باب وجوب يقين داشتن به خداوند در رساندن روزى و عمر و نفع ضرر

بخشی از کتاب جهاد با نفس شیخ حر عاملی با ترجمه علی افراسیابی – قسمت 7
حديث :
69 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : كان اميرالمؤمنين عليه السلام يقول : لايجد عبد طعم الايمان حتى يعلم ان ما اصابه لم يكن ليخطئه و ان ما اخطاه لم يكن ليصيبه و ان الضار النافع هو الله عزوجل .
ترجمه :
69 - از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمود: بنده اى مزه ايمان را نمى چشد مگر اينكه بداند كه آنچه به او رسيده نمى توانست به او نرسد و خطا رود و آنچه كه به خطا رفته و به او نرسيده نمى شد كه به او برسد و بداند كه زيان رساننده و سوددهنده فقط خداى عزوجل است .
حديث :
70 - عن صفوان الجمال قال : سالت ابا عبدالله عليه السلام عن قول الله عزوجل : (و اما الجدار فكان لغلامين يتيمين فى المدينه و كان تحته كنز لهما) فقال : اما انه ما كان ذهبا و لافضه و انما كان اربع كلمات لا اله الا الله انا من ايقن بالموت لم يضحك سنه و من ايقن بالحساب لم يفرح قلبه و من ايقن بالقدر لم يخش الا الله .
ترجمه :
70 - صفوان جمال گويد: از امام صادق عليه السلام درباره قول خداى تعالى در داستان حضرت خضر عليه السلام پرسيدم كه مى فرمايد: (و اما آن ديوار (كه تعمير نمودم ) متعلق به دو كودك يتيم در شهر بود و در زير آن ديوار گنجى براى آنان نهفته بود) حضرت فرمود: به راستى كه آن گنج طلا و نقره نبود بلكه آن گنج چهار كلمه حكمت بود: هيچ معبودى جز من نيست ، كسى كه مرگ را باور داشته باشد در عمر خود نمى خندد، و كسى كه حساب را باور داشته باشد دلش شادمان نخواهد بود، و كسى كه قضا و قدر الهى را باور كند جز از خدا از هيچ چيز نمى ترسد.
حديث :
71 - عن ابى عبدالله عليه السلام ان اميرالمؤمنين عليه السلام جلس ‍ الى حائط مائل يقضى بين الناس فقال بعضهم لاتقعد تحت هذا الحائط فانه معور فقال اميرالمؤمنين عليه السلام : حرس امرا اجله فلما قام سقط الحائط و كان اميرالمؤمنين عليه السلام مما يفعل هذا و اشباهه و هذا اليقين .
ترجمه :
71 - امام صادق عليه السلام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام در زير ديوار گنجى نشسته بود و در بين مردمان حكم مى فرمود، پس برخى از مردم گفتند: در زير اين ديوار منشين كه به خاطر رخنه اى كه دارد ترسناك است . حضرت فرمود: مرد را اجلش حفظ و نگاهبانى مى كند پس از آنجا برخاست و ديوار فرو ريخت .
اميرالمؤمنين عليه السلام اين كار و كارهايى شبيه به انى را انجام مى داد و اين يقين و باور است .
حديث :
72 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : ليس شى ء الا و له حد قلت : جعلت فداك فما حد التوكل ؟ قال : اليقين . قلت : فما حد اليقين ؟ قال : ان لا تخاف مع الله شيئا.
ترجمه :
72 - از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: هيچ چيزى نيست جز اينكه براى آن حدى است - رواى گويد: - عرض كردم فدايت شوم حد توكل چيست ؟ فرمود: يقين . عرض كردم : حد يقين چيست ؟ فرمود: حد يقين آن است كه با وجود خداوند از هيچ چيز نترسى .
حديث :
73 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من صحه يقين المرء المسلم ان لا يرضى الناس بسخط الله و لايلومهم على ما لم يوته الله فان الرزق لايسوقه حرص حريص و لايرده كراهيه كاره و لو ان احدكم فر من رزقه كما يفر من الموت لادركه رزقه كما يدركه الموت - ثم قال : - ان الله بعدله و قسطه جعل الروح و الراحه فى اليقين و الرضا جعل الهم و الحزن فى الشك و السخط.
ترجمه :
73 - از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: نشانه سالم بودن يقين شخص مسلمان اين است كه مردم را با به خشم آوردن خداوند خوشنود نسازد و آنان را بر آنچه كه خداوند به آنان عطا نكرده است سرزنش نكند زيرا رزق و روزى را نه حرص حريص به سوى او مى كشاند و نه ناخوش داشتن شخص از او باز مى دارد و (بدانيد كه ) اگر كسى از شما از روزى خود بگريزد چنانكه از مرگ مى گريزد روزى اش او را در مى يابد چنانكه مرگ او را در مى يابد - سپس فرمود: - همانا خداوند به عدل و انصاف خود آرامش و راحتى را در يقين و رضا (به داده الهى ) قرار داد و اندوه و حزن را در شك و ناخشنودى (از قضاى الهى ) قرار داد.
حديث :
74 - عن هشام بن سالم قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول : ان العمل القليل الدائم على اليقين افضل عند الله من العمل الكثير على غير يقين .
ترجمه :
74 - هشام بن سالم گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: عمل اندك و بادوام كه بر پايه يقين باشد در نزد خداوند از عمل زياد كه بدون يقين باشد برتر است .
حديث :
75 - عن سعيد بن قيس الهمدانى قال نظرت يوما فى الحرب الى رجل عليه ثوبان فحركت فرسى فاذا هو اميرالمؤمنين عليه السلام فقلت يا اميرالمؤمنين : فى مثل هذا الموضع فقال نعم يا سعيد بن قيس انه ليس من عبد الا و له من الله عزوجل حافظ و واقيه معه ملكان يحفظانه من ان يسقط من راس جبل او يقع فى بئر فاذا نزل القضاء خليا بينه و بين كل شى ء.
ترجمه :
75 - سعيد بن قيس همدانى گويد: روزى در هنگام جنگ چشمم به مردى افتاد كه دو جامه بر داشت (و در هيئت جنگجويان زره بر تن نداشت ) اسبم را به سوى او راندم ناگاه ديدم كه اميرالمؤمنين عليه السلام است عرض كردم : اى اميرمومنان ! آيا در مثل چنين مكانى ؟! (اينگونه حاضر مى شويد) حضرت فرمود: آرى اى سعيد بن قيس ! هيچ بنده اى نيست جز اينكه براى او از جانب خداى عزوجل نگاهبان و نگاهدارى هست ، همراه با او دو فرشته است كه او را از فرو افتادن از كوه يا افتادن در چاه نگهدارى مى كنند پس زمانى كه قضاى الهى فرود مى آيد آن دو فرشته از بين او و هر چيز به كنار مى روند.
حديث :
76 - عن على بن اسباط قال : سمعت ابا الحسن الرضا عليه السلام يقول : كان فى الكنز الذى قال الله : (و كان تحته كنز لهما) كان فيه بسم الله الرحمن الرحيم ، عجبت لمن ايقن بالموت كيف يفرح ؟ و عجبت لمن ايقن بالقدر كيف يحزن ؟
ترجمه :
76 - على بن اسباط گويد: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: در آن گنجى كه خداوند در داستان حضرت خضر و موسى عليه السلام در قرآن از زبان حضرت خضر بيان نمود كه (در زير آن ديوار گنجى بود متعلق به دو كودك يتيم ) چنين آمده است : به نام خداوند مهرورز مهربان ، در شگفتم از كسى كه مرگ را باور كرده است چگونه شادمانى مى كند و در شگفتم از كسى كه به قضا و قدر الهى يقين دارد چگونه غمگين مى شود.
حديث :
77 - قيل للرضا عليه السلام انك تتكلم بهذا الكلام و السيف يقطر دما فقال : ان لله و اديا من ذهب حماه باضعيف خلقه النمل فلو رامه البخاتى لم تصل اليه .
ترجمه :
77 - به امام رضا عليه السلام گفته شد: شما اين سخن را مى گوييد (52) در حالى كه از آن شمشير خون مى چكد (يعنى مردم در طلب روزى سخت مى كوشند)
حضرت فرمود: براى خداوند واديى از طلاست كه با ضعيف ترين آفريدگانش كه مورچه است از آن نگاهبانى مى كند كه اگر شخص صاحب بخت و اقبال هم آن را طلب كند به آن نخواهد رسيد.
حديث :
78 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام انه قال : كفى بالاجل حارسا.
ترجمه :
78 - اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: اجل به عنوان نگاهبان براى آدمى بس است .

پی نوشت ها
52-ظاهرا حضرت سخنى در باب مقدر بودن روزى بيان فرموده است و در پى آن اين پرسش مطرح شده .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن