(((يا أحمد! هل تعرف ما للزاهدين عندى؟
قال: لا يا رب.
قال: يبعث الخلق و يناقشون الحساب و هم من ذلك آمنون. ان أدنى ما أعطى الزاهدين فى الآخرة أن أعطيهم مفاتيح الجنان كلها حتى يفتحوا أى باب شاءوا و لا أحجب عنهم وجهى و لأنعمنهم بألوان التلذذ من كلامى و لأجلسنهم فى مقعد صدق و أذكرهم ما صنعوا و تعبوا فى دار الدنيا و أفتح لهم أربعة أبواب باب، يدخل عليهم الهدايا بكرة و عشياً من عندى، و باباً ينظرون الى الظالمين كيف يعذبون، و باباً يدخل عليهم منه الوصائف و الحور العين.)))
ترجمه :
اى احمد! آيا مىدانى كه پاداش زاهدان نزد من چيست؟ عرض كرد: خير، اى پروردگار من.
فرمود: مردم محشور مىشوند و در حساب آنها مناقشه و دقت مىشود ولى آنان از اين امر در امان هستند. كمترين چيزى كه به زاهدان مىدهم آن است كه كليدهاى بهشت را عطايشان مىكنم تا از هر درى كه خواستند وارد بهشت شوند. و ميان جمال خودم و آنان پردهاى قرار نمىدهم. لذتهاى گوناگون گفتگوى با خودم را به آنان مىچشانم و آنها را در جايگاه صادقان مىنشانم و كارهاى دنيا و رنجهايى را كه كشيدهاند به يادشان مىآورم و چهار در به رويشان مىگشايم؛ از يك در هداياى من به آنها مىرسد، از در ديگر به من هرگونه كه بخواهند و بدون هر مانعى نگاه مىكنند و از يك در به آتش دوزخ و ظالمانى كه عذاب مىشوند مىنگرند و از در ديگر نيز دختران نوجوان و حورالعين (زنان فراخ چشم) بر آنان وارد مىشوند.