حديث شماره 282

((282- عبدالاعلى گويد: به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : شيعيان شما با هم دشمن شده و از هم بدشان مى آيد، خوب است - قربانت گردم - نظرى به حال آنان فرمائى ؟ حضرت فرمود: من قصد دارم نامه اى براى آنها بنويسم كه ديگر اختلافى درباره من نكنند، عرض كردم : تا كنون ما به چنين نامه اى مثل امروز نيازمند نشده ايم ، سپس فرمود: كجا چنين چيزى ممكن است بودن مروان و ابن ذر؟ عبدالاعلى گويد: من از اين سخن گمان كردم كه آنحضرت چنين نامه اى نخواهد نوشت ، پس از نزد آنحضرت بر خاستم و به نزد اسماعيل (فرزند آنحضرت ) رفتم و بدو گفتم : اى ابا محمد من براى پدرت اختلاف شيعه و دشمنى آنها را با همديگر گفتم و او فرمود: من قصد دارم نامه اى براى آنها بنويسم كه از اين پس درباره من اختلافى نكنند، گويد: (اسماعيل ) گفت : (پدرم ) نام مروان و ابن ذر را نبرد؟ گفتم : چرا، گفت : اى عبدالاعلى به راستى كه شما را بر ما حقى است همچنان كه ما را بر شما حقى مقرر است ، و به خدا سوگند شماها در اداى حق ما شتابان تر نيستيد از ما نسبت به حقوق شما.
آنگاه گفت : من در اين باره فكرى خواهم كرد، سپس فرمود: اى عبدالاعلى ! چرا نبايد مردمى كه پيرو يك مذهب اند و به سوى يك رهبر دينى توجه دارند و از او دستور مى گيرند درباره او اختلافى نكنند و كارشان را به او مستند نسازند؟
اى عبدالاعلى ، به راستى كه براى مرد با ايمان شايسته نيست كه چون ديد برادرش به يكى از درجات بهشت بر او پيشى جسته ، او را از آن درجه پائين كشد، و براى آن ديگر هم شايسته نيست كه دست رد به سينه اين برادرش ‍ كه در درجه به او رسيده بزند (و او را از خود دور كند) بلكه سعى كند تا او را به درجه خود رساند و از خدا (براى خود يا براى آن ديگرى ) آمرزش ‍ خواهد.

شرح :
مجلسى (رحمة الله عليه ) گويد: مقصود از مروان و ابن ذر دو تن از اصحاب آنحضرت هستند كه شايد بين آنها به خاطر اختلاف فهم و تفاوت درجه شان دوئيت و ستيزه سختى وجود داشته و مقصود امام (عليه السلام ) اين است كه نوشتن چنين نامه اى در رفع اختلافى كه منشاءش كج فهمى و اختلاف مراتب فضل است سود ندهد، و محتمل است كه مقصود از ابن ذر عمربن قاضى سنى بوده و در روايات است كه او به نزد امام صادق (عليه السلام ) آمد و به آنحضرت مناظره كرد و روى اين احتمال مقصود حضرت آن است كه اين نامه نزاع ميان مخالفين و شيعيان ما را بر طرف نمى كنند بلكه آن را مشكل تر مى كند و سبب زيان بيشترى براى شيعه مى گردد...
و فيض (رحمة الله عليه ) گويد: اين دو مرد (يعنى مروان و ابن ذر) كسانى بوده اند كه حضرت را از نوشتن نامه جلوگيرى مى كرده اند و مقصود اين است كه با ممانعت آن دو چگونه مى توانم چنين نامه اى بنويسم . ))

 

سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ شِيعَتَكَ قَدْ تَبَاغَضُوا وَ شَنِئَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَلَوْ نَظَرْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فِى أَمْرِهِمْ فَقَالَ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ أَكْتُبَ كِتَاباً لَا يَخْتَلِفُ عَلَيَّ مِنْهُمُ اثْنَانِ قَالَ فَقُلْتُ مَا كُنَّا قَطُّ أَحْوَجَ إِلَى ذَلِكَ مِنَّا الْيَوْمَ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَنَّى هَذَا وَ مَرْوَانُ وَ ابْنُ ذَرٍّ قَالَ فَظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ مَنَعَنِى ذَلِكَ قَالَ فَقُمْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَدَخَلْتُ عَلَى إِسْمَاعِيلَ فَقُلْتُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنِّى ذَكَرْتُ لِأَبِيكَ اخْتِلَافَ شِيعَتِهِ وَ تَبَاغُضَهُمْ فَقَالَ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ أَكْتُبَ كِتَاباً لَا يَخْتَلِفُ عَلَيَّ مِنْهُمُ اثْنَانِ قَالَ فَقَالَ مَا قَالَ مَرْوَانُ وَ ابْنُ ذَرٍّ قُلْتُ بَلَى قَالَ يَا عَبْدَ الْأَعْلَى إِنَّ لَكُمْ عَلَيْنَا لَحَقّاً كَحَقِّنَا عَلَيْكُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنْتُمْ إِلَيْنَا بِحُقُوقِنَا أَسْرَعَ مِنَّا إِلَيْكُمْ ثُمَّ قَالَ سَأَنْظُرُ ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الْأَعْلَى مَا عَلَى قَوْمٍ إِذَا كَانَ أَمْرُهُمْ أَمْراً وَاحِداً مُتَوَجِّهِينَ إِلَى رَجُلٍ وَاحِدٍ يَأْخُذُونَ عَنْهُ أَلَّا يَخْتَلِفُوا عَلَيْهِ وَ يُسْنِدُوا أَمْرَهُمْ إِلَيْهِ يَا عَبْدَ الْأَعْلَى إِنَّهُ لَيْسَ يَنْبَغِى لِلْمُؤْمِنِ وَ قَدْ سَبَقَهُ أَخُوهُ إِلَى دَرَجَةٍ مِنْ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ أَنْ يَجْذِبَهُ عَنْ مَكَانِهِ الَّذِى هُوَ بِهِ وَ لَا يَنْبَغِى لِهَذَا الْآخَرِ الَّذِى لَمْ يَبْلُغْ أَنْ يَدْفَعَ فِى صَدْرِ الَّذِى لَمْ يَلْحَقْ بِهِ وَ لَكِنْ يَسْتَلْحِقُ إِلَيْهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: