باب سى و هفتم: حدیث صفات منافق

امام صادق (ع ) فرمود:
منافق كسى است كه به دورى از رحمت خداوند متعال رضايت داده ، زيرا اعمال ظاهرى اش را شبيه به آنچه در شريعت آمده است ، به انجام مى رساند، در حالى كه در باطن دل در جاى ديگر مشغول داشته وحقّ بندگى وعبادت را رعايت نكند وآن را به تمسخر گيرد.
واهمه نداشتن از دروغ گويى وخيانت ووقاحت وادعاى بى مورد وچشم در پى هر چيز (حرام ) داشتن وبى خردى ونشناختن راه درست وكمى حيا وكوچك شمردن گناهان وضايع كردن بزرگان دين وخوار شمردن سختى ها ومصايب وارد شده بر دين وتكبر ورزيدن ومدح آنچه دوست مى دارد وستايش شدن را دوست داشته وحسادت وترجيح دادن دنيا بر آخرت وشرّ بر خير وسخن چينى وحبّ لهو ويارى اهل فسق وفجور وگناه كاران در گناهانشان وسركشى وبه گرد اعمال وافعال نيك وخير نگشتن وكوچك شمردن اهل آن ونيك شمردن افعال زشت خويش وزشت شمردن افعال نيك ديگران ، نشانه منافق است كه امثال اين امور بسيار است .
خداوند منافقان را در مواضع متعددى وصف فرموده است ؛ چنان كه مى فرمايد:
(واز ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر يك حال [وبدون عمل ] مى پرستند. پس اگر خيرى به او رسد، بدان اطمينان يابد وچون بلايى بدو رسد روى برتابد، در دنيا وآخرت زيان ديده است . اين است همان زيان آشكار).
ودر جاى ديگر مى فرمايد:
(بعضى از مردم مى گويند: به خدا وروز قيامت ايمان آورده ايم ، وليكن بدان مؤ من نيستند. (به گمان خويش ) خدا ورسولش ومؤ منان را فريب دهند، ولى جز خود كسى را فريب ندهند وخودشان نمى دانند. در دل هايشان مرض است ، وخداوند بر آن مرض بيفزايد...).
پيامبر (ص ) فرمود: منافق كسى است كه چون وعده دهد، تخلّف كند وچون عمل كند، زشتى كند ودر سخن دروغ گويد ودر امانت خيانت ورزد وچون بدو روزى داده شود، از باب بى خردى ، آن را در موارد بيهوده هزينه كند وچون از روزى منع شود، درصدد فريب خلق خدا باشد.
ونيز فرمود: كسى كه ظاهرش با باطنش مخالف باشد، منافق است . حال ، هر كسى وهر جايى ودر هر زمانى ودر هر مرتبه ومقامى كه باشد، تفاوتى نكند.

 

الباب السّابع والثّلاثون : (فى المنافق )

قال الصّادق عليه السّلام :
المنافق قد رضى ببعده عن رحمة اللّه تعالى ، لانّه ياءتى باعماله الظّاهرة شبيها بالشّريعة ،وهؤ لاه لاغ باغ بالقلب عن حقّها، مستهزى فيها.
وعلامة النّفاق قلّة المبالاة بالكذب والخيانة والوقاحة والدّعوى بلا معنى ، واستحانة العين ، والسّفه وقلّة الحياء، و استصغار المعاصى واستيضاع ارباب الدّين ، واستخفاف المصائب فى الدّين ، والكبر وحبّ المدح ، والحسد، وايثار الدّنيا على الاخرة ، والشّرّ على الخير، والحثّ على النّميمة . وحبّ اللّهو ومعونة اهل الفسق ، ومعونة اهل البغى ، والتّخلف عن الخيرات ، وتنقّص اهلها، واستحسان ما يفعله من سوء، واستقباح ما يفعله غيره من حسن ، وامثال ذلك كثيرة .
وقد وصف اللّه المنافقين فى غير موضع ، فقال تعالى : (ومن النّاس من يعبد اللّه على حرف فان اصابه خير اطماءنّ به وان اصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدّنيا والاخرة ذلك هو الخسران المبين ).(23)
وقال تعالى فى وصفهم : (ومن النّاس من يقول آمنّا باللّه واليوم الاخر وما هم بمؤ منين # يخادعون اللّه والّذين آمنوا وما يخدعون الاّ انفسهم وما يشعرون # فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا...).(24)
قال النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله المنافق من اذا وعد اخلف ، واذا فعل اساء، واذا قال كذب ، واذا ائتمن خان ، واذا رزق طاش ، واذا منع غاش .
وقال اءيضا: من خالفت سريرته علانيته فهو منافق كائنا من كان ، وحيث كان وفى اىّ زمن كان وعلى اىّ رتبة كان .

 

23- سوره حج ، آيه 11.
24- سوره بقره ، آيه 8 10.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: