حديث شماره 27: حديث پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) در جريان سان ديدن از اسبان

((27- جابر از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه آنحضرت فرمود: روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) براى سان ديدن از اسبان بيرون آمد پس عبورش به قبر ابى احيحة افتاد، ابوبكر (كه همراه آن حضرت بود) گفت : خدا لعنت كند صاحب اين قبر را به خدا سوگند، شيوه اش جلوگيرى از راه خدا و تكذيب رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بود، خالد پسر ابواحيحه گفت : بلكه خدا ابوقحافه را لعنت كند كه به خدا، نه مهمان نوازى داشت و نه با دشمنان اسلام مى جنگيد، خدا هر كداميك از آن دو را كه در تيره و تبار خود پست تر و بى مقدارتر بود لعنت كند، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كه گفتگوى آن دو را شنيد افسار شتر را بگردنش انداخت و فرمود: هر گاه شما به مشركين بد مى گوئيد بطور عموم بگوئيد و شخص ‍ معينى را نام نبريد كه فرزند آن شخص خشمناك گردد، سپس ايستاد و اسبان را از جلوش عبور دادند، در اين ميان اسبى را آوردند عيينة بن حصن گفت : اين اسب چنين و چنان است (و شروع كرد بتوصيف كردن آن اسب ) رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ما را واگذار كه من بخصوصيات اسبان از تو داناترم عيينة گفت : من نيز به حال مردان و انساب (آنان ) از تو داناترم ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خشمگين شد بطوريكه چهره اش ‍ سرخ شد و به او فرمود: (بگو) كدام مردان برترند؟ عيينة گفت : مردانى كه در نجد هستند، آنها شمشيرهاى خود را روى شانه ها مى گذارند و نيزه هاشانرا روى شانه اسبان مى نهند، و در ميدان جنگ با آنها پيكار مى كنند و هم چنان پيش مى روند، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: دروغ گفتى بلكه مردان اهل يمن بهترند، ايمان يمنى است (و از يمن آمده ، ابن اثير گفته چون ايمان از مكه طلوع كرد و مكه نيز جزء سرزمينهاى تهامة است و تهامة نيز از زمينهاى يمن محسوب مى گردد) و حكمت و فرزانگى نيز از يمن است ، و اگر موضوع هجرت من (از مكه به مدينه ) نبود من نيز مردى از اهل يمن بودم .
جفا و سنگدلى در سرو صدا كنندگان (يا شترداران و گاو داران ) چادرنشين است كه همان قبائل ربيعة و مضر هستند و در طرف برآمدنگاه خورشيدند، و قبيله مذحج (كه از اهل يمن هستند) بيشتر قبيله اى هستند كه به بهشت روند، و قبيله حضر موت بهتر از تيره عامربن صعصعة هستند، - و برخى روايت كرده اند كه فرمود: بهتر از تيره حارث بن معاويه هستند - و تيره بجيلة بهتر از قبائل رعل و ذكوران مى باشند، و اگر تيره لحيان هلاك گردد من باكى ندارم .
سپس فرمود: خدا لعنت كند فرمانروايان چهارگانه : (جمد) و (مخوس ) و (مشرح ) (هر دو بر وزن منبر) و (ابضعة ) و خواهرشان (عمردة ) را (اين پنج نفر فرزندان معديكرب هستند كه چنانچه مورخين گويند مردان آنها به همراه اشعث بن قيس به مدينه آمده و اسلام آوردند، ولى چون برفتند به حال كفر برگشته و در جنگ حنين بدست لشگر اسلام كشته شدند).
و خدا لعنت كند (محلل ) و (محلل له ) را (شرح آن در آخر حديث بيايد) و هركه (يعنى هر بنده اى كه ) بغير از مواليان (و آقايان خود) خويش را منتسب كند، و هر كس براى خود مدعى نسبى گردد كه آنرا نشناسد (و به دروغ خود را به فاميلى يا شخصى منتسب سازد). و آن مردانى كه خود را بزنان شبيه سازند و زنانى كه خود را به مردان شبيه سازند، و هر كه در اسلام چيز تازه آورد (و بدعتى گزارد) و هر كه بدعت گزارى را پناه دهد، و هر كه جز قاتل خود ديگرى را (به عنوان قصاص ) بكشد، يا بزند ضارب خود را، و هر كه پدر و مادرش را لعنت كند.
مردى عرض كرد: اى رسول خدا مگر كسى پيدا مى شود كه پدر و مادر خود را لعنت كند؟! فرمود: آرى پدر و مادر مردم را لعنت مى كند و آنها نيز پدر و مادر او را لعنت مى كنند.
و خدا لعنت كند قبائل رعل ، و ذكوران و لحيان را، و جذيمة را از تيره اسد، و غطفان ، و ابوسفيان بن حرب ، و شهبل ذوالاسنان را، و دو فرزند مليكه بن جزيم و مروان و هوذة و هونة را.
(توضيح : مجلسى (رحمة الله عليه )در معناى محلل و محلل له چند معنا كرده يكى همان معناى متبادر آن كه مقصود از محلل كسى است كه زنى را كه شوهرش سه طلاقه كرده بزنى بگيرد و با او نزديكى كند تا بر شوهر اولى آن زن حلال شود و پس از نزديكى طلاقش دهد و مقصود از (محلل له ) همان شوهر آن زن است و از طيبى نقل كرده كه گفته است شوهر آن زن ملعونست چون حاضر شده تا سه بار زنش را طلاق دهد و راضى شده دوباره با اين حيله شرعى آن زن را بگيرد و محلل ملعونست چون مانند بز نر خود را اجير كرده تا كار ديگرى را اصلاح كند. و وجه ديگر آنست كه مقصود عمل مردمان جاهليت باشد كه ماههاى حرام را حلال و ماههاى حلال را حرام مى كردند و در قرآن به (نسى ء) تعبير شده ، و وجه سوم آنكه مقصود حلال كردن هر حرام الهى باشد). ))

 

(حَدِيثُ النَّبِيِّ ص حِينَ عُرِضَتْ عَلَيْهِ الْخَيْلُ)

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى الْقَاسِمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِى قَتَادَةَ جَمِيعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَرْضِ الْخَيْلِ فَمَرَّ بِقَبْرِ أَبِى أُحَيْحَةَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لَعَنَ اللَّهُ صَاحِبَ هَذَا الْقَبْرِ فَوَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَيَصُدُّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يُكَذِّبُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ خَالِدٌ ابْنُهُ بَلْ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا قُحَافَةَ فَوَ اللَّهِ مَا كَانَ يُقْرِى الضَّيْفَ وَ لَا يُقَاتِلُ الْعَدُوَّ فَلَعَنَ اللَّهُ أَهْوَنَهُمَا عَلَى الْعَشِيرَةِ فَقْداً فَأَلْقَى رَسُولُ اللَّهِ ص خِطَامَ رَاحِلَتِهِ عَلَى غَارِبِهَا ثُمَّ قَالَ إِذَا أَنْتُمْ تَنَاوَلْتُمُ الْمُشْرِكِينَ فَعُمُّوا وَ لَا تَخُصُّوا فَيَغْضَبَ وُلْدُهُ ثُمَّ وَقَفَ فَعُرِضَتْ عَلَيْهِ الْخَيْلُ فَمَرَّ بِهِ فَرَسٌ فَقَالَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنٍ إِنَّ مِنْ أَمْرِ هَذَا الْفَرَسِ كَيْتَ وَ كَيْتَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَرْنَا فَأَنَا أَعْلَمُ بِالْخَيْلِ مِنْكَ فَقَالَ عُيَيْنَةُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِالرِّجَالِ مِنْكَ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى ظَهَرَ الدَّمُ فِى وَجْهِهِ فَقَالَ لَهُ فَأَيُّ الرِّجَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنٍ رِجَالٌ يَكُونُونَ بِنَجْدٍ يَضَعُونَ سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ وَ رِمَاحَهُمْ عَلَى كَوَاثِبِ خَيْلِهِمْ ثُمَّ يَضْرِبُونَ بِهَا قُدُماً قُدُماً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَذَبْتَ بَلْ رِجَالُ أَهْلِ الْيَمَنِ أَفْضَلُ الْإِيمَانُ يَمَانِيٌّ وَ الْحِكْمَةُ يَمَانِيَّةٌ وَ لَوْ لَا الْهِجْرَةُ لَكُنْتُ امْرَأً مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ الْجَفَاءُ وَ الْقَسْوَةُ فِى الْفَدَّادِينَ أَصْحَابِ الْوَبَرِ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّمْسِ وَ مَذْحِجُ أَكْثَرُ قَبِيلٍ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ حَضْرَمَوْتُ خَيْرٌ مِنْ عَامِرِ بْنِ صَعْصَعَةَ وَ رَوَى بَعْضُهُمْ خَيْرٌ مِنَ الْحَارِثِ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ بَجِيلَةُ خَيْرٌ مِنْ رِعْلٍ وَ ذَكْوَانَ وَ إِنْ يَهْلِكْ لِحْيَانُ فَلَا أُبَالِى ثُمَّ قَالَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُلُوكَ الْأَرْبَعَةَ جَمَداً وَ مَخْوَساً وَ مَشْرَحاً وَ أَبْضَعَةَ وَ أُخْتَهُمُ الْعَمَّرَدَةَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُحَلِّلَ وَ الْمُحَلَّلَ لَهُ وَ مَنْ يُوَالِى غَيْرَ مَوَالِيهِ وَ مَنِ ادَّعَى نَسَباً لَا يُعْرَفُ وَ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ وَ مَنْ أَحْدَثَ حَدَثاً فِى الْإِسْلَامِ أَوْ آوَى مُحْدِثاً وَ مَنْ قَتَلَ غَيْرَ قَاتِلِهِ أَوْ ضَرَبَ غَيْرَ ضَارِبِهِ وَ مَنْ لَعَنَ أَبَوَيْهِ فَقَالَ رَجُلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ يُوجَدُ رَجُلٌ يَلْعَنُ أَبَوَيْهِ فَقَالَ نَعَمْ يَلْعَنُ آبَاءَ الرِّجَالِ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَيَلْعَنُونَ أَبَوَيْهِ لَعَنَ اللَّهُ رِعْلًا وَ ذَكْوَانَ وَ عَضَلًا وَ لِحْيَانَ وَ الْمُجْذَمِينَ مِنْ أَسَدٍ وَ غَطَفَانَ وَ أَبَا سُفْيَانَ بْنَ حَرْبٍ وَ شَهْبَلًا ذَا الْأَسْنَانِ وَ ابْنَيْ مَلِيكَةَ بْنِ جَزِيمٍ وَ مَرْوَانَ وَ هَوْذَةَ وَ هَوْنَةَ

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: