قال الله تبارك و تعالى
يابن ادم اذكروا نعمتى التى انعمت عليكم كما لا تهتدون السبيل الا بالدليل فكذلك لا تهتدون طريق الجنة الا بالعلم و كما لا تحبمعون المال الا بالتعب و كذلك لا تدخلون الجنة الا بالصبر على العبادة فتقربوا بالنوافل و اطلبوا رضائى برضاء المساكين فان رضائى لايفار قهم طرفة عين ابداً يا موسى اسمع ما اقول و الخق ما اقول انه من تكبر على مسكين حشرته يوم القيمة على صورة ذرة تحت اقدام الناس و من تعرض بهتك ستر مسلم اهتك ستره سبعين مرة و من تواضع لعالم او والديه رفعته فى الدارين و من اهان مؤمناً مسلماً لفقره فقد بارزنى فى المحاربة و من احب مؤمناً من اجلى صافحته الملائكة فى الدارين فى الدنيا سراً و فى الاخرة جهراً
اى فرزند آدم بياد آوريد نعمت من را كه به شما عطا كردهام...
(پس بدانيد) همانگونه كه جز با راهنما راه نمىيابيد؛ به راه بهشت (نيز) جز با علم و دانش رهنمون نمىشويد؛ و همانطور كه مال را جز با رنج و زحمت فراهم نمىآوريد، به بهشت (نيز) جز با شكيبائى بر عبادت وارد نخواهيد شد.
(پس) با انجام عبادات مستحب (نماز و غير آن به من) نزديك شويد، و رضاى مرا در خشنودى مساكين طلب كنيد زيرا خشنودى من چشم بر هم زدنى از آنها دور نخواهد شد
اى موسى: بشنو آنچه را كه مىگويم (زيرا) سخن من حق است:
همانا كسى كه بر مسكينى تكبر نمايد، او را در روز قيامت به صورت مورچهاى كه زير قدمهاى مردم است محشور مىكنم.
و كسى كه در صدد كنار زدن پرده (و آشكار كردن عيب) مسلمانى برآيد، هفتاد مرتبه (30) پرده او را مىدرم (و عيب او را آشكار مىكنم)
و كسى كه در برابر دانشمندى (الهى) يا پدر و مادر خويش فروتنى نمايد (مقام) او را در دنيا و آخرت بالا مىبرم، و كسيكه مؤمن مسلمانى را خوار نمايد، پس به تحقيق آشكارا به جنگ با من آمده، و كسيكه بخاطر من مؤمن را دوست داشته باشد، فرشتگان در دنيا پنهانى با او مصافحه كنند و در آخرت آشكارا.
30 - ذكر عدد در اينگونه موارد براى مبالغه و كثرت است و تعيين مراد نيست و عدد خصوصيتى ندارد. از باب نمونه خداوند درباره مشركين در قرآن مىفرمايد: اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ (80 / توبه): چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمىآمرزد! علامه طباطبائى ره در الميزان در اينباره مىفرمايد: ذكر سبعين در اينجا كنايه از كثرت است و عدد خصوصيتى ندارد.
الميزان ج 9 ص 351