(((يا أحمد! ان المحبة المحبة للفقراء و التقرب اليهم.
قال: فمن الفقراء؟
قال: الذين رضوا بالقليل و صبروا على الرخاء و لم يشكوا جوعهم و لا ظمأهم و لم يكذبوا بألسنتهم و لم يغضبوا على ربهم و لم يغتموا على ما فاتهم و لم يفرحوا بما آتاهم.
يا أحمد! محبتى محبة الفقراء فادن الفقراء و قرب مجلسهم منك و أبعد الأغنياء و أبعد مجلسهم عنك لأن الفقراء أحبائى.)))
ترجمه :
اى احمد! محبت من در گرو محبت درويشان و تقرب به ايشان است.
عرض كرد: درويشان كيانند؟
فرمود: آنانكه به كم، راضى و بر گرسنگى، صابر و در نعمت، شاكر هستند؛ از گرسنگى و تشنگى خود شكايتى ندارند و هرگز دروغ بر زبان خود جارى نمىكنند و نسبت به پروردگارشان غضب نمىنمايند و براى چيزى كه از دستشان رفت، غمگين نيستند و نسبت به چيزى كه به دست مىآورند، فرحناك و شادمان نمىباشند.
اى احمد! محبت من در گرو محبت درويشان است، پس به آنها نزديك شو و همنشينى با آنان را اختيار كن و از ثروتمندان و مجلسشان فاصله بگير، چرا كه درويشان(14)دوستان من هستند.
14 - از توصيفى كه از درويشان در اين جملات شد روشن مىشود كه درويشى به شكل و شمايل مخصوص و حركات ناموزونى از قبيل آنچه كه بدعتگذارانى به نام صوفيه اختراع كردند و به هيچ وجه با تصرف و عرفان حقيقى ارتباطى ندارند، نيست بلكه صفاتى كه ذكر شد به اضافه، مضمون آيه شريفه (((كيلا تأسوا على مافاتكم و لا تفرحوا بما اتيكم))) مىباشد.