(((يا أحمد! ان فى الجنة قصراً من لؤلؤ فوق لؤلؤ و درة فوق درة ليس فيها قصم و لا وصل، فيها الخواص، أنظر اليهم كل يوم سبعين مرة فأكلمهم كلما نظرت اليهم، و أزيد فى ملكهم سبعين ضعفا و اذا تلذذ أهل الجنة بالطعام و الشراب تلذذوا أولئك بذكرى و كلامى و حديثى. قال: يا رب! ما علامة أولئك؟
قال: مسجونون قد سجنوا ألسنتهم من فضول الكلام و بطونهم من فضول الطعام.)))
ترجمه :
اى احمد! در بهشت قصرى است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ، و مرواريد بزرگ درخشان روى مرواريد كه در آنها قطع و وصلى وجود ندارد (يكپارچه است) در اين كاخ، دوستان خاص من هستند كه هر روز هفتاد بار (به لطف و مهر) به آنان نظر مىافكنم و هر بار با آنها سخن مىگويم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان مىافزايم. و آنگاه كه اهل بهشت از خوردن و آشاميدن لذت مىبرند اينان از ذكر و سخن و گفتار من لذت مىبرند.
عرض كرد: خداوندا! نشانههاى اينها چيست؟
فرمود: زندانيانى هستند كه زبانهاى خود را از حرفهاى غير ضرورى و شكمهاى خود را از غذاى غير لازم، محفوظ و حبس كردهاند.