حديث چهارم

عدة الداعى روى غن زبور داود عليه السّلام‏

يقول اللّه تعالى‏

يابن ادم تسألنى و امنعك لعلمى بما ينفعك ثم تلح على بالمسالة فاعطيك ما سألت فتستعين به على معصيتى فاهم بهتك سترك فتدعونى فاستر عليك، فكم من جميل اصنع معك و كم من قبيح تصنع معى، يوشك ان اغضب عليك غضبة لا ارضى بعدها ابداً.(4)

اى فرزند آدم حاجت از من مى‏طلبى ولى من بر آورده نمى‏كنم، چرا كه به منافع تو آگاهم (و مى‏دانم اين را كه از من مى‏خواهى ضرر بتو مى‏زند) سپس تو نسبت به خواسته‏ات اصرار مى‏كنى، در نتيجه آنچه كه مى‏خواهى به تو مى‏دهم. آنگاه از همان داده‏هايم بر معصيت و گناه كمك مى‏جوئى. پس اراده مى‏كنم كه آبروى تو را بريزم. و تو دست به دعا بلند مى‏كنى. و من آبروى تو را حفظ مى‏كنم. چقدر با تو با خوبى بر خورد كنم و تو چقدر با بدى و زشتى با من معامله مى‏كنى.

نزديك است نسبت به تو به گونه‏ئى خشمگين شوم كه بعد از آن هيچگاه راضى نگردم.

 

4 - البحار ج 73 ص 365 روايت 98 ب 13

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: