باب تحريم سخن چينى و تفرقه افكنى‏

1- امام صادق (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) به اصحاب خود فرموده است: آيا شما را از شرورترينتان آگاه نكنم: عرض كردند: چرا، يا رسول اللّه، فرمود: آنان كه براى سخن چينى قدم بردارند، و بين دوستان تفرقه اندازند و از كسانى كه عيب ندارند عيب‏جويى كنند.

2- امام باقر (ع) فرمود: بهشت بر دروغ پردازان و كار آگاهانى كه سخن چينى كنند حرام است.

3- علىّ (ع) فرمود: بدترين شما كسانى‏اند كه سخن چينى كنند، و بين دوستان تفرقه اندازند، و از آنان كه عيب ندارند عيبجوئى كنند.

4- ابو ذر گويد: پيغمبر (ص) در نصيحتى به من فرموده است: اى ابا ذر، قتّات به بهشت نمى‏رود، عرض كردم: يا رسول اللّه، قتّات كيست؟ فرمود: سخن چين.

اى ابا ذر، سخن چين در آخرت از عذاب الهى آسوده نخواهد بود.

اى ابا ذر، هر كه در دنيا، دو رو و دو زبان باشد، در آتش دوزخ داراى دو چهره خواهد بود اى ابا ذر، گفتار در انجمنها امانت است، انتشار دادن راز برادرت خيانت است پس از اين كار دورى كن، و از حضور در مجلسى كه سبب لغزش گردد نيز بپرهيز 5- على (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: چهار گروهند كه دوزخيان را با وجود گرفتاريهاى خودشان كه از آب داغ دوزخ مى‏نوشند آزار مى‏دهند، و فريادشان به وا ويلا وا هلاكا بلند است. بعضى از دوزخيان از بعضى مى‏پرسند، گناه اين چهار گروه چيست؟ كه ما با وجود اين همه گرفتارى از عذاب آنان نيز رنج مى‏بريم، يكى از آنها در تابوتى از آتش گداخته آويزان است، ديگرى احشاى درونى‏اش بيرون آمده و آنها را با خود مى‏كشد، آن يكى چرك و خون از دهنش جارى است، آن ديگرى گوشت بدنش را مى‏خورد.

از صاحب تابوت آتشين مى‏پرسند كه جرم اين دور از رحمت خدا چيست؟ كه عذاب او ما را با همه بدبختى و عذاب كه داريم نيز آزار مى‏دهد، مى‏گويند اين دور از رحمت الهى موقع مرگ اموالى از مردم را با اين كه توانايى بازپرداخت نداشت بر ذمّه گرفته بود. سپس از آن كه احشاى درونى‏اش كشيده مى‏شد پرسيدند، كه جرم اين ملعون چيست كه وضع دلخراش او بر گرفتارى و شدت آزار ما افزوده است. مى‏گويند اين محروم از رحمت الهى، كسى بود كه ادرار به هر كجاى بدنش مى‏رسيد باكى نداشت (رعايت نجاست و پاكى نمى‏كرد) آنگاه از آن كه چرك و خون از دهنش مى‏آيد مى‏پرسند، كه اين يكى چه كرده و گناهش چيست؟ كه همچنان ما را با همه گرفتاريهاى خود به زحمت انداخته، مى‏گويند:

اين يكى مسخرگى مى‏كرد و از كلمات زشت استفاده مى‏نمود و آنها را به كسى نسبت مى‏داد و آن را حكايت مى‏كرد. سپس از آن كه گوشت بدنش را مى‏خورد سؤال كردند كه اين دور از رحمت الهى چه كرده است؟ با همه بدبختيها كه از گناهان خود داريم از عذاب وى نيز در رنجيم، مى‏گويند: اين محروم از رحمت الهى گوشت مردم را مى‏خورد (با غيبت كردن) و سخن چينى مى‏كرد. 6- پيغمبر (ص) فرمود: هر كه بين دو نفر دست به سخن چينى بزند، خداوند در قبر آتشى بر او مسلّط گرداند كه تا قيامت او را بسوزاند و چون از قبر بيرون آيد، خدا اژدهاى سياهى را بر او مسلط كند كه وى را نيش زند تا اين كه داخل آتش دوزخ گردد.

7- امام صادق (ع) فرمود: سه نفر هرگز به بهشت نخواهند رفت: 1- شخص بى‏باك در خونريزى، 2- دايم الخمر (كسى كه هميشه شراب مى‏نوشد) 3- سخن چين.

8- على (ع) فرمود: بهشت بر سه كس حرام است: 1- آن كه به ديگران منّت گذارد، 2- آن كه سخن چينى كند، 3- آن كه دايم الخمر باشد.

9- امام موسى كاظم (ع) فرمود: بهشت بر سه كس حرام است: 1- سخن چين، 2- دايم الخمر، 3- و آن كه ناموسش را در اختيار ديگر گذارد و او فاجر و گنهكار است.

10- امام صادق (ع) به منصور فرمود: از كسى كه بهشت بر او حرام و جايگاهش آتش است هيچ سخنى را در باره خويشاوندان و خدمتكاران خانواده‏ات نپذير، زيرا سخن چين دروغگوى آشكار، و در ايجاد دشمنى بين مردم شريك شيطان است. چون خداوند متعال فرمود: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر فاسقى خبرى براى شما آورد جستجو نماييد مبادا از روى نادانى به گروهى آسيب رسانيد و سپس بر عمل خود پشيمان شويد» البتّه بر تو واجب است، نسبت به كسى كه خويشاوندى‏اش از تو قطع كرده صله رحم كنى و به كسى كه ترا محروم كرده عطا و بخشش كنى و كسى را كه به تو ستم كرده عفو نمائى چون پاداش نيكى، صله رحم نيست، بلكه صله رحم آن است كه اگر خويشاوندان از تو بريدند تو صله رحم بجاآورى‏

11- امام صادق (ع) فرمود: چهار شخص به بهشت نخواهد رفت: 1- پيشگو، 2- منافق، 3- دايم الخمر، 4- سخن چين.

12- امام صادق (ع) فرمود: حضرت موسى (ع) در مناجات با پروردگارش شخصى را زير سايه عرش خدا ديد، عرض كرد خدايا، اين شخص كيست كه عرش تو بر او سايه افكنده است؟ خداوند فرمود: اين كسى است كه همواره به پدر و مادرش نيكى نموده، و هرگز سخن چينى نكرده است.

13- امام صادق (ع) فرمود: خداوند تبارك و تعالى به موسى (ع) وحى كرد كه يكى از يارانت عليه تو سخن چينى كرده، از او بپرهيز، عرض كرد خدايا من كه او را نمى‏شناسم مرا آگاه كن تا او را بشناسم، خطاب شد اى موسى من سخن چينى را بر او عيب مى‏گيرم ولى تو مرا مكلّف به سخن چينى مى‏كنى، موسى گفت خدايا پس چه كنم؟ خطاب آمده اى موسى يارانت را به گروههاى ده نفرى تقسيم كن و بين آنها قرعه بكش، البته قرعه به نام گروهى اصابت خواهد كرد كه سخن چين در بين آنهاست و به همين ترتيب قرعه كشى را ادامه بده تا قرعه به نام سخن چين اصابت كند، موسى (ع) گويد: وقتى كه سخن چين قرعه كشى را ديد از جا برخاست و گفت: اى پيغمبر خدا، سخن چين من بودم، و سوگند ياد مى‏كنم كه هرگز آن را تكرار نكنم.

14- حذيفه گويد: از پيغمبر (ص) شنيدم كه مى‏فرمود: سخن چين هرگز داخل بهشت نمى‏شود.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: