باب استحباب صبر در تمامى كارها

بخشی از کتاب جهاد با نفس شیخ حر عاملی با ترجمه علی افراسیابی -  قسمت 25
حديث :
246 - قال ابوعبدالله عليه السلام : يا حفض ان من صبر صبر قليلا و ان من جزع جزع قليلا - ثم قال : - عليك بالصبر فى جميع امورك فان الله عزوجل بعث محمدا صلى الله عليه و آله فامره بالصبر و الرفق فقال : (و اصبر على ما يقولون و اهجرهم هجرا جميلا و ذرنى و المكذبين اولى النعمه ) و قال : (ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوه كانه ولى حميم و مايلقاها الا الذين صبروا و ما يلقاها الا ذو حظ عظيم ) فصبر حتى نالوه بالعظائم و رموه بها فضاق صدره فانزل الله عليه (و لقد نعلم انك يضيق صدرك بما يقولون فسبح بحمد ربك و كن من الساجدين ) ثم كذبوه و رموه فحزن لذلك فانزل الله (قد نعلم انه ليحزنكه الذى يقولون فانهم لايكذبونك و لكن الظالمين بآيات الله يجحدون و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا على ما كذبوا و اوذوا حتى اناهم نصرنا) فالزم النبى صلى الله عليه و آله نفسه الصبر فتعدوا فذكروا الله تبارك و تعالى و كذبوه فقال : قد صبرت فى نفسى و اهلى و عرضى و لاصبر لى على ذكر الهى فانزل الله عزوجل (فاصبر على ما يقولون ) فصبر فى جميع احواله ثم بشر فى عترته بالائمه عليه السلام و وصفوا بالصبر فقال جل ثناوه : (و جعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا لما صبروا و كانوا بآياتنا يوقنون ) فعند ذلك قال النبى صلى الله عليه و آله الصبر من الايمان كالراس من الجسد. فشكر الله ذلك له فانزل الله (و تمت كلمه ربك الحسنى على بنى اسرائيل بما صبروا و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون ) فقال : انه بشرى و انتقام فاباح الله له قتال المشركين فانزل الله (فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوا لهم كل مرصد) (و اقتلوهم حيث ثقفتموهم ) فقتلهم الله على يدى رسول الله صلى الله عليه و آله و احبائه و جعل له ثواب صبره مع ما ادخر له فى الاخره فمن صبر و احتسب لم يخرج من الدنيا حتى يقر الله له عينه فى اعدائه مع يدخر له فى الاخره .
ترجمه :
246 - امام صادق عليه السلام فرمود: اى حفص ! به راستى كسى كه صبر پيشه كند (در مقايسه با صبرى كه بايد بر آتش داشته باشد) صبر كمى نموده و كسى كه بى تابى كند (در مقايسه با جزع و بى تابى روز قيامت ) بى تابى كمى نموده است - سپس فرمود: - بر تو باد كه در تمامى كارهايت صبر را پيشه خود سازى زيرا خداوند عزوجل محمد صلى الله عليه و آله را بر انگيخت و او را به صبر و مدارا نمودن امر نمود و فرمود: (بر آنچه كه مى گويند صبر كن و از آنان دورى گزين دورى گزيدنى نيكو و مرا با تكذيب كنندگان دارنده نعمت واگذار) (74) - و فرمود: (دو ركن به طريقه اى كه نيكوتر است پس ناگاه آنكه بين تو و او دشمنى وجود دارد گوئيا دوستى نزديك است و اين داده نشود مگر به آنانى كه صبر نمودند و داده نشود مگر به كسى كه داراى بهره بزرگى است ) (75) پس پيامبر صلى الله عليه و آله صبر نمود تا آنجا كه او را به بلاهاى سخت رساندند و او را در بلاها افكندند پس سينه اش از غم و اندوه تنگ شد و خداوند اين آيه را بر او نازل كرد: (و محققا كه ما مى دانيم سينه ات به سبب آنچه مى گويند تنگ مى گردد پس ‍ تسبيح گوى همراه با ستايش پروردگارت و از سجده كننده گان باش ) (76) سپس او را تكذيب كردند و دشنام دادند پس او غمگين شد و خداوند اين آيه را فرستاد (به تحقيق مى دانيم آنچه مى گويند غمگينت مى كند زيرا آنان تو را تكذيب نمى كنند بلكه اين ستمگران آيات خدا را انكار مى كنند و محققا كه رسولان پيش از تو نيز تكذيب شدند پس بر آنچه كه تكذيب شدند صبر كردند و آزار كشيدند تا اينكه يارى ما فرا رسيد) (77) پس پيامبر صلى الله عليه و آله خود را به صبر واداشت ولى كافران از حد خود تجاوز نمودند و خداوند تبارك و تعالى را تكذيب نمودند در اينجا پيامبر فرمود: من درباره خود و خانواده و آبرويم صبر كردم اما بر اينكه خدايم را (به بدى ) ياد كنند صبر ندارم پس خداوند عزوجل اين آيه را نازل فرمود: (بر آنچه كه مى گويند صبر كن ) (78) پس پيامبر در همه حالاتش صبر پيشه نمود سپس از جانب خداوند فرمود: (و قرار داديم از آنان پيشوايانى كه به فرمان ما راهنمايى مى كنند زيرا آنان صبر كردند و به آيات ما يقين داشتند)(79) در آن هنگام بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: صبر نسبت به ايمان مانند سر نسبت به بدن است . خداوند نيز پيامبرش را ثناى نيكو گفت و اين آيه را نازل فرمود: (و سخن نيكوى پروردگارت بر بنى اسرائيل تمام شد زيرا آنان صبر كردند و آنچه را كه فرعون و قومش مى ساختند و بر مى افراشتند واژگونه ساختيم ) (80) پس پيامبر فرمود: اين هم بشارت است و هم انتقام . خداوند نيز جنگ با مشركان را بر او مباح ساخت و اين آيه را نازل فرمود: (پس بكشيد مشركان را هر كجا كه آنان را يافتيد و دستگيرشان كنيد و بر آنان تنگ گيريد و در هر كمينگاهى براى آنان بنشينيد) (81) (و آنان را هر جا كه بيابيد بكشيد) (82) پس خداوند آنان را به دست رسول الله و دوستانش ‍ به قتل رساند و اين پيروزى را ثواب صبر او قرار داد بعلاوه ثوابى كه براى او در آخرت ذخيره كرده است . پس كسى كه صبر كند و اميد ثواب داشته باشد از اين دنيا بيرون نمى رود مگر اينكه خداوند چشمانش را (به نابودى دشمنانش ) روشن مى كند (او را درباره دشمنانش دلشاد مى كند) بعلاوه اينكه براى او در آخرت ثوابى ذخيره مى سازد.
حديث :
247 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله : سياتى على الناس زمان لاينال فيه الملك الا بالقتل - الى ان قال : - فمن ادرك ذلك الزمان فصبر على الفقر و هو يقدر على الغنى و صبر على البغضه و هو يقدر على المحبه و صبر على الذل و هو يقدر على العز آتاه الله ثواب خمسين صديقا ممن صدق بى .
ترجمه :
247 - امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به زودى زمانى بر مردمان خواهد آمد كه در آن زمان كسى به پادشاهى نمى رسد مگر با كشتن - تا آنجا كه فرمود: - پس كسى كه آن زمان را دريابد بايد بر تنگدستى صبر كند با اينكه توانايى ثروتمند شدن را دارد و بايد بر دشمنى صبر كند با اينكه توانايى محبت را دارد و بر خوارى صبر كند با اينكه مى تواند عزيز باشد، در اين صورت خداوند به او پاداش پنجاه صديقى كه مرا تصديق نموده اند را عطا مى كند.
حديث :
248 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام فى وصيته لمحمد بن الحنفيه قال : الق عنك واردات الهموم بعزائم الصبر عود نفسك الصبر فنعم الخلق الصبر و احملها على ما اصابك من اهوال الدنيا و همومها.
ترجمه :
248 - اميرالمؤمنين عليه السلام در وصيتش به محمد به حنفيه فرمود: با اراده هاى آهنين صبر غمهايى را كه بر تو وارد مى شوند دور بيفكن ، نفس ‍ خود را به شكيبايى عادت ده كه شكيبايى اخلاقى نيكوست و آن را در ترسها و اندوه هاى دنيا كه به تو رسيده است به مشقت بيفكن .
حديث :
249 - قال رسول الله صلى الله عليه و آله : ان استطعت ان تعمل بالصبر مع اليقين فافعل فان لم تستطع فاصبر فان فى الصبر على ما تكره خيرا كثيرا و اعلم ان النصر مع الصبر و ان الفرج مع الكرب (فان مع العسر يسرا ان مع العسر يسرا)
ترجمه :
249 - رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اگر بتوانى كه صبرى همراه با يقين و باور (83) داشته باشى چنين كن و اگر توان آن را ندارى (باز هم ) صبر كن زيرا در صبر كردن بر امورى كه ناخوشايند توست خير بسيارى وجود دارد، و بدان كه نصرت و پيروزى همراه با صبر است و گشايش همراه با مشقت و سختى است (همانا با سختى آسانى و گشايشى هست همانا با سختى گشايشى است ). (84)
حديث :
250 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول : انى لاصبر من غلامى هذا و من اهلى على ما هو امر من الحنظل انه من صبر نال بصبره درجه الصائم القائم و درجه الشهيد الذى قد ضرب بسيفع قدام محمد صلى الله عليه و آله .
ترجمه :
250 - امام صادق عليه السلام فرمود: از پدرم امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: من از (كارهاى ) اين غلامم و (كارهاى ) خانواده خود بر امورى صبر مى كنم كه از حنظل (هندوانه ابوجهل ) براى من تلخ ‌تر است (ولى با اين وجود در برابر كارها و سخنان آن صبر مى كنم ) زيرا كسى كه صبر پيشه كند به خاطر صبرش به درجه روزه دارى كه به عبادت ايستاده و درجه شهيدى كه در ركاب پيامبر صلى الله عليه و آله شمشير زده نائل مى شود.
حديث :
251 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام انه قال : لا يعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان .
ترجمه :
251 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: شخص صبور پيروزى را از دست نمى دهد و عاقبت به پيروزى مى رسد اگر چه زمانى طولانى بر او بگذرد.
حديث :
252 - و قال عليه السلام : من لم ينجه الصبر اهلكه الجزع .
ترجمه :
252 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: كسى كه صبر وى را نجات نبخشد جزع و بى تابى او را از پاى در مى آورد.
حديث :
253 - و قال عليه السلام : الصبر يناضل الحدثان و الجزع من اعوان الزمان .
ترجمه :
253 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: صبر به سوى سختى هاى زمانه تير مى افكند و بى تابى از يارى كنندگان زمانه است .
حديث :
254 - عن الصادق عليه السلام : انه جاءت اليه امراه فقالت : ان ابنى سافر عنى و قد طالت غيبته غنى و اشتد شوقى اليه فادع الله لى فقال لها: عليك بالصبر فاستعملته ثم جاءت بعد ذلك فشكت اليه طول غيبه ابنها فقال لها: الم اقل لك عليك بالصبر؟ فقالت : يا ابن رسول الله كم الصبر؟ فو الله لقد فنى الصبر فقال : ارجعى الى منزلك تجدى ولدك قد قدم من سفره فنهضت فوجدته قد قدم فانت به اليه فقالت : اوحى بعد رسول الله صلى الله عليه و آله ؟ قال : لا و لكن عند فناء الصبر ياتى الفرج فلما قلت : فنى الصبر عرفت ان الله قد فرج عنك بقدوم ولدك .
ترجمه :
254 - روايت است كه زنى به خدمت امام صادق عليه السلام آمد و عرض كرد: پسرم از نزد من به سفر رفته و غيبتش طولانى شده و شوق بسيارى به ديدنش يافته ام ، در درگاه خداوند برايم دعا كن . حضرت فرمود: بر تو باد صبر پس صبر را در زندگى ات به كار گير. پس از چندى باز آن زن آمد و نزد آن حضرت از طولانى شدن غيبت پسرش شكايت كرد، حضرت فرمود: آيا نگفتم كه صبر را پيشه كنى ؟ زن عرض كرد: اى فرزند رسول خدا چقدر صبر؟ به خدا سوگند كه صبر به سر آمد حضرت فرمود: به منزلت برگردد. مى بينى كه فرزندت از سفر بازگشته ، زن برخاست و رفت و ديد كه فرزندش بازگشته پس همراه با او نزد حضرت آمدند و عرض كرد: آيا بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله وحى مى آيد؟ حضرت فرمود: خير ولى هنگام به سر آمدن صبر گشايش مى رسد چون تو گفتى كه : صبرم تمام شد دانستم كه خداوند با آمدن فرزندت گشايشى برايت حاصل نموده .

پی نوشت ها
74-مزمل / 10 و 11.
75-فصلت / 34 و 35.
76-حجر / 97 و 98.
77-انعام / 33 و 34.
78-ق / 39.
79-سجده / 24.
80-اعراف / 137.
81-توبه / 5.
82-بقره / 191.
83-يعنى يقين و باور به اينكه صبر و شكيبايى داراى پاداش است و مصيبتى كه پيش آمده مقدر بوده و جز خير نيست .
84-انشراح / 5 و 6.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن