باب چهل و هشتم: حدیث مراء و جدل

امام صادق (ع ) فرمود:
جدل ، دردى است سخت كه هيچ خصلتى به مرتبه آن نرسد وهمانا شيوه ابليس است كه با خدا به مجادله پرداخت وبا نافرمانى از امر او، زيان جاودان را براى خود رقم زد. هيچ كس به اين كار تن در نمى دهد، مگر اين كه منزلت انسانى خود را نشناسد واز حقايق دين محروم باشد.
روايت شده كه مردى به امام حسين (ع ) گفت : بنشين تا در مسائل دينى مناظره كنيم ! امام فرمود: اى فلان ! من به دين واحكام آن ، آشنا هستم وچنانچه تو نسبت به آن جاهل وناآگاه هستى در پى يافتن آن روان شو، كه مرا با مِراء وجدل كارى نيست .
جدال ومراء ابزار شيطان براى فريفتن انسان است ، چرا كه او با انسان نجوا كرده مى گويد: با مردم در احكام دين به مجادله بپرداز تا نپندارند كه ناتوان ونادانى !
مجادله ومباحثه از چهار وجه تهى نيست : 1) جدل در زمينه اى باشد كه هر دو آن را مى دانند كه در اين حال ، خيرخواهى براى يكديگر را ناديده گرفته ودر پى رسوا كردن يكديگر هستيد ومنزلت وارزش آن دانش را تباه مى كنيد؛ 2) اين كه هر دو از آن دانش تهى هستيد ونادانى خود را آشكار مى كنيد؛ 3) اين كه تو آن را مى دانى وبدين وسيله ، با آشكار كردن نادانى دوستت ، به وى ستم مى كنى ؛ 4)يا اين كه طرف مقابل تو آن دانش را مى داند وتو با مجادله ومراء قدر او را كاسته ، مقام او را گرامى نداشته اى ، كه هر كس انصاف داشته باشد وحقّ را پذيرفته است ، تن به اين كار ندهد.
هر كس دست از جدال بدارد، ايمان خود را محكم كرده ودين (دين دارى ) خود را نيكو داشته وخرد خود را از آلوده شدن به اميال نفسانى حفاظت كرده است .
به درستى كه ملكه (قدرت ) مجادله ، همانند ملكه خيال پردازى است كه سستى وتباهى خرد را در پى دارد.

 

 

الباب الثّامن والا ربعون : (فى المراء)

قال الصّادق عليه السّلام :
المراء داء دوىّ وليس فى الانسان خصلة اشرّ منه وهو خلق ابليس ونسبته . فلا يمارى فى اىّ حال كان الاّ من كان جاهلا بنفسه وبغيره ، محروما من حقائق الدّين .
روى انّ رجلا قال للحسين بن على عليهما السّلام : اجلس حتّى نتناظر فى الدّين .
فقال : يا هذا انا بصير بدينى ، مكشوف علىّ هداى فان كنت جاهلا بدينك فاذهب فاطلبه . مالى وللمماراة ؟!
وانّ الشّيطان ليوسوس للرّجل ويناجيه ويقول : ناظر النّاس فى الدّين لئلاّ يظنّوا بك العجز والجهل .
ثمّ المراء لايخلو من اربعة اوجه :
امّا ان تتمارى انت وصاحبك فيما تعلمان ، فقد تركتما بذلك النّصيحة وطلبتما الفضيحة واضعتما ذلك العلم ، او تجهلانه فاظهرتما جهلا، وامّا تعلمه انت فظلمت صاحبك بطلبك عثرته ، او يعلمه صاحبك فتركت حرمته ولم تنزله منزلته ، وهذا كلّه محال لمن انصف وقبل الحقّ.
ومن ترك المماراة فقد اوثق ايمانه واحسن صحبة دينه وصان عقله . انّ ملكة التّوثّب كملكة التّخيّل فى ايراث الوهن فى المدرك .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: