(((يا أحمد! أن العبد اذا جاع بطنه و حفظ لسانه علمته الحكمة. و ان كان كافراً تكون حكمته حجة عليه و وبالاً، و ان كان مؤمناً تكون حكمته له نوراً و برهاناً و شفاء و رحمة، فيعلم ما لم يكن يعلم و يبصر ما لم يكن يبصر.
فأول ما أبصره عيوب نفسه حتى يشغل بها عن عيوب غيره و أبصره دقائق العلم حتى لا يدخل عليه الشيطان.)))
ترجمه :
اى احمد! وقتى كه بنده شكمش گرسنه و زبانش از گفتار محفوظ باشد به او حكمت مىآموزم پس اگر اين انسان كافر باشد اين حكمت به ضرر او و حجتى عليه خود او خواهد بود(32)ولى اگر مؤمن باشد حكمت او نور و برهان و شفا و رحمت است. پس آنچه را كه تاكنون نمىدانسته، اكنون مىداند و آنچه را كه تاكنون نمىديده، اكنون مىبيند. پس نخستين چيزى را كه مىبيند عيوب خويش است قبل از آن كه به عيب ديگران بپردازد، و ريزه كاريها و دقائق علمى را به او مىنمايانم تا شيطنت در - قلب و فكر و انديشه - او وارد نگردد.(33)
32 - طبق اصل مسلمى كه خداوند فرموده است: (((كلاً نمد هؤلاء و هولاء))) چه اهل ايمان و چه اهل كفر را از امدادهاى خويش بهرهمند مىسازيم و هركس كه تلاش بكند و به نتيجه مىرسد. جاى تعجب نيست كه اگر كافران با تلاش و تحقيق و زحمت و رعايت جوانب امر به موفقيتهاى عظيم و چشمگير مىرسند و جاى گلايهاى نيست كه اگر مؤمن يا مؤمنانى بر اثر عدم انجام وظيفه و پرداختن به سور چرانىها و شهوترانىها از قافله تمدن و ترفى عقب بمانند. حضرت اميرعليه السلام در روايتى مىفرمايند: (((لا تجمتع العزائم و الوالائم و البطانة و الفطانة.))) يعنى: هرگز سور چرانى با عزم استوار و شكم پرورى با زيركى جمع نمىشوند.
33 - به تعبير شيخنا الاستاد آيةالله جوادى آملى دام ظله، هم در عقل نظرى آزاد انديش است و هم در عقل عملى اهل معنى، فكرش از وهم و خيال آزاد و در جهان بينى يك فيلسوف آزاد است و خيال در طرز تفكر فلسفى او را پيدا نمىكند و در عقل عملى آزاد است و هر چه را كه فهميده شرك آلود و هوس آلود نمىكند. حكمت عملى (از آثار مؤلف) ص 14.