسرش "هووي" نزديك شد و هرسه بار نطفه او بر زمين ريخت. "نيروسنگ" ايزد روشني و زور آن نطفه را بگرفت و به ايزد آناهيد سپرد تا نگهداري كند. 99999 فروشي پرهيزكاران به پاسباني آن گماشته شدند تا از گزند ديوان مصون باشد. نطفه را در درياچه كيانسه به ايزد آب ها ناهيد سپردند و به هنگام مقرر هريك از سه دوشيزه در آن جا آب تني كرده و از نطفه زرتشت باردار خواهد شد و در پايان هزاره دهم "هوشيدر" و در پايان هزاره يازدهم "هوشيدر ماه" به عنوان دو پيش آهنگ منجي و سوشيانت پاياني ظهور ميكنند.
ظهور اين دو منجي همراه با حوادث و نشانه هايي مثل قيام "بهرام ورجاوند" قبل از ظهور هوشيدر و يا زنده شدن و بازگشت "ضحاك" فرمانرواي ظالم ايراني و هلاكت او به دست " گرشاسب" در هزاره هوشيدر ماه ، همراه است.
پس از آمدن اين دو موعود و در پايان هزاره آخر (دوازدهم) موعود سوم كه همان سوشيانت است و نام او "استوت ارته" به معناي نظم مجسم است، ظهور مي كند و در اين زمان و با كمك اين منجي است كه فراشگرد يا فرشوكرتي (رستاخيز و پايان خوش جهان) فرا مي رسد. همان دوراني كه طبق آموزه هاي زرتشتي در آن دنيا دوباره زنده خواهد شد و اهريمن شكستي ابدي را تجربه كرده و به طور كل از اين دنيا رخت مي بندد و دنياي جدا از اهريمن كه همان بهشت موعود است، شكل ميگيرد.
بررسي عقايد و آموزه‌هاي دين زرتشت نشان مي‌دهد كه موضوع مهدويت از مباحث مهم اين آيين است و با عنوان موعود مزديسنا مشخص مي شود. بسياري از پيروان دين زرتشت اين باور را پذيرفته اند كه طبق متون و روايات، فرد يا افرادي در آخرالزمان ظهور كرده و آيين فرديسنا را كه دچار تغيير و تحول و سختي بسيار مي شود، احيا خواهند كرد. در اين ميان جامعه زرتشتيان، كانون هندي آيين فرديسنا حساسيت بيشتري نسبت به مسئله مهدويت نشان مي‌دهد. سوشیانت فردیسنان ، به منزله کریشنای برهمنان ، بودای پنجم بودائیان ، مسیح یهودیان ، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است .
زرتشتيان و بشارت به منجي موعود
آيين زرتشت، دين گذشتة مردم ايران زمين بوده است و هم‌اكنون نيز جزء اديان زنده جهان محسوب مي‌شود. در اين آيين نيز همچون اديان ديگر نويدهايي دربارة منجي آخرالزمان داده شده است.
در كتاب «زند» از كتب مقدسة زرتشتيان آمده:
«آنگاه فيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي‌شود و اهريمنان را منقرض مي‌سازد و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلي خود رسيده، بني‌آدم بر تخت نيك‌بختي خواهد نشست (بشارت عهدین،ص238)
جاماسب شاگرد زرتشت، در كتاب معروف خود «جاماسب‌نامه» مي‌گويد:
«سوشيانس، دين را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستي را ريشه‌كن سازد، ايزدن را از دست اهريمن نجات داده، مردم را هم‌فكر، هم‌گفتار و هم‌كردار گرداند.» (جا ماسب نامه-ص121و122)
جاماسب،در جای دیگری از  كتاب جاماسب‏نامه، به نقل از زردشت جزئيات ظهور سوشيانس را مي‏آورد:
«مردي بيرون آيد از زمين تازيان، بر آيين جد خويش با سپاه بسيار روي به ايران نهد و آباداني كند و زمين را پر از داد كند. سوشيانس «نجات دهنده بزرگ» دين را به جهان رواج دهد، فقر و گرسنگي را ريشه كن سازد، ايزدان را از دست اهريمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر، هم گفتار و هم كردار گرداند
«اعتقاد به ظهور «سوشيانس» ـ نجات‌دهندة بزرگ ـ در ميان ملت ايران باستان به اندازه‌اي رايج بوده است كه وقتي در زمان شكست‌هاي جنگي و فراز و نشيب‌هاي زندگي با يادآوري ظهور چنين نجات‌دهندة مقتدري خود را از ياس و نااميدي نجات مي‌دادند.»
نويدهاي‌ مربوط‌ به‌ موعود آخرالزمان‌ در متن‌ اوستا موجود است‌ و در ميان‌ منابع‌ زردشتي‌ در كتاب‌ هفتم‌ دينكرد بيش‌ از همه‌ از ظهور سوشيانت‌ بحث‌ شده‌ است:
«چاره‌ و درمان‌ جميع‌ دردها و رنجها با اوست، رنج‌ و بيماري‌ و پيري‌ و ظلم‌ و بي ديني‌ و فساد را ريشه‌ كن‌ سازد. مردمان‌ ناپاك‌ را نابود سازد و همه‌ آنها را براندازد.»
و در جاي ديگري از کتاب هفتم دین کرد  مي گويد:
«سوشيانت‌ (نجات‌ دهنده‌ بزرگ) دين‌ را به‌ جهان‌ رواج‌ دهد، فقر و تنگدستي‌ را ريشه‌ كن‌ سازد، ايزدان‌ را از دست‌ اهريمنان‌ نجات‌ داده، مردم‌ جهان‌ را همفكر و هم‌ گفتار و هم‌ كردار سازد.»
و در يكي ديگر از كتاب‏هاي مذهبي زردشتيان اين گونه مي‏خوانيم: «لشكر اهريمنان با ايزدان دائم در روي خاكدان محاربه و كشمكش دارند و غالبا پيروزي با اهريمنان باشد. آن گاه پيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي‏شود و اهريمنان را منقرض مي‏سازند و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيك بختي خواهد نشست
همان گونه كه پيداست، در آيين زردشت اگر چه سوشيانس را از تبار زردشت مي‏داند، اما در حكايتي غير متعصبانه منجي را متدين به آيين جد خويش دانسته است.

منابع:
اوستا
بندهشن
تاريخ كيش زرتشت/ مري بويس
دينهاي ايران/ ويدن گرن
اسطوره زرتشت/ مصطفوي

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن