حدیث پاداش طالبان رضاى حق‏

(((فمن عمل برضائى ألزمه ثلاث خصال: أعرفه شكراً لا يخالطه الجهل و ذكراً لايخالطه النسيان و محبة لايؤثر على محبتى محبة المخلوقين. فاذا أحبنى أحببته و أفتح عين قلبه الى جلالى. فلا أخفى عليه خاصة خلقى. فأناجيه فى ظلم الليل و نور النهار حتى ينقطع حديثه من المخلوقين و مجالسته معهم و أسمعه كلامى و كلام ملائكتى و أعرفه السر الذى سترته عن خلقى و ألبسه الحياء حتى يستحى منه الخلق كلهم و يمشى على الأرض مغفوراً له و أجعل قلبه واعياً و بصيراً و لا أخفى عليه شيئاً من جنة و لا نار و أعرفه بما يمر على الناس فى يوم القيامة من الهول و الشدة و ما أحاسب به الأغنياء و الفقراء و الجهال و العلماء و أنور له فى قبره و أنزل عليه منكراً يسأله و لا يرى غم الموت و ظلمة القبر و اللحد و هول المطلع حتى أنصب له ميزانه و أنشر له ديوانه. ثم أضع كتابه فى يمينه فيقرأه منشوراً ثم لا أجعل بينى و بينه ترجماناً.

فهذه صفات المحبين.)))

ترجمه :

هر كس كه عمل به رضاى من كند، سه خصلت به او مى‏بخشم كه همواره با آنها به سر مى‏برد:

به او نحوه شكر گذارى را مى‏آموزم كه هرگز آميخته با جهل و نادانى باشد.(27)

و به او ذكر و ياد خودم را به گونه‏اى مى‏آموزم كه هيچ گاه فراموشى از ياد من براى او حاصل نشود.(28)

و به او عشقى مى‏دهم كه هرگز محبت ديگران را به محبت من مقدم ندارد.

پس وقتى كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق مى‏ورزم و چشم دل او را به جلاى خويش مى‏گشايم. پس دوستان خاص خود را از او مخفى نمى‏كنم و در شب تار و روز روشن با او به مناجات مى‏پردازم تا حدى كه از گفتگو و همنشينى با ديگران خوددارى نمايد. و سخن خودم و فرشتگانم را به گوش او مى‏رسانم، او را بر اسرارى كه ديگران را از آن محروم كرده‏ام، آگاه مى‏گردانم و به او جامه حيا مى‏پوشانم به گونه‏اى كه همه از او شرم و حيا داشته باشند. بر روى زمين راه مى‏رود در حالى كه گناهش آمرزيده است. و قلب او را آگاه و بصير مى‏گردانم. و چيزى را از بهشت و جهنم از او مخفى نمى‏كنم و آنچه را كه بر مردم در رستاخيز مى‏گذرد در همين دنيا به او نشان مى‏دهم كه چه صحنه‏هاى هولناك و وحشتناكى وجود دارد و چگونه ثروتمندان و فقرا و دانشمندان و نادانان را محاكمه و محاسبه مى‏كنم.

و قبر او را نورانى كرده و فرشته‏اى (منكر) را مى‏فرستم تا از او سؤال كند. او ناراحتى مرگ و تاريكى قبر و لحد و وحشت عالم برزخ را نمى‏بيند، تا آنگاه كه براى سنجش اعمال او ميزان را نصب و نامه عملش را باز مى‏كنم. و بين خود و او هيچ مترجمى قرار نمى‏دهم.

اين صفات عاشقان من بود.

 

27 - راههاى شكر زبانى و عملى در مقابل نعمتهاى الهى، دقيق و دشوار هستند كه خداوند تعالى به طالبان رضاى خويش همه آن راهها را مى‏آموزد و در مقام شكر عملى گرفتار شبهه علمى نمى‏شوند و به عبارت ديگر: مى‏دانند كه چگونه شكر بگزارند.

28 - خوشا آنانكه دائم در نمازند، به همين معنى است.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: