حديث شماره 95: حديث حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام)

((95- على بن سويد گويد: هنگامى كه حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) در زندان به سر مى برد من نامه اى به آن حضرت نوشتم و در ضمن احوالپرسى از آنجناب چند مسئله هم پرسيدم ، چند ماه طول كشيد تا پاسخ نامه ام رسيد و اين بود عين نسخه كه حضرت در پاسخ من مرقوم فرموده بود:
بنام خداى بخشاينده مهربان ، ستايش خاص خداى والاى بزرگى است كه به بزرگى و نورش دلهاى مؤ منان را بينا كرد، و به همان بزرگى و نورش نادانان با او دشمنى كنند، و به همان بزرگى و نور او است كه هر كه در آسمانها و زمين است وسيله اى بدرگاهش جويد با كارهاى گوناگون و كيشهاى مختلف پس يكى براه درست رود و آن ديگرى به خطا رود، يكى گمراه و ديگرى راه يافته ، شنوا و كر، بينا و كور سرگردان ، پس ستايش خدائيرا كه (حضرت ) محمد (صلى الله عليه و آله ) دينش را شناساند و توصيف كرد.
اما بعد به راستى كه تو مردى هستى كه خداوند جاى مخصوصى (و مرتبه خاصى ) در خاندان محمد بتو عنايت كرده و در دلت نگهداشته است دوستى آنچه را از دين خود بتو سپرده و آنچه از رشد و هدايت بتو الهام فرموده و تو را در كار دينت چنان بينا كرده كه آنها را (يعنى امامان برحق را) برترى دادى و كارها را به آنان باز گرداندى .
(بارى ) در نامه ات چيزهائى از من پرسيده اى كه من از پاسخ آنها در تقيه بودم و به ناچار بايستى آنها را كتمان كنم ، ولى چون دوران تسلط زورگويان سپرى شده و ايام سلطنت سلطان بزرگ (خداى متعال ) رسيده (و عمرم به آخر رسيده ) و از اين دنياى نكوهيده دور مى شوم و آن را به دنيا داران سركش برآفريننده خويش واميگذارم صلاح ديدم كه آنچه را پرسيده بودى برايت شرح دهم از ترس آنكه مبادا شيعيان كم بصيرت ما از راه نادانى بسر گردانى دچار گردند.
پس از خداى عزذكره بترس و بايد كه اين امر را (يعنى امامت را - يا آنچه برايت مى نويسم ) به اهلش مخصوص دارى (يعنى ديگران را شايسته آن ندانى ، و بر معناى دوم يعنى براى غير اهل آن فاش نكنى ) و بر حذر باش از اينكه سبب گرفتارى اوصياء گردى يا كسى را بر آنان بشورانى به اينكه آنچه را بتو سپرده ام افشا كنى و رازهائيكه كتمانش را از تو خواسته ام آشكار سازى و انشاء الله كه هرگز اينكار را نخواهى كرد.
و بدانكه نخستين مطلبى را كه به تو گزارش مى دهم خبر مرگ خودم مى باشد كه در همين شبها اتفاق خواهد افتاد و هيچگونه بى تابى و پشيمانى و شكى (يا شكايتى ) در آنچه شدنى است و خداى عزوجل حتم و مقرر فرموده است ندارم ، پس بدستاويز محكم دين بچسب كه آل محمد هستند، و دستاويز محكمى كه وصى پس از وصى (و امامى پس از امام ديگر) باشد و تسليم آنها باش و بدانچه گفته اند راضى و خوشنود باش ، و مجوى دين كسى را كه جزء شيعيان نيست ، و دينشان را دوست مدار زيرا كه آنها خيانتكارانى هستند كه به خدا و رسولش خيانت كردند و به امانتهائى نيز كه به آنها سپرده شده خيانت نموده اند.
و هيچ مى دانى چگونه به امانتها خيانت كردند؟
اينها به كتاب خدا كه بديشان سپرده شده بود خيانت كردند و آنرا تحريف كرده و تغيير دادند.
اينها به (پيروى از) سرپرستان خود راهنمائى شده بودند ولى از آنها روى گرداندند، و خدا نيز جامه گرسنگى و ترس را به كيفر كارى كه كردند در برشان كرد.
و پرسيده بودى از حال آن دو مرديكه مال مرد ديگرى را كه به بينوايان و مستمندان و در راه ماندگان و در راه خدا، خرج مى كرد از او بزور گرفتند، و به اين اندازه هم راضى نشدند بلكه آن مال را بر دوش او گذارند كه به خانه شان نيز ببرد، و چون آن را به چنگ آوردند خرج و انفاق آن را خود به عهده گرفتند، آيا بدين كردارشان به حد كفر رسيده اند؟
(مقصود از آن دو مرد ابوبكر و عمر و مقصود از مرد سوم على (عليه السلام ) است ).
(پاسخ ) به جان خودم سوگند آن دو نفر پيش از آن منافق بودند، و كلام خداى عزوجل را رد كردند و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را به ريشخند و مسخره گرفتند، و آن دو كافرند كه لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد.
به خدا قسم كه در دل هيچيك از آن دو از آنروزى كه از حال (بت پرستى ) خود بيرون آمدند ذره اى ايمان داخل نگشت و جز شك و ترديد چيزى بر آنها نيفزود، آن هر دو فريبكار و مردد و منافق بودند تا آنگاه كه فرشتگان عذاب آن دو را به جايگاه رسوائى در خانه ابدى بردند.
و پرسيده بودى از مردمى كه حاضر بودند كه مال آنمرد را غصب كردند و بر گردنش نهادند.
برخى از آنها عارف و آشنا بدين جريان بودند و برخى منكر؟ (بدانكه ) آنان همان مرتدان نخست از اين امتند كه لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد.
و پرسيده بودى از اندازه علم ما؟ (بدانكه ) علم ما بر سه گونه است :
1- علم درباره امور گذشته ، 2- علم درباره امور آينده 3- علم درباره امورى كه حادث شود و تازه پديد آيد.
اما علم درباره گذشته علمى است كه براى ما تفسير و شرح شده ، و اما راجع به آينده آن نوشته اى است (كه نزد ما است ) و اما درباره امورى كه حادث شود بطور خطور در دل و تاثير كردن در گوشها است و اين قسم بهترين علم ما است با اينكه پس از پيغمبر ما محمد (صلى الله عليه و آله ) پيغمبرى نيست .
و پرسيده بودى از ام ولدهاى آنان (يعنى خلفاى جور) و از نكاح و طلاقشان ؟
اما ام ولدهاشان تا روز قيامت زنا كارند (چون طلاق با شرائط آن از قبيل وقوع آن در طهر غير مواقعه و بودنش در حضور دو شاهد عادل و امثال آن نبوده ).
و اما هر كس كه در دعوت ما داخل گردد محققا ايمان او گمراهيش را از بين مى برد و يقين او شك و ترديدش را برطرف سازد.
و از زكات دادن به آنها پرسيدى ؟ (بدانكه ) آنچه از مال زكات شما بدان سزاوارتريد زيرا ما براى شما آنرا حلال كرده ايم هر كه از شما و در هر كجا باشد.
و پرسيده بودى از ناتوانان (از مخالفين كه اميد نجاتى در آنها هست ؟) (بدانكه ) ناتوان كسى است كه حجتى به او نرسد و اختلاف را نداند، پس ‍ هر گاه اختلاف را فهميد او ديگر جزء ناتوانان (و مستضعفين ) نيست .
و پرسيده بودى از گواه شدن براى مخالفان ؟
تو گواهى را به خاطر رضاى خداى عزوجل بده اگر چه به زيان خودت و پدر و مادر و نزديكانت باشد در ميان خودت و آنان و اما اگر ترس آن دارى كه (با دادن شهادت ) ستمى به برادر دينيت بشود، نه .
و هر كه را اميد دارى كه سخنت را بپذيرد با شرائطى كه از طرف خداى عزوجل مقرر شده به معرفت و شناسائى ما دعوت كن ، و خود را در قلعه رياء و خود نمائى پناهنده مكن (شايد مقصود اين باشد كه بيش از حد مقرر براى تقيه از مخالفين تظاهر مكن ) و آل محمد را دوست بدار و درباره چيزى كه از طرف ما بتو رسيد و به ما منسوب بود نگو باطل است اگر چه خلاف آن را از ما سراغ داشته باشى ، زيرا تو نمى دانى براى چه ما آن را گفته ايم ، و به چه گونه آن را شرح داده ايم . آنچه را بتو خبر مى دهيم آن را باور كن و هر خبرى را كه ما كتمانش را از تو خواستيم فاش مكن ، و از جمله حقوقى كه برادر دينيت بر تو دارد اين است كه هر چه به تو بدى كند، و هر گاه تو را دعوتش را بپذيرى ، و او را بدست دشمنى كه از مردم دارد نسپارى اگر چه نزديكتر باشد به او از تو. و در بيماريش از او عيادت كن .
(و بدانكه ) از اخلاق مؤ منان نيست غش و دغلى و آزار نمودن و نه خيانت و تكبر و ناسزا و دشنام دادن و نه دستور بدان دادن ، و هر گاه آن اعرابى زشت منظر را بسر كردگى لشگر انبوهى ديدى منتظر فرج براى خودت و شيعيان با ايمان هم مذهب خود باش ، و هنگامى كه خورشيد گرفت ديده ات را به آسمان انداز و بنگر كه خدا با مجرمان چه مى كند.
و من براى تو مطالب مجمل را تفسير كردم ، و درود خدا بر محمد و خاندان بر گزيده اش باد. ))

 

حَدِيثُ أَبِى الْحَسَنِ مُوسَى ع

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْخُزَاعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَمِّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِى الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ هُوَ فِى الْحَبْسِ كِتَاباً أَسْأَلُهُ عَنْ حَالِهِ وَ عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ فَاحْتَبَسَ الْجَوَابُ عَلَيَّ أَشْهُراً ثُمَّ أَجَابَنِي بِجَوَابٍ هَذِهِ نُسْخَتُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ الَّذِي بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ الْجَاهِلُونَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَى مَنْ فِى السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ بِالْأَعْمَالِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَدْيَانِ الْمُتَضَادَّةِ فَمُصِيبٌ وَ مُخْطِئٌ وَ ضَالٌّ وَ مُهْتَدٍ وَ سَمِيعٌ وَ أَصَمُّ وَ بَصِيرٌ وَ أَعْمَى حَيْرَانُ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى عَرَفَ وَ وَصَفَ دِينَهُ مُحَمَّدٌ ص أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ امْرُؤٌ أَنْزَلَكَ اللَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بِمَنْزِلَةٍ خَاصَّةٍ وَ حَفِظَ مَوَدَّةَ مَا اسْتَرْعَاكَ مِنْ دِينِهِ وَ مَا أَلْهَمَكَ مِنْ رُشْدِكَ وَ بَصَّرَكَ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ بِتَفْضِيلِكَ إِيَّاهُمْ وَ بِرَدِّكَ الْأُمُورَ إِلَيْهِمْ كَتَبْتَ تَسْأَلُنِى عَنْ أُمُورٍ كُنْتُ مِنْهَا فِى تَقِيَّةٍ وَ مِنْ كِتْمَانِهَا فِى سَعَةٍ فَلَمَّا انْقَضَى سُلْطَانُ الْجَبَابِرَةِ وَ جَاءَ سُلْطَانُ ذِى السُّلْطَانِ الْعَظِيمِ بِفِرَاقِ الدُّنْيَا الْمَذْمُومَةِ إِلَى أَهْلِهَا الْعُتَاةِ عَلَى خَالِقِهِمْ رَأَيْتُ أَنْ أُفَسِّرَ لَكَ مَا سَأَلْتَنِى عَنْهُ مَخَافَةَ أَنْ يَدْخُلَ الْحَيْرَةُ عَلَى ضُعَفَاءِ شِيعَتِنَا مِنْ قِبَلِ جَهَالَتِهِمْ فَاتَّقِ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ خُصَّ لِذَلِكَ الْأَمْرِ أَهْلَهُ وَ احْذَرْ أَنْ تَكُونَ سَبَبَ بَلِيَّةٍ عَلَى الْأَوْصِيَاءِ أَوْ حَارِشاً عَلَيْهِمْ بِإِفْشَاءِ مَا اسْتَوْدَعْتُكَ وَ إِظْهَارِ مَا اسْتَكْتَمْتُكَ وَ لَنْ تَفْعَلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ إِنَّ أَوَّلَ مَا أُنْهِى إِلَيْكَ أَنِّى أَنْعَى إِلَيْكَ نَفْسِى فِى لَيَالِيَّ هَذِهِ غَيْرَ جَازِعٍ وَ لَا نَادِمٍ وَ لَا شَاكٍّ فِيمَا هُوَ كَائِنٌ مِمَّا قَدْ قَضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَتَمَ فَاسْتَمْسِكْ بِعُرْوَةِ الدِّينِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقَى الْوَصِيِّ بَعْدَ الْوَصِيِّ وَ الْمُسَالَمَةِ لَهُمْ وَ الرِّضَا بِمَا قَالُوا وَ لَا تَلْتَمِسْ دِينَ مَنْ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِكَ وَ لَا تُحِبَّنَّ دِينَهُمْ فَإِنَّهُمُ الْخَائِنُونَ الَّذِينَ خَانُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ خَانُوا أَمَانَاتِهِمْ وَ تَدْرِى مَا خَانُوا أَمَانَاتِهِمُ ائْتُمِنُوا عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَحَرَّفُوهُ وَ بَدَّلُوهُ وَ دُلُّوا عَلَى وُلَاةِ الْأَمْرِ مِنْهُمْ فَانْصَرَفُوا عَنْهُمْ فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ وَ سَأَلْتَ عَنْ رَجُلَيْنِ اغْتَصَبَا رَجُلًا مَالًا كَانَ يُنْفِقُهُ عَلَى الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ وَ أَبْنَاءِ السَّبِيلِ وَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَلَمَّا اغْتَصَبَاهُ ذَلِكَ لَمْ يَرْضَيَا حَيْثُ غَصَبَاهُ حَتَّى حَمَّلَاهُ إِيَّاهُ كُرْهاً فَوْقَ رَقَبَتِهِ إِلَى مَنَازِلِهِمَا فَلَمَّا أَحْرَزَاهُ تَوَلَّيَا إِنْفَاقَهُ أَ يَبْلُغَانِ بِذَلِكَ كُفْراً فَلَعَمْرِى لَقَدْ نَافَقَا قَبْلَ ذَلِكَ وَ رَدَّا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَلَامَهُ وَ هَزِئَا بِرَسُولِهِ ص وَ هُمَا الْكَافِرَانِ عَلَيْهِمَا لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
وَ اللَّهِ مَا دَخَلَ قَلْبَ أَحَدٍ مِنْهُمَا شَيْءٌ مِنَ الْإِيمَانِ مُنْذُ خُرُوجِهِمَا مِنْ حَالَتَيْهِمَا وَ مَا ازْدَادَا إِلَّا شَكّاً كَانَا خَدَّاعَيْنِ مُرْتَابَيْنِ مُنَافِقَيْنِ حَتَّى تَوَفَّتْهُمَا مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ إِلَى مَحَلِّ الْخِزْيِ فِي دَارِ الْمُقَامِ وَ سَأَلْتَ عَمَّنْ حَضَرَ ذَلِكَ الرَّجُلَ وَ هُوَ يُغْصَبُ مَالُهُ وَ يُوضَعُ عَلَى رَقَبَتِهِ مِنْهُمْ عَارِفٌ وَ مُنْكِرٌ فَأُولَئِكَ أَهْلُ الرَّدَّةِ الْأُولَى مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ فَعَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ سَأَلْتَ عَنْ مَبْلَغِ عِلْمِنَا وَ هُوَ عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا الْمَاضِى فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِى الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِى الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ ص وَ سَأَلْتَ عَنْ أُمَّهَاتِ أَوْلَادِهِمْ وَ عَنْ نِكَاحِهِمْ وَ عَنْ طَلَاقِهِمْ فَأَمَّا أُمَّهَاتُ أَوْلَادِهِمْ فَهُنَّ عَوَاهِرُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ نِكَاحٌ بِغَيْرِ وَلِيٍّ وَ طَلَاقٌ فِى غَيْرِ عِدَّةٍ وَ أَمَّا مَنْ دَخَلَ فِى دَعْوَتِنَا فَقَدْ هَدَمَ إِيمَانُهُ ضَلَالَهُ وَ يَقِينُهُ شَكَّهُ وَ سَأَلْتَ عَنِ الزَّكَاةِ فِيهِمْ فَمَا كَانَ مِنَ الزَّكَاةِ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ بِهِ لِأَنَّا قَدْ حَلَّلْنَا ذَلِكَ لَكُمْ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ وَ أَيْنَ كَانَ وَ سَأَلْتَ عَنِ الضُّعَفَاءِ فَالضَّعِيفُ مَنْ لَمْ يُرْفَعْ إِلَيْهِ حُجَّةٌ وَ لَمْ يَعْرِفِ الِاخْتِلَافَ فَإِذَا عَرَفَ الِاخْتِلَافَ فَلَيْسَ بِضَعِيفٍ وَ سَأَلْتَ عَنِ الشَّهَادَاتِ لَهُمْ فَأَقِمِ الشَّهَادَةَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِكَ وَ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَإِنْ خِفْتَ عَلَى أَخِيكَ ضَيْماً فَلَا وَ ادْعُ إِلَى شَرَائِطِ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ بِمَعْرِفَتِنَا مَنْ رَجَوْتَ إِجَابَتَهُ وَ لَا تَحَصَّنْ بِحِصْنِ رِيَاءٍ وَ وَالِ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا وَ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ مِنَّا خِلَافَهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِى لِمَا قُلْنَاهُ وَ عَلَى أَيِّ وَجْهٍ وَصَفْنَاهُ آمِنْ بِمَا أُخْبِرُكَ وَ لَا تُفْشِ مَا اسْتَكْتَمْنَاكَ مِنْ خَبَرِكَ إِنَّ مِنْ وَاجِبِ حَقِّ أَخِيكَ أَنْ لَا تَكْتُمَهُ شَيْئاً تَنْفَعُهُ بِهِ لِأَمْرِ دُنْيَاهُ وَ آخِرَتِهِ وَ لَا تَحْقِدَ عَلَيْهِ وَ إِنْ أَسَاءَ وَ أَجِبْ دَعْوَتَهُ إِذَا دَعَاكَ وَ لَا تُخَلِّ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عَدُوِّهِ مِنَ النَّاسِ وَ إِنْ كَانَ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مِنْكَ وَ عُدْهُ فِى مَرَضِهِ لَيْسَ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِينَ الْغِشُّ وَ لَا الْأَذَى وَ لَا الْخِيَانَةُ وَ لَا الْكِبْرُ وَ لَا الْخَنَا وَ لَا الْفُحْشُ وَ لَا الْأَمْرُ بِهِ فَإِذَا رَأَيْتَ الْمُشَوَّهَ الْأَعْرَابِيَّ فِي جَحْفَلٍ جَرَّارٍ فَانْتَظِرْ فَرَجَكَ وَ لِشِيعَتِكَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِذَا انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ فَارْفَعْ بَصَرَكَ إِلَى السَّمَاءِ وَ انْظُرْ مَا فَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْمُجْرِمِينَ فَقَدْ فَسَّرْتُ لَكَ جُمَلًا مُجْمَلًا وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَخْيَارِ

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: