باب دهم: در ثواب عيادت مريض

عـن ابـى عـبـدالله عـليـه السـلام قـال قـال رسـول الله : صـلى الله عليه و آله الحمى رائد المـوت و سـجـن الله فـى ارضـه و حـرهـا مـن جهنم و هى حظ كـل مـؤ مـن مـن النـار و نـعـم الوجـع الحـمـى تـعـطـى كـل عـضو حقه من البلاء و لا خير فيمن لا يبتلى . و ان المؤ من اذا حم حمة واحدة تناثرت عنه الذنوب كورق الشجرة . فان آن عـلى فـراشـه فـانـيـنـه تـسـبـيـح و صـيـاحـه تـهـليـل و تـقـلبـه فـى فـراشـه كـمـن يـضـرب فـى سـبـيـل الله فـان اقبل يعبد الله فى مرضه كان مغفورا له و طوبى له . و حمى ليلة كفارة سنة لان المها يبقى فى الجسد سـنـة فـهـى كـفـارة لمـا قلبها و لما بعدها. و من ابتلى ليلة فـقـبـلهـا و ادى شكرها كانت له كفارة ستين سنة لقبولها و منة لصـبـره عـليـهـا. و المـرض للمـؤ مـن تـطـهـيـر و رحـمـة و للكـافـريـن عـذاب و لعنة . و لايزال المرض بالمؤ من حتى لايـبـقـى عـليـه ذنـب . و صـداع ليـلة تـحـط كل خطيئة الا الكبائر.
حـضـرت امـام جـعـفـر صادق عليه السلام فرمود كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: تب فرستاده مرگ است و زندان خدا در زمين او و گرمى او از جهنم است . و آن بهره هر مـؤ مـن از آتش است . و نيكو دردى است تب ، حقوق اعضاء بدن را از بلاها عطا مى كند. و خيرى نيست در كسى كه مبتلا نشود. و مؤ من وقتى كه يك مرتبه تب كند گناهان مانند برگ درخت از او فرو مى ريزد. اگر بر فراش خود ناله كند ناله اش ثـواب تـسبيح دارد. و هرگاه از درد فرياد زند ثواب گفتن لا اله الا الله دارد. و هرگاه از شدت درد از اين پهلو به آن پهلو بغلتد مانند كسى است كه شمشير در راه خدا بزند. و اگـر در آن حـال بـراى عـبـادت خـدا بـر خاست مورد مغفرت و آمـرزش حـق قـرار مـى گـيـرد. و خـوشـا بـه حـال او تـب يـك شـب كـفـاره گـنـاهـان يـك سـال اسـت ! بـراى ايـن كـه الم و درد او تـا يـك سـال در بـدن او بـاقـى مـى مـانـد. پـس آن كـفـاره مـا قـبـل و مـا بـعـد مى باشد. و كسى كه يك شب مبتلا شود و آن بـلا را قـبـول كند و ناراضى نباشد و شكر خدا به جا آورد كـفـاره شـصـت سـال او مـى گـردد؛ بـراى ايـنـكـه آن را قـبـول كـرده . و ايـن مـنـتـى اسـت بـر او در مـقـابـل صـبرش . و مرض براى مؤ من سبب پاكى و رحمت مى گـردد و بـراى كـافر سبب عذاب و لعنت است . و مؤ من هميشه در مـرض هـسـت تا گناهى بر او باقى نماند. و سر درد يك شب همه گناهان را مى ريزد مگر گناهان كبيره .

و قـال صـلى الله عـليـه و آله : للمـريـض فـى مـرضه اربـع خصال : يرفع عنه القلم و ياءمر الله الملك يكتب له ثـواب مـا كـان يـعـمـله فـى صـحـتـه و تـساقط ذنوبه كما يـتـسـاقـط ورق الشـجـر و مـن عـاد مـريـضـا لم يـسـئل الله تـعـالى الا اعـطـاه و يوحى الله تعالى الى ملك الشـمـال لا نـكتب على عبدى مادام فى وثافى شيئا والى ملك اليـمـيـن ان اجـعـل انـينه حسنات . و ان المرض ينقى الجسد من الذنـوب كـمـا يـنـقى الكير خبث الحديد. و اذا مرض الصغير كان مرضه كفارة لوالديه .
پـيـغـمـبر صلى الله عليه و آله فرمود: از براى مريض در حال مرضش چهار خصلت هست : اول اينكه : قلم از او برداشته مـى شـود. و خـدا امـر مـى فـرمـايـد ملك را كه ثواب در نامه عـملش مى نويسد، يعنى آن كارهاى خوب كه سابق انجام مى داده و اكـنـون در اثـر مـرض نـمى تواند انجام دهد ثواب آن كـارهـا را در نـامه عملش مى نويسد. دوم اينكه : گناهانش مى ريـزد چـنان كه برگ از درخت مى ريزد. سوم اينكه : هر كس او را عـيـادت كـنـد چـيـزى از خـدا سـؤ ال نمى كند مگر اين كه به او عطا مى فرمايد. چهارم اينكه : خـداى مـتـعـال به ملك دست چپ مى فرمايد ننويس بر بنده من چـيزى را تا وقتى كه در پناه من است ، يعنى مريض است . و به سوى ملك دست راست خطاب مى كند كه ناله هاى بنده مرا حـسـنـه و ثواب قرار بده و بنويس . و به تحقيق كه مرض بدن را از گناهان پاك مى كند، چنان كه كوره آهنگرى زنگار آهـن را پـاك مـى كـنـد و هـنـگـامـى كـه طفل خرد سالى مريض شود مرض . او كفاره پدر و مادر است .
و روى : فـيـمـا نـاجـى بـه مـوسـى ربـه ان قـال يـارب اعـلمـنـى مـالعـيـادة المـريـض ‍ مـن الاجـر فـقال سبحانه : اوكل به ملكا يعوده من فى قبره الى محشره قال يا رب فما لمن غسله قال اغسله من ذنوبه كما ولدته امه فـقـال يـا رب فـمـا لمـن شـيـع جـنـازتـه قـال اوكـل بـهم ملائكتى يشيعونهم فى قبورهم الى محشرهم قـال يـا رب مـا لمـن عـزا مـصـابـا عـلى مـصـيـبـة قال اظله بظلى يوم لاظل الا ظلى .
نقل شده : در آنچه كه موسى با خداى خود مناجات كرد عرض كـرد: اى خـداى مـن آگـاه كـن مرا كه براى عيادت مريض چقدر اجـر و ثـواب اسـت ؟ پـس خـداونـد سـبـحـان فـرمـود: موكل مى كنم بر او ملكى را كه عيادت مى كند او را در قبرش و بـا او هـسـت تـا ايـن كـه وارد صـحـراى محشر شود. موسى عرض كرد: اى خداى من چه ثوابى هست براى كسى كه او را غسل دهد؟ فرمود: من او را مى شويم از گناهانش ، چنان كه از مادر متولد شده . پس ‍ گفت : اى خداى من چه ثواب است براى كـسـى كـه تـشـيع جنازه او كند؟ فرمود بر آنها ملائكه ام را مـوكل مى كنم كه همراهى مى كنند آنان را در قبرشان تا به مـحشرشان . موسى عرض كرد: اى خداى من چيست براى كسى كـه تـسـليـت بگويد مصيبت زده را در مصيبت او؟ فرمود: او را سـايـه رحـمـت خـود داخـل مـى كـنـم در روزى كه سايه اى جز سايه من نيست .
و قـال النـبـى صـلى الله عـليـه و آله : عـايـد المـريـض يـخـوض فى الرحمة فاذا جلس ارتمس فيها و يستحب الدعاء له فـيـقول العائد للمريض : اللهم رب السموات السبع و رب الارضـيـن السـبـع و ما فيهن و ما بينهن و ما تحتهن و رب العـرش العـظـيـم اشـفـه بـشـفـائك و ادوه بدوائك و عافه من بلائك و اجعل شكايته كفارة لما مضى من ذنوبه و لما بقى ، و يـسـتحب للمريض الدعا لعائده فان دعائه مستجاب و يكره الا طاعة عند المريض .
پـيـغـمـبـر اكـرم صـلى الله عـليـه و آله فرمود عيادت كننده مـريـض در رحـمـت خـدا سـيـر مى كند و چون در نزد آن مريض نـشـست در رحمت خدا فرو مى رود. و مستحب است در نزد مريض دعـا كـردن در حـق او، پـس عيادت كننده چنين گويد: اى خدايى كـه تـربـيـت كننده اى و صاحب آسمانهاى هفت گانه و صاحب زمـيـن هـاى هفت گانه و آنچه در آنهاست و آنچه بين آنهاست و آنچه زير آنها است ، و تو پروردگار عرش عظيم هستى شفا بده او را به شفاى خودت و دوا بده به وداى خود و عافيت و سلامتى بده او را از بلاهاى خودت .
خـدايـا شـكـايـت او را در حـال مـرضـش كفاره گناه گذشته و باقيمانده او قرار بده ! و مستحب است براى مريض دعا كردن در حق عيادت كننده ، كه دعاى او مستجاب است . و نشستن زياد و طولانى در نزد مريض كراهت دارد.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: