باب هشتم: در كوتاهى عمرها و به سرعت گذشتن و مغرور نشدن به آن

قـال النـبـى صـلى الله عـليـه و آله : اعـمـارامـتـى ما بين الستين الى السبعين و قل من يتجاوزها.
پـيـغـمبر صلى الله عليه و آله فرمود: عمرهاى امت من ما بين شصت و هفتاد است و كم است كه كسى از هفتاد بيشتر شود.
و جـاء فـى قـوله تعالى : اولم نعمركم ما يتذكر فيه من تـذكـر(161)، انـه مـعـاتـبـة لابـن الاربـعـيـن . و قيل : لابن ثمانية عشر سنه و قد جائكم النذير، و هو الشيب .
در تـفـسـيـر آيـه كريمه كه مفاد آن اين است كه : (آيا به شما عمر نداديم آنچه كه به ياد افتد در او كسى كه يادآور مـى شود) آمده است كه اين آيه عتاب است براى كسى كه سـن او بـه چـهـل سـال و بـعـضـى فـرمـوده انـد هـيـجـده سـال رسـيـده باشد. و به تحقيق به سوى شما ترساننده آمد، يعنى پيرى .
و فـى قـوله تـعـالى : و قد بلغت من الكبر عتيا(162)، جاوزت الستين .
مـراد از آيـه كـريـمـه كـه از قـول حـضـرت زكـريـا نـقـل فـرمـوده كه : (به تحقيق رسيدم از پيرى به حالت شـكـسـتـگـى ) ايـن اسـت كـه از شـصـت سال رد شدم .
و روى : ان الله تـعـالى ملكا ينادى يا ابناء الستين عدوا انفسكم فى الموتى .
و روايـت شد كه : براى حق تعالى ملكى است كه فرياد مى كند اى كسانى كه شصت سال از عمر شما گذشته خود را در شمار مردگان در آوريد.
و قـال بـعـضـهـم : يـوشـك ان مـن سـاد الى منهل ستين سنه ان يرده .
بعضى گفته اند: نزديك است كسى كه سير او به حد شصت سال رسيده است او را برگردانند، يعنى پيش تر نرود.
و انشد بعضهم :

تـزود مـن الدنـيـا فانك لا تبقى  
  و خذ صوفوها لما صفت و دع الزلقا
و لا تاءمنن الدهر انى امنته  
  فلم يبق لى خلا و لم يبق لى خلفا

بعضى فرموده اند: توشه و بهره بردار از دنيا كه تو در آن بـاقـى نـخـواهـى مـانـد و از چيزهاى نيكوى آن براى خود بـردار و واگـذار چـيـزهاى پست را. از خطرات روزگار ايمن مـبـاش بدرستى من ايمن شدم پس نه دوستى براى من باقى گذاشت و نه فرزندى .
و قال آخر:

تـزود مـن الدنـيـا فـانـك راحـل  
  و بـادر فـان المـوت لا شـك نازل
و ان امرء قد عاش ستين حجه  
  و لم يتزود للمعاد فجاهل

ديگرى گفته : بهره بردارى كن از دنيا به درستى كه تو كـوچ كننده اى و پيشى بگير به تحقيق كه مرگ بدون شك وارد مـى شـود. و بـه تـحـقـيـق كـسـى كـه شـصـت سـال زنـدگـانـى كـرد و بـراى مـعـاد خود زاد و توشه بر نگرفت پس ‍ جاهل است .
و قال آخر:

اذا كـانـت السـتـون عـمـرك لم يـكـن  
  لدائك الا ان تموت طبيب
و ان امـرء قـد عـاش سـتـيـن حـجـه  
  الى منهل من ورده لقريب
اذا ذهـب القـرن الذى انت فيهم  
  و خلفت فى قرن فانت غريب

ديـگـرى گـفـتـه : وقـتـى كـه عـمـر تـو بـه شـصـت سال رسيد ديگر طبيبى براى درد تو به غير از مردن نيست . و بـه درسـتـى كـه كـسـى كـه شـصـت سال زندگى كند به سوى محل ورود خود نزديك شده است . وقتى كه گذشت آن قرنى كه تو در آن با كسانى كه وجود داشـتـنـد زندگى مى كردى و باقى ماندى در قرن بعد پس تو غريبى .
و قـال : فـى قـوله تـعـالى : انـما نعد لهم عدا،(163) قال الانفاس يخسرها من انفقها فى غيرطاعة الله .
در تـفـسـيـر آيه كريمه مذكور كه فارسى آن اين است كه : جـز ايـن نـيست كه شماره كرده ايم براى آنها شماره كردنى فرمودند: مراد نفسهاى انسانى است كه هر كس آنها را در غير طاعت خدا صرف كرده باشد به خسران و زيان افتاده است .
و قـال بـعـضـهـم : العـمـر قـصـيـر و السـفـر بـعـيـد فـاشـتـغـل بـصـلاح ايـامـك و تـزود لطـول سـفـرك و انـتـفـع بـمـا جمعت فقدمه من ممرك الى مقرك قـبـل ان تـتـزعـج عـنـه فتحاسب به و يحصى به غيرك فما اقل مكثك فى دار الفناء و اعظم مقامك فى دار البقاء.
بعضى از عباد فرموده : عمر كوتاه است و سفر دور است پس مـشـغول شو به اصلاح روزهاى خود و توشه بردار براى سـفـر طولانى خود. و به آنچه جمع كرده اى بهره مند شو و نـفـع بـبـر. پـس پـيـش بفرست از خانه مرورت كه دنيا است براى خانه قرارت كه آخرت است پيش از آن كه قطع علاقه كـنـى از آن و دسـت از آن بـردارى ، پـس حـسـاب آن بـر تـو بـاشـد و در تصرف ديگرى در آيد. پس چه بسيار كم است ماندن تو در اين خانه فانى و چه بسيار بزرگ است ماندن تو در خانه باقى .
و قال بعضهم شعرا:

لهـفـى عـلى عـمـر ضـيـعـت اوله  
  و مال آخره الاسقام و الهرم
كم اقرع السن عند الموت من ندم  
  و اين يبلغ قرع السن و الندم
هـلا انـتـهـيـت و وجـه العـمـر مقبل  
  و النفس فى جده و العزم مخترم

بـعـضـى گـفـتـه اند: تاءسف من بر عمرى است كه اولش را ضـايع كردم و در آخر آن گرفتارى پيرى و مرضها شدم . چـه بسيار دندانها را به روى يكديگر بايد فشار دهم وقت مـردن ولى بـه كـجا مى رسد فشار دندان و پشيمانى . چرا باز نايستادى از گناه و حال آن كه جهت عمر برگشته است و نفس در كوشش است و عزم خاموش .
و قـال فـى قـوله تـعالى : لقد خلقنا الانسان فى احسن تـقـويـم ، قـال الشـبـاب . ثـم رددنـاه اسفل سافلين (164)، قال الهرم .
فـرمـود: مـراد از احـسـن تقويم در اين آيه كريمه كه خدا مى فـرمـايـد: هـر آيـنه به تحقيق خلق كرديم انسان را در احسن تـقـويـم ، جـوانـى اسـت . و مـراد از اسـفل سافلين كه مى فرمايد: پس برگردانيديم او را به اسفل سافلين ، پيرى است .
و قـال : بـعـضـهـم الشـيـب زائد المـوت و نـذيـر الفنا و رسول المنيه و قاطع الامنيه و اول مـراحـل الاخـره و مـقـدمـه الهـرم و رائد الانـتـقـال و نـذيـر الاخـره و واعـظ فـصـيـح و هـو للجـاهـل نـذيـر و للعـاقـل بـشير و هو سمه الوقار و شعار الخيار و مركب للحمام و الشباب حلم المنام .
بـعضى گفته اند: پيرى قاصد مرگ است ، و ترساننده از فـنـا و نـيستى است ، فرستاده مرگ است ، قطع كننده آرزوها اسـت ، و اول مـنـازل آخـرت است ، و مقدمه شكستگى ، و قاصد انـتـقـال ، تـرسـانـنـده آخـرت و واعـظ فصيح است . و براى جـاهـل تـرسـاننده است و براى عاقل بشارت دهنده است . و آن عـلامـت وقـار است و شعار نيكان و مركب مرضها و جوانى ايام غفلت و خواب است .
و قـيـل : لشـيـخ مـن العـبـاد مـا بـقى منك مما تحب له الحيوه فقال البكاء على الذنوب .
بـه پـيـرى گـفـتـه شـد: از آنـچـه زندگى را براى آن مى خواستى چه باقى مانده ؟ جواب داد گريه بر گناهان .
و قـال النـبـى صـلى الله عـليـه و آله : خـيـر شبابكم من تزيا بزى كهولكم و شر كهولكم من تزيا بزى شبابكم .
پـيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بهترين جوانان شـمـا جـوانـى اسـت كـه مـانـند پيران رفتار كند و بدترين پيران شما آن است كه بخواهد به روش ‍ جوانان در آيد.
و قـال صـلى الله عـليـه و آله : قال الله تعالى : و عزتى و جلالى انى لاستحيى من عبدى و امـتـى يـشـيبان فى الاسلام ان اعذبهما. ثم بكى صلى الله عـليـه و آله فـقـيـل : مـم تـبـكـى يـا رسـول الله ؟ فقال : ابكى لمن استحيى الله من عذابهم و لا يستحيون من عصيانه .
پـيـغـمـبـر اكـرم صـلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خداى مـتـعـال جـلت عـظـمـتـه فـرمـوده : بـه عـزت و جلال خود قسم ياد مى كنم من هر آينه از بنده خود از زن و مرد آنـان كـه در اسلام موى خود را سفيد كرده اند حيا مى كنم كه آنها را عذاب كنم .
آنگاه پيغمبر صلى الله عليه و آله گريست . عرض كردند: يا رسول الله براى چه گريه مى كنيد؟ فرمود: گريه ام براى كسانى است كه خدا از عذاب كردن آنها حيا مى فرمايد و آنها از گناه و معصيت خدا حيا نمى كنند.
و قـال ، بـعـضـهـم : مـن اخـطـاتـه سـهـام المـنـيـه قـيـده عقال الهرم .
بـعـضـى گـفـته اند: كسى كه تيرهاى مرگ از او رد شود و به او اصابت نكند زانو بند پيرى او را پاى بند مى كند.
و قـال بعضهم : شعرا:

انـى ارى رقـم البـلاء فـى  
  قـرن راءسك قد نزل
و اريـك تـعـثـر دائمـا  
  فـى كل يوم بالعلل
و الشـيـب و العـلل الكـثـيـر  
  مـن عـلامـه الاجل
فـاعـمـل لنـفـسـك ايـهـا  
  المـغـرور فـى وقـت العمل

من مى بينم نوشته بلا در بالاى سر تو فرود آمده است . و مـى بـيـنم كه تو در هر روز در اثر علت ها لغزش پيدا مى كـنـى . و پـيـرى و دردهـاى بـسـيـار علامت مرگ است . پس اى مغرور تا وقت باقى است براى خود كارى بكن .
و قال بعضهم :

و لقـد رايـت صـغيره  
  فسرت شيئا بالخمار
قالت غبار قد علاك  
  فقلت ذاغير الغبار
هـذا الذى نـقـل  
  الملوك الى القبور من الديار

 

_________________________________________

پی نوشت:

161- سوره فاطر، آيه 37.
162- سوره مريم ، آيه 8.
163- سوره مريم ، آيه 84.
164- سوره تين ، آيه 5.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ، آدرس ایمیل خود را وارد نمایید توجه: لطفا پس از عضویت، با مراجعه به ایمیل خود، عضویتتان را تایید کنید

 

اوقات شرعی

کتاب ماه

کتاب جهاد با نفسعنوان کتاب: جهاد با نفس (كتاب جهاد النفس وسائل الشيعه)

نويسنده:حر عاملي

مترجم:افراسيابي علي

تاریخ نشر: 1386

محل نشر / ناشر: قم / قلم