فصل نوزدهم: آداب و اسرار نماز ظهر و تعقيبات آن‏

نماز، فرونشاننده‏ى آتشهاى وجودى انسان‏

هنگامى كه بنده اقامه و دعاى بعد از آن را به پايان رساند، و به صورتى كه نگاشتيم با قلب و قالب و دل و تن، همانند ايستادن بنده در پيشگاه مولايش كه او را مى‏بيند، در پيشگاه خداوند - جلّ جلاله - قرار گرفت، شايسته است كه افزون بر آنچه كه پيشتر ذكر نموديم، توجّه داشته باشد كه: به وسيله اين نماز مى‏تواند آتشهايى را كه بر خرمن قلب و هرچه كه در دنيا و آخرت مالك آن است زده و همگى شروع به سوختن و شعله ور شدن گرديده‏اند، خاموش سازد، و در نتيجه در اهتمام به نماز كاملترين توفيق را داشته باشد، به گونه‏اى كه اگر مثلاً خانه‏ى او يا كالايش در دنيا آتش مى‏گرفت، و فرزندان يا عيالش را كه در نزد او عزيز و ارجمند هستند مى‏سوختند، و نزديك بود كه آتش به تن او برسد، چنين مى‏كرد.
در روايت آمده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: وقت هر نماز كه فرا مى‏رسد، فرشته‏اى در پيشاپيش مردم ندا مى‏دهد: بپا خيزيد به سوى خاموش كردن آتشهايى كه بر پشتتان شعله‏ور نموده‏ايد، و آنها را با نماز خواندن خاموش كنيد.
و نيز از طريق امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمودند: وقتِ هيچ نمازى فرا نمى‏رسد، مگر اينكه مناديى [يا: فرشته‏اى‏] در پيشگاه خدا ندا مى‏كند: اى مردم، بپاخيزيد به سوى خاموش كردن آتشهايى كه بر پشت خويش شعله‏ور ساخته‏ايد، و آنها را با نمازتان فرو نشانيد.
از طريق اهل تسنّن، نيز به نقل از عبداللَّه بن مسعود آمده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: آتش گناهان را پيوسته روشن مى‏كنيد تا اينكه نماز صبح را مى‏خوانيد و آن، آتش گناهانتان را مى‏شويد، سپس همچنان آتش روشن مى‏كنيد تا اينكه نماز ظهر را مى‏خوانيد و آن، آتش گناهانتان را مى‏شويد، سپس همچنان آتش گناهانتان را آتش روشن مى‏كنيد تا اينكه نماز عصر را مى‏خوانيد و آن، آتش گناهانتان را مى‏شويد، سپس پيوسته آتش گناهتان را روشن مى‏كنيد تا اينكه نماز مغرب را مى‏خوانيد و آن، آتش گناهانتان را مى‏شويد، سپس همچنان آتش گناهانتان را روشن مى‏كنيد تا اينكه نماز عشا را مى‏خوانيد و آن، آتش گناهانتان را مى‏شويد، سپس مى‏خوابيد و تا هنگام بيدار شدن براى شما گناه نوشته نمى‏شود.
بنابراين، اين مطلب از طريقِ فَريقَيْن (شيعه و سنّى) روايت شده پس كسى كه طالب سعادت و چشم روشنى است چگونه آن را كوچك و خوار مى‏شمارد؟
همچنين از عبداللَّه بن مسعود روايت شده كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هنگام فرا رسيدن وقت هر نماز شنيدم كه مناديى مى‏گويد: اى فرزندان آدم، بپا خيزيد و آتشهايى را كه عليهِ نَفْس خود روشن نموده‏ايد خاموش كنيد، پس ايشان برمى‏خيزند و طهارت مى‏گيرند و خطاها و گناهانشان مى‏ريزد، و نماز مى‏خوانند و گناهان ما بين دو نماز آمرزيده مى‏شود، سپس آتش گناهانشان را ما بين دو نماز روشن مى‏كنند، پس هنگامى كه وقت نمازِ نخست فرا مى‏رسد، ندا مى‏كند كه: اى فرزند آدم، بپا خيزيد و آتشهايى را كه عليهِ خود روشن نموده‏ايد خاموش كنيد، پس برمى‏خيزند و طهارت مى‏كنند و نماز مى‏خوانند و گناهان مابين دو نمازشان آمرزيده مى‏شود، پس هنگامى كه وقت نماز مغرب فرا مى‏رسد مانند آن را مى‏گويد، و هنگامى كه وقت نماز عشا فرا مى‏رسد نيز مانند آن را مى‏گويد، پس از خواب بيدار مى‏شوند در حالى كه گناهانشان آمرزيده شده است.
سپس رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: پس شبانگاهان گروهى در خير، و گروهى در شرّ سير مى‏كنند.

توجّه به اينكه اين نماز، آخرين نماز اوست‏

از جمله امور مهمّ براى هركس كه مى‏خواهد نماز واجب را بخواند، اين است كه مانند كسى كه زندگانى را بدرود گفته و بيم آن را دارد كه ديگر بر انجام مثل آن نماز قادر نباشد، و نيز با مغتنم شمردن برترى جايگاه و تحفه‏هاى فضيلت نماز بخواند، چنانكه روايت شده كه امام صادق (عليه السلام) به عبداللَّه بن يعفور - رضوان اللَّه عليه - فرمود: اى عبداللَّه، هرگاه نماز واجب را خواندى، آن را در اوّل وقتش، و مانند كسى كه زندگانى را بدرود گفته و بيم آن را دارد كه هيچگاه به سوى آن بازنگردد نماز بخوان، و چشمت را به جاى سجده‏ات بدوز، زيرا اگر مى‏دانستى كه چه كسى در راست و چپ توست، بى‏گمان نماز را نيكو بجا مى‏آورى. و بدان كه در پيشاپيش كسى هستى كه تو را مى‏بنيد و تو او را نمى‏بينى.

نكوهش وارد شدن در نماز با حالت كراهت‏

از ديگر امور مهمّ براى نماز گزار اين است كه: با حالت كراهت و ناخوشايندى از نماز، وارد آن نشده، و در بيرون آمدن از آن عجله نكند؛ زيرا خداوند - جلّ جلاله - درباره‏ى برخى از كسانى كه آرزوهايشان را نوميد، و امكان اقبال و توجّهشان به خود را از بين برده، مى‏فرمايد:
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ، فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ.(221)
- و اين به خاطر آن بود كه آنان از آنچه خداوند فرو فرستاده بودن كراهت داشتند، و لذا خداوند اعمال آنان را نابود گردانيد.
و ياد نماز از مصاديق ما أَنزَلَ اللَّهُ مى‏باشد، پس از آن كراهت نداشته باش، تا مبادا به هلاكت و نابودى گرفتار گردى.
مبادا گفتار كسى را بپذيرى كه مى‏گويد: نماز تكليف است، و انجام تكليف بر دلها سنگين مى‏باشد.؛ زيرا اين سخن از خشنودى خداوندى كه به تمام اسرار آگاه است، بدور است. و تو را همين بس كه قرآن به صراحت هشدار داده كه نماز براى غير كسانى كه در برابر خداوندِ رحمان خشوع و فروتنى دارند، سخت و گران است، و خاشع نبودن صفت نقص است، آنجا كه خداوند - جلّ جلاله - مى‏فرمايد:
وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعينَ.(222)
- و براستى كه نماز جز بر فروتنان سخت و سنگين است.
اگر نماز براى تمام نمازگزاران تكليفِ سنگين بود، خداوند - جلّ جلاله - خاشعان و فروتنان را مدح و ستايش ننموده و استثنا نمى‏كرد و نمى‏فرمود كه نماز بر آنان سنگين و گران نيست.
همچنين در پاسخ او اين كلام مقدّس صريح قرآن را بخوان كه خداوند - جلّ جلاله - مى‏فرمايد:
حَبَّبَ إِلَيْكُمْ الاِْيمانَ، وَ زَيَّنَهُ فى قُلُوبِكُمْ، وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَالْعِصيانَ.(223)
- خداوند ايمان را در نزد شما محبوب گردانيده و آن را در دلهايتان بياراست، و كفر و گناه و بدكارى و نافرمانى را در نزدتان ناخوشايند جلوه داد.
و بگو: تو بر خلاف اين سخن مى‏گويى، و نسبت به خداوند بهتان روا مى‏دارى، آيا با وجود كراهت داشتن تو از خدمت و بندگى و تقرّب به او، اين گفتار تو كه مى‏گويى او - جلّ جلاله - از تو خواسته كه حضرتش - جلّ جلاله - را دوست بدارى، و تو ادّعاى مى‏كنى كه او - جلّ جلاله - را دوست مى‏دارى، قابل قبول است؟ آيا نزد عقل صحيح است كه عاشق از عمل كردن براى كسب خشنودى محبوبش احساس سنگينى كند، يا از امورى كه او را به محبوبش نزديك مى‏كند بدش بيايد؟
اينك مى‏گويم: پيرامون مطلبى كه بدان اشاره نمودم، روايت نيز وارد شده و عقل را ستوده، از آن جمله محمّد بن ابى عمير به نقل از شخصى كه خود از امام صادق (عليه السلام) شنيده آورده كه فرمود: هركس معصيت خدا را بكند، او را دوست ندارد. سپس حضرت شعر زير را به عنوان شاهد بازگو نموده و فرمود: 

‏ تَعْصِى الْإِلهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُلَوْ كانَ حُبُّكَ صادِقاً، لاََطَعْتَهُ   هذا مَحالٌ فِى الْقِياسِ بَديعُإِنَّ الُْمحِبَّ لِمَنْ يُحِبُّ مُطيعُ

‏ - آيا با اظهار محبّت معبودت از او نافرمانى مى‏كنى؟ مقايسه اين دو امر كار نوظهورى است.
اگر محبّتت راست بود، مسلّماً از او اطاعت مى‏نمودى، زيرا عاشق، همواره فرمانبر معشوق خويش است. 
شايد كسى بگويد كه اين دو بيت از محمود وَرّاق است. ولى ما مى‏گوييم: امام صادق (عليه السلام) آنها را به عنوان شاهد بازگو نموده، و روايان اين حديث به اتّفاق مورد اعتماد هستند، و روايتهاى مُرْسَل محمّد بن ابى عمير در نزد همه و شيعيان مانند روايت سنددار مى‏باشد.
و نيز در روايت آمده كه يونس بن ظبيان مى‏گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: آيا اين دو مرد را از آن مرد باز نمى‏داريد؟ فرمود: كدام مرد و كدامين دو مرد؟ عرض كردم: آيا حجربن زايده و عامر بن جذاعه [يا: خزاعه، يا: خداعه‏] را از مفضّل بن عمر باز نمى‏داريد؟ فرمود: اى يونس، از آن دو خواستم كه از او دست بكشند ولى اين كار را نكردند، سپس آن دو را خواندم و از آنها تقاضا نموده و درخواست كردم، ولى از وى دست برنداشتند، خداوند آن دو را نيآمرزد، به خدا سوگند، مسلّماً كثير عزّة در مودّت و دوستى‏اش از آن دو در آنچه از مودّت من به خود انتساب مى‏دهند، راستگوتر است آنجا كه مى‏گويد:

‏ لَقَدْ عَلِمَتْ بِالْغَيْبِ أَنْ لا اُحِبُّها   إِذا أَنَا لَمْ يَكْرُمْ عَلَىَّ كَريمُها

‏ از آنجا كه من كسى را كه نزد معشوقه‏ام بزرگوار است گرامى نداشتم، به صورت نهانى دانست كه من عاشق او نيستم و او را دوست نمى‏دارم.
بلكه به خدا سوگند، اگر مرا دوست مى‏داشتند، مسلّماً هركس را من دوست مى‏دارم، دوست مى‏داشتند.
آيا به كلام منقول از امام صادق (صلوات اللّه عليه) كه با عقل نيز سازگار است، گوش فرا نمى‏دهى كه: هركس معصيت خدا را بكند، او را دوست نمى‏دارد. پس اگر معصيتكار دوستدار خداوند بزرگوار نباشد، چگونه كسى كه امورى را كه موجب قرب او به خداوند سبحان است، سنگين مى‏شمارد، دوستدار او به شمار خواهد آمد، و يا چگونه به بهره‏ها و فوايد اقبال خداوند و توجّه معرفت خواهد داشت؟
و نيز به حديث ديگر و سوگند پر فروغى كه دربردارد بنگر، آنجا كه فرمود: بلكه، به خدا سوگند، اگر مرا دوست مى‏داشتند، هركس را كه من دوست مى‏دارم. دوست مى‏داشتند
و آنگهى مگر چيزى عقل را از اعتقاد داشتن به اين مطلب باز مى‏دارد؟ پس مبادا با عذرهاى نادرست و باطل - كه در نزد خداوندى كه به اسرار آگاه است، و آنگاه كه با سَرِ باز و در حضور اوّلين و آخرين، در پيشگاه او براى محاسبه مى‏ايستى سودى به حال تو نمى‏بخشد - مغالطه كنى. چگونه ممكن است با وجود كراهت داشتن از نماز و يا سنگين شمردن آن به مقام والاى خداوندى كه تو را به سوى نماز فرا خوانده و تشويق نموده معرفت داشته باشى؟ آيا نمى‏دانى كه خداوند با زبان اعلام‏كنندگان و راويانى كه تعداد آنها به تواتر [و به حدّ يقين‏] مُرْسَل و كار به آنجا رسيده كه گويى تو آن سخنان را از زبانِ سرور پيامبران فرستاده شده يعنى رسول اكرم(صلى الله على و آله و سلم) مى‏شنوى. باز خداوند - جلّ جلاله - به اين قناعت ننموده تا اينكه خود شفاهاً تو را به سوى نماز و محافظت بر آن فرا خوانده، و با جلال و عظمت و حُرمت و هيبت خويش بر تو روى آورده و توجّه نموده و به تو فرموده است كه:
حَافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطى، وَ قُومُوا للَّهِ‏ِ قانِتينَ.(224)
- بر همه‏ى نماز و بويژه بر نماز ميانه محافظت نماييد، و با حالت خضوع براى خداوند بپا خيزيد و او را عبادت كنيد.
حال كه با وجود شناخت و معرفت به تمام آنچه كه خداوند از سعادت دنيا و دين تو را به سوى آن فرا خوانده شادمان نمى‏گردى، چگونه از مسلمانان و تسليم شوندگان و تصديق كنندگان خواهى بود؟

نكوهش عجله در خروج از نماز

امّا درباره‏ى شتاب و عجله در خروج از حالت نماز، اى كاش مى‏دانستم كه به سوى چه چيز مى‏خواهى خارج شوى؟ اى لغزشكار،(225) اى سياه روى و سياه نامه، اى كسى كه نَفْس خويش را به دست خود در مهالك مى‏اندازى، آيا مى‏خواهى از سعادتمندى‏ات خارج شوى به سوى غفلت و شقاوتت خارج گردى؟
در روايتى آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هنگامى كه بنده به نماز بايستد، و نمازش را كوتاه بخواند، خداوند - تبارك و تعالى - [به فرشتگان‏] مى‏فرمايد: آيا به بنده‏ى من نمى‏نگريد، گويا خيال مى‏كند كه برآورده شدن حوايجش به دستِ غيرِ من است، آيا نمى‏داند كه برآورده شدن و خواسته‏هايش به دست من است؟
و نيز روايت شده كه مولايمان امام زين العابدين (عليه السلام) فرمود: امّا حقوق نماز آن است كه بدانى نماز وارد شدن به درگاه الهى است، و اينكه در حال نماز در پيشگاه خدا ايستاده‏اى؛ پس هرگاه اين را دانستى شايسته است كه مانند شخص ذليل و كسى كه هم ميل و رغبت دارد و هم بيم و هراس، و هم مى‏ترسد و هم اميدوار است، ايستاده، و اظهار مَسْكَنت و تضرّع نموده، و با آرامش و وقار [و يا: سر به زير انداختن‏] و فروتنى اعضا و تواضع، و مناجات نيكو با كسى كه در برابر او ايستاده‏اى مقام او را تعظيم نموده، و از او درخواست نمايى وجودت را كه اشتباهاتت بدان احاطه نموده و گناهانت به هلاكت كشانيده، [از آتش جهنّم‏] آزاد كند. و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست مگر به خداوند.
همچنين در حديث است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: به خدا سوگند، گاهى پنجاه سال بر انسان مى‏گذرد در حالى كه خداوند يك نماز او را نپذيرفته است، چه چيز از اين سخت تر؟ به خدا سوگند، شما برخى از همسايگان و يارانتان را مى‏شناسيد كه اگر براى شما نماز مى‏خواندند، به خاطر استخفاف و سبك شمردن وى، آن را نمى‏پذيرفتيد، براستى كه خداوند - عزّوجلّ - جز عمل نيكو را نمى‏پذيرد، پس چگونه چيزى را كه سبك و كوچك شمرده شده قبول مى‏كند؟

ثمره‏ى نماز با حضور قلب‏

پس هنگامى كه بنده از اين خطرها ايمن، و واقعاً بنده و تسليم خداوند گرديد و به او ايمان آورده، و قلب و باطنش پاك و سالم گرديد، و توجّه كرد كه در پيشگاه خداوندى قرار دارد كه سرافراز و بزرگ و چيره و توانا و جبّار است، و با مرحمتها و بزرگ منشى‏ها و نيكى‏هايش او را شرمنده نموده، نزديك است كه حالش در نماز به همان صورتى گردد روايت شده امام باقر (عليه السلام) فرمود: رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هنگامى كه بنده‏ى مؤمن براى انجام نماز بپا مى‏خيزد، خداوند به سوى او نظر رحمت مى‏كند (يا فرمود: خداوند به سوى او روى آورده و توجّه مى‏نمايد) تا اينكه نماز را به پايان ببرد، و رحمت از بالاى سرش تا كرانه‏ى آسمان بر او سايه مى‏افكند، و فرشتگان از گرداگرد - [يا: بالاى سر] او تا كرانه آسمان او را در برمى‏گيرند، و خداوند فرشته‏اى را او مى‏گمارد كه بر سرش ايستاده و بگويد: اى نمازگزار، اگر مى‏دانستى كه چه كسى به تو مى‏نگرد و با چه كسى مناجات مى‏كنى، هرگز روى خود را برنمى‏گرداندى، و هيچگاه از جايت تكان نمى‏خوردى.

حالات معصومين (عليهم‏السلام) در شروع نماز

اينك بعد از ذكر امورى كه اراده نموده بوديم پيش از وارد شدن در نماز يادآور شويم، مى‏گوييم: بنده بايد با حالت احساس بندگى و ذلّت و خاكساريى كه جنايتكاران دارند، به خاطر جنايتشان همانند و مقتدايان خود و اهل نجات رو به قبله بايستد، چنانكه روايت آمده كه: وقتى پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) به نماز مى‏ايستاد، به خاطر ترس از خداوند متعال رنگ چهره‏اش دگرگون مى‏شد، و از سينه‏ى مباركش صدايى همانند صداى ظرفى كه غذا در آن پخته مى‏شود و به جوش مى‏آيد، شنيده مى‏شد.
و در روايت ديگر آمده كه: وقتى پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) به نماز مى‏ايستاد، همانند جامه‏اى كه به زمين افتاده باشد مى‏شدند.
و نيز روايت شده كه حضرت علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) چنين بود كه هنگام فرا رسيدن وقت نماز به خود مى‏لرزيد و رنگ به رنگ مى‏شد. و وقتى به آن بزرگوار گفته مى‏شد: چه شده شما را اى اميرالمؤمنين، مى‏فرمود: وقت اداىِ آن امانت الهى فرا رسيده كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه نمود و آنها از حمل آن سرپيچى كرده و هراسيدند و تنها انسان آن را حمل نمود. نمى‏دانم آيا آنچه را كه حمل نمودم نيكو اَدا خواهم نمود، يا خير...؟
يا حالتت آنچنان باشد كه در روايت ديگر آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: پدر بزرگوارم پيوسته مى‏فرمود: وقتى علىّ بن الحسين(عليهماالسلام) به نماز مى‏ايستاد، به شاخه درختى مى‏مانست كه هيچ قسمت از آن حركت نكند، مگر اينكه باد آن را به حركت درآورد.
و نيز در حديث آمده كه :وقتى امام باقر و صادق(عليهماالسلام) به نماز مى‏ايستادند، رنگ چهره‏شان دگرگون، و گاه سرخ و گاه زرد مى‏شد، و گويى با كسى كه مى‏بينند مناجات مى‏نمايند.

[كيفيّت] انجام نماز ظهر

بايد بنده به همان صورتى كه در ركعت اوّل از نافله‏هاى ظهر و پيش از آن ذكر نموديم، در نماز وارد شود، و با بجا آوردن نماز به اين نيّت كه: نماز واجب ظهر را به خاطر وجوبش و به منظور اينكه بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبنده‏ى عبادت است، پرستش كنم بجا مى‏آورم، در اخلاص نيّت و پالودن باطن خويش بكوشد، و با انجام تكبيرهاى هفتگانه و دعاهاى بين آنها نماز را شروع كند.

بهترين سوره‏هايى كه در نماز واجب خوانده مى‏شود

سوره‏ى إِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْر و سوره‏ى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد از بهترين سوره‏هايى هستند كه در نمازهاى واجب كه سوره‏ى معيّنى بعد از حمد براى آنها مشخّص نشده - قرائت مى‏شود. چنانكه محمّد بن فرج امام كاظم (عليه السلام) نوشت و درباره‏ى بهترين سوره‏هايى كه در نماز واجب قرائت مى‏شود پرسيد. و حضرت در پاسخ مرقوم فرمود: بهترين سوره‏هايى كه در نمازهاى واجب قرائت مى‏شود، سوره‏ى إِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْر، و سوره‏ى قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدَ است.
پس بنده دو ركعت اوّل فريضه‏ى ظهر را به صورت ركعت اوّل از نافله‏هاى ظهر كه گذشت، بجا مى‏آورد، و وقتى نشست و شهادَتَيْن را گفت و بر پيامبر اكرم و آل او - صلّى اللَّه عليه و عليهم - صلوات فرستاد، پيش از دادن سلام، با گفتن بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ: (به تحوّل دادن و نيرو و قدرت خداوند، برمى‏خيزم و مى‏نشينم.) در حال قيام برمى‏خيزد، و هنگامى كه راست ايستاد، يا سوره‏ى حمد را قرائت مى‏كند و آن را با بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ آغاز مى‏كند، و يا سه بار سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُللَّهِ‏ِ وَلاإِلَه إِلاَّ اللّ هُ وَ اللّهُ أَكْبَرُ مى‏گويد، و در اختيار اين دو مخيّر است البتّه خواندن تسبيحات اَفضل است.
و وقتى سوره‏ى حمد و تسبيحات را به پايان برد، ركوع نموده و از ركوع برخاسته و راست مى‏ايستد، و دو سجده را به همان صورت كه قبلاً توصيف نموديم بجا مى‏آورد، و بعد از دو سجده مى‏نشيند، و با گفتن بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ، أَقُومُ وَ أَقْعُدُ در حالِ قيام برمى‏خيزد، و ركعت ديگر را درست مانند ركعت گذشته بجا مى‏آورد، و وقتى از دو سجده‏ى ركعت چهارم فراغت پيدا كرد، براى انجام تشهّد آخر به همان صورتى كه پيش از اين كيفيّت نشستن در پيشگاه مولى را ذكر نموديم، مى‏نشيند، و در اين تشهّد مى‏گويد:
تشهّد مستحبّى نماز

بِسْمِ اللَّهِ، وَبِاللَّهِ، وَالاَْسْمآءُ الْحُسْنى كُلُّهاللَّهِ‏ِ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهِ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوُلهُ (صلى الله على و آله و سلم)، أَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ، لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، أَلتَّحِيّاتُ للَّهِ‏ِ وَ الصَّلَواتُ الطَّيِّباتُ الطّاهِراتُ الزّاكِياتُ الرّائِحاتُ الغادِياتُ [الدّامِحاتُ الْعادِياتُ ]النّاعِماتُ، للَّهِ‏ِ ما طابَ وَ طَهُرَ وَ زَكى وَ خَلُصَ، وَ ما خَبُثَ فَلِغَيْرِ اللَّهِ.
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً بَيْنَ يَدَىِ السّاعَةِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَ أَنَّ النّارِ حَقٌّ، وَأَنَّ الساعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها، وَ أَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ رَبّى نِعْمَ الرَّبُّ، وَأَنَّ مُحَمَّداً نِعْمَ الرَّسُولُ، أَشْهَدُ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ.
أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ بارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، كَأَفْضَلِ ما صَلَّيْتُ وَ بَارَكْتَ [وَ رَحِمْتَ‏] وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ عَلى إِبْراهيمَ وَ آلِ إِبْراهيمَ، إِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِىُّ، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى جَميعِ أَنْبِياءِ اللّهِ و مَلآئِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ الْهادينَ الْمَهْدِيِّينَ، أَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِاللَّهِ الصّالِحينَ.
- به نام خدا، و به [وسيله‏ى‏] خدا، و نامها [و كمالات‏] نيكوتر همگى از آن خداست، گواهى مى‏دهم كه معبودى جز خداوند نيست و شريكى براى او وجود ندارد. و گواهى مى‏دهم كه حضرت محمّد(صلى الله على و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست، او را همراه با هدايت و دين حقّ فرستاده، تا بر تمام اديان چيره گرداند، هرچند ناخوشايندِ مشركان باشد. درودها و رحمتهاى پاك و پاكيزه و بى‏آلايش كه شام و صبح به وزش درمى‏آيند [و متواضعانه و جارى و روان‏] و پر نعمت هستند براى خداست، هرچه پاك و پاكيزه وبى‏آلايش و خالص باشد از آن خداست، و هر چه پليد و آلوده باشد از آن غير او.
گواهى مى‏دهم كه معبودى جز خداوند يگانه نيست و شريكى براى او وجود ندارد، و گواهى مى‏دهم كه حضرت محمّد[(صلى الله على و آله و سلم)] بنده و فرستاده‏ى اوست، او را همراه با حقّ و به عنوان مژده دهند و بيم دهنده پياپيش قيامت گسيل داشت، و گواهى مى‏دهم به اينكه بهشت و آتش [جهنّم ]حقّ است و قيامت خواهد آمد و شكّى در آن نيست، و اينكه خداوند تمام اهل قبور را بر خواهد انگيخت، و گواهى مى‏دهم كه پروردگارم بهترين پروردگار، و حضرت محمّد [(صلى الله على و آله و سلم) ]بهترين فرستاده است، گواهى مى‏دهم كه بر فرستاده، جز تبليغ و رسانيدن آشكار [دين‏] چيزى نيست.
خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و محمّد و آل محمّد را مورد رحمت خويش قرار ده، و بر محمّد و آل محمّد مبارك و خجسته گردان، چنانكه بهترين درود و بركت [و رحمت ]و ترحّم و مهربانى و عطوفت خويش را بر ابراهيم و آل ابراهيم فرستادى، براستى كه تو ستوده و بزرگى، و درود و رحمت و بركات خداوند بر تو اى پيامبر، سلام بر تمام پيامبران خدا و فرشتگان و فرستادگانش، سلام بر امامان هدايتگر هدايت يافته، سلام بر ما و بر بندگان شايسته‏ى خدا. 
نحوه‏ى سلام گفتن در نماز فُرادى و جماعت‏

سپس به همان صورت كه گفتيم سلام نماز را مى‏گويد، و اگر امام جماعت باشد و يا نماز را به فُرادى بخواند رو به قبله و با اشاره‏ى گوشه‏ى چشمانش به راست سلام مى‏دهد، و اگر مأموم باشد تنها با اشاره به راست سلام مى‏دهد، البتّه اگر كسى در طرف چپ او نيز نشسته باشد بر سمت چپ نيز اشاره نموده و سلام مى‏دهد، و اگر كسى نباشد، سلام دادن از راست‏(226) كفايت مى‏كند.
و اينكه گفتيم: اگر بر سمت چپش كسى باشد و نگفتيم: اگر بر سمت راستش كسى باشد. به خاطر اين بود كه در صورت وجود امام جماعت، مأموم در پشت سر او نماز مى‏گزارد، و براى مأموم وقتى تنها باشد، مستحبّ است كه در سمت راست امام بايستد.
تعقيبات مشترك نمازهاى واجب‏

1 - بعد از سلام، به همان صورت كه پيش از اين در سلام نافله‏هاى ظهر ذكر نموديم، سه بار تكبير بجا مى‏آورد.
علّت گفتن سه تكبير در تعقيب نماز:

شيخ فقيه سعيد ابومحمّد جعفر بن احمد قمّى در كتاب أَدَبُ الاِْمام وَالْمَأْمُوم در باب علّت سه بار تكبير گفتن نماز گزار بعد از سلام نماز روايت نموده كه مفضّل بن عمر مى‏گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: به چه علّت نمازگزار بعد از سلام نماز، سه بار تكبير مى‏گويد؟ حضرت فرمود: هنگامى كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) مكّه را فتح نمود، و نماز ظهر را با اصحاب خويش در نزد حجرُ الاَسود به جماعت خواند، بعد از گفتن سلام نماز دو دستِ خويش را بلند نمود و سه بار تكبير گفت و بعد فرمود:
لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ، وَ هَزَمَ [يا: غَلَبَ ]الاَْحْزابَ وَحْدَهُ، لا شَريكَ لَهُ، لا قَبْلَهُ وَ لابَعْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَ يُميتُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ.
- معبودى جز خداوند يگانه نيست، كه به وعده‏ى خود وفا، و بنده‏اش را يارى نمود، و لشگرش را سرافراز و پيروز گردانيد، و به تنهايى و بدون اينكه شريكى داشته باشد - نه پيش از آن و نه بعد از آن - تمام حزبها و گروهها را درهم شكست [يا: بر آنها غلبه كرد]، پس فروانروايى فقط براى اوست، و ستايش تنها او را سزد، زنده مى‏كند و مى‏ميراند، و هم او بر هر چيز تواناست. 
سپس رو به اصحاب خويش نموده و فرمود: اين تكبير و اين گفتار و دعا را در تعقيب هيچ نماز واجبى ترك نكنيد، زيرا هركس بعد از سلام نماز چنين كند و اين سخن و دعا را بخواند، شكر و سپاس خدا را بر تقويت اسلام و لشگر اسلام كه بر او واجب است، ادا نموده است.
و نيز به طريق ديگر از زراره روايت كرده كه باقر (عليه السلام) فرمود: وقتى سلام نماز را گفتى، همراه با گفتن سه بار تكبير دستهاى خود را بلند كن.
ثمره‏ى تعقيب با نشاط

اينك مى‏گويم: شايسته است انسان همان گونه كه براى طلب امورى كه موجب سعادت اوست نشاط دارد، تعقيب نماز را با نشاط به جا آورد، چنانكه براى طلب سعادتمنديهاى خويش نشاط دارد، زيرا در روايت آمده كه حضرت جعفر بن محمّد صادق (عليه السلام) به نقل از پدر بزرگوار، از پدران بزرگوارش فرمود رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمودند:
هركس در جايى كه نماز مى‏خواند، در حالى كه پاهايش را روى هم بگذارد و بنشيند و خدا را ياد كند، خداوند فرشته‏اى را به او مى‏گمارد كه به او مى‏گويد: شرافت افزون باد، حسنات براى تو نوشته مى‏شود، و گناهانت پاك مى‏گردد، و درجاتى براى تو پايه گذارى مى‏گردد، تا اينكه تعقيب نماز را به پايان برده و از آن منصرف شوى.
سجده‏ى شكر

2 - بعد از نماز واجب سجده شكر نمايد، چنانكه روايت شده كه امام رضا (عليه السلام) فرمود: سجده كردن بعد از نماز واجب، به جهت سپاسگزارى از خداوند متعال براى توفيق يافتن بنده به اداى نماز فريضه است، و كمترين سخنى كه در آن كفايت مى‏كند اين است كه سه بار بگويد:
شُكْراً للَّهِ‏ِ
- خدا را شكر و سپاس مى‏گويم.
[راوى مى‏گويد:] عرض كردم: معناى اين سخن شُكْراً للَّهِ‏ِ چيست؟ فرمود: يعنى اين سجده من، براى سپاسگزارى از خداست به خاطر اينكه مرا به خدمت و بندگى و اداى فرايض مؤفّق گردانيد. و شُكر، موجب افزونى است، و اگر كوتاهى و نقصى در نماز باشد كه با نمازهاى نافله كامل نشده باشد، با اين سجده كامل مى‏گردد.
روايتى پيرامون سجده و دعا بعد از سلام نماز اهل بيت‏

3 - منقول است كه حسين بن زيد بن علىّ بن حسين - كه امام صادق (عليه السلام) بعد از شهادت پدرش او را تربيت نموده و فقيه گردانيد و از ديگران بى‏نياز نمود - گفت ما وقتى سلام نماز را گفتيم و خواستيم كه دعا بكنيم، هرچه مى‏خواهيم در حال سجده دعا مى‏كنيم. و زيرا از اهل بيت (عليهم‏السلام) را ديدم كه چنين مى‏كردند، و من نيز چنين مى‏كنم.
اينك مى‏گويم: من نيز اين عمل را انجام مى‏دهم، و افزون بر آن بعد از سلام نماز در حال سجده، از خدا مى‏خواهم كه تمام نقصهايى را كه ممكن است در نماز باشد عفو فرمايد و نمازم را به خداوند - جلّ جلاله - مى‏سپارم؛ زيرا اين مطلب سلام هر روز ماه رمضان در هنگام اخطار نقل شده است و ديگر اينكه: سجده، محلّ قرب و نزديكى است، آنجا كه خداوند متعال مى‏فرمايد:
وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ.(227)
- و سجده و كرنش نما، و نزديكى جوى.(228)
3 - و بگويد آنچه را كه شايسته است در تعقيب هر نماز واجبى گفته شود، كه:
لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ إِلهاً واحِداً، وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، [لا إلهَ إِلاَّ اللَّه إِلهاً واحِداً، وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونُ‏]، لا إلهَ إِلاَّ اللَّهُ لا نَعْبُدُ إِلاّ إِيّاهُ، مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّ آبائِنَا الاَْوَّلينَ، لا إِلهِ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ هَزَمَ الاَْحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَه المُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ.
- معبودى جز خداوند كه معبود يگانه است وجود ندارد، و ما [همگى‏] تسليم اوييم، [معبودى جز خداوند - يگانه - نيست و ما - اعمال خود را - براى او خالص و نموده‏ايم،] معبودى جز خدا نيست، در حالى كه عبادت خود را براى او پاكيزه نموده‏ايم جز او را نمى‏پرستيم، هرچند ناخوشايندِ مشركان باشد. معبودى جز خدا نيست، هم او پروردگار ما و پروردگار پدران نخست ماست. معبودى جز خداوند يگانه‏ى يگانه‏ى يگانه نيست، به وعده‏ى خويش وفا نمود، و بنده‏اش را يارى فرموده، و به تنهايى احزاب و گروهها را نابود كرد، پس فرمانروايى و ستايش تنها از آن اوست، و او بر هر چيز تواناست. 
4 - سپس مى‏گويد:
أَسْتَغْفِرُاللَّهَ الَّذى لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ، وَ أَتُوبُ إلَيْهِ.
- طلب آمرزش مى‏كنم از خداوندى كه معبودى جز او نيست، و زنده و پاينده و برپا دارنده [خلق‏] است، و به سوى او توبه و بازگشت مى‏نمايم.
5 - بعد مى‏گويد:
أَللّهُمَّ اهْدِنى مِنْ عِنْدِكَ، وَ أَفِضْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَ انْشُرْ عَلَىَّ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ أَنْزِلْ عَلَىَّ مِنْ بَرَكاتِكَ، سُبْحانَكَ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، إِغْفِرْلى ذُنُوبى كُلَّها جَميعاً، فَإِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ كُلَّها جَميعاً إِلاّ أَنْتَ. أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَحاطَ بِهِ عَلْمُكَ، وَ أَعوُذُ بِكَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ أحاطَ بِهِ عِلْمُكَ، أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ عافيَتكَ فى أُمُورى كُلِّها، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْيا وَ عَذابِ الْآخِرَةِ، وَ أَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ، [وَ سُلْطانِكَ الْقَديمِ‏]، وَ عِزَّتِكَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِكَ الَّتى لايَمْتَنِعُ مِنْها شَىْ‏ءٌ، مِنْ شَرِّ الدُّنْيا [وَالْآخِرَةِ] وَ شَرِّ الأَوْجاعِ كُلِّها، لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لايَمُوتُ، وَالْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ [صاحِبَةً وَلا] وَلَداً، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً.
- خداوندا، مرا از ناحيه‏ى خويش هدايت فرما، و از فضل و بخششت كاملاً بهره‏مندم ساز، و از رحمتت بر من بگستران، و از خيرات فراوان و بركاتت بر من فرو فرست. پاك و منزّهى تو، معبودى جز تو نيست، همه‏ى گناهان مرا بيامرز، زيرا همه‏ى گناهان را كسى جز تو نمى‏تواند بيامرزد، خدايا، براستى كه من از تمام خيرات و خوبيهايى كه آگاهى تو آن را فرا گرفته خواستارم، و از تمام بديهايى كه آگاهى‏ات فراگرفته به تو پناه مى‏برم، خداوندا، همانا در تمام امورم عافيت تو را درخواست مى‏نمايم، و به تو پناه مى‏برم از رسوايى دنيا و عذاب آخرت، و پناه مى‏برم - به روى [و اسماء و صفات‏] گرامى و [سلطنت و فرمانروايى ديرينه و بى آغاز]، و عزّت و سربلندى‏ات كه كسى نمى‏تواند آهنگ آن را بنمايد، و به قدرتت كه هيچ چيز نمى‏تواند از آن سرپيچى كند - از شرّ دنيا [و آخرت ]و شرّ همه‏ى دردها. هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خداوند بلند مرتبه بزرگ، توكّل كردم بر خداوند زنده‏اى كه هرگز نمى‏ميرد، و ستايش خدايى را كه هيچ كس را [به زنى و] فرزندى نگرفته، و شريكى در سلطنت و فرمانروايى ندارد، و سرپرستى از روى خوارى و ذلّت براى او نيست، و او را به گونه‏ى ويژه‏اى بزرگتر بدان. 
فضيلت تسبيح فاطمه‏ى زهراء(عليهاالسلام)

6 - سپس تسبيح حضرت زهرا (عليهاالسلام) را مى‏گويد، كه ما شرح آن را با پيش از اين با دو روايت كه هر كدام مايه‏ى چشم روشنى است، يادآور شديم.
از ديگر روايات درباره‏ى فضيلت تسبيح حضرت زهرا(عليهاالسلام) در تعقيب نمازهاى واجب، اين است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس پيش از آنكه از نماز واجب پاهايش را روى هم بگذارد و آسوده بنشيند، تسبيح حضرت زهرا فاطمه(عليهاالسلام) را بگويد، آمرزيده مى‏گردد. البتّه آن را با تكبير آغاز مى‏كند.
و نيز روايت شده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس پيش از اينكه پاهايش را باز كرده و آسوده بنشيند تسبيح فاطمه زهرا(عليهاالسلام) را در تعقيب نماز واجب بگويد، خداوند بهشت را براى او واجب مى‏گرداند.
7 - از تعقيبات مهمّ جهت استجابت دعا، است در روايت آمده است: هركس بعد از نماز واجب بگويد:
يا مَنْ يَفْعَلُ ما يَشآءُ، وَ لا يَفْعَلُ ما يَشآءُ غَيْرُهُ
- اى خداوندى كه هرچه را بخواهى انجام مى‏دهى، و غير تو نمى‏تواند هر چه را خواست انجام دهد.
سپس حاجت خويش را بخواهد، هر چه درخواست كند به او عطا مى‏شود.(229)
فضيلت تسبيحات اربعه در تعقيبات نماز

8 - از تعقيبات مهمّ در جهت افزونى سعادت و دفع چيزهايى كه از آنان هراس دارد، اين است كه روايت شده كه امام‏صادق (عليه السلام) فرمود: روزى رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) به اصحابش فرمود: اگر جامه‏ها و ظروفى را كه داريد جمع كنيد و روى هم بگذاريد، آيا به آسمان مى‏رسد؟ عرض كردند: خير، اى رسول خدا، فرمود: وقتى از خواندن نماز فراغت پيدا كرديد، سى بار بگوييد:
سُبْحانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُللَّهِ‏ِ، وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ.
- پاك و منزّه است خداوند، و حمد و سپاس مختصّ خداست، و معبودى جز خدا نيست، و خداوند بزرگتر است.
زيرا اين كلمات، ويرانى و غرق شدن و سوختن و افتادن در چاه، و خورده شدن به وسيله درندگان، و جان سپردن به صورت بد، و هرگونه نكبت و گرفتارى و مصيبتى را كه بر بنده در آن روز فرو مى‏آيد، دفع مى‏كنند، و آنها مُعَقِّبات‏(230) هستند.
و در روايت ديگر آمده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: آنها معقّباتى هستند كه هر كس آنها را بگويد: (يا فرمود: انجام دهد)، يعنى سى‏وسه بار سُبْحانَ اللَّهِ، و سى‏وچهار أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ. بگويد، محروم و نوميد نمى‏گردد.
و نيز در حديث است كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: هركس در تعقيب هر نماز واجب پيش از آنكه پاهايش را روى هم بگذارد و آسوده بنشيند، چهل بار بگويد:
سُبْحانَ اللَّهِ، وَ الْحَمْدُللَّهِ‏ِ، وَ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ
سپس از خداوند درخواست نمايد، هر چه بخواهد به او عطا مى‏شود.
دعايى جهت محفوظ ماندن از خطرات‏

9 - از تعقيبات مهمّ جهت محفوظ ماندن خود و خانه و دارايى و فرزندانش. اين است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس اين كلمات را بعد از نمازهاى واجب بگويد، خود و خانه و دارايى و فرزندانش محفوظ مى‏مانند:
أُجيرُ نَفْسى وَ مالى وَ وُلْدى وَأَهْلى وَ دارى وَكُلَّ ما هُوَ مِنّى، بِاللَّهِ الْواحِدِ الاَْحَدَ الصَّمَد الَّذى لَمْ يَلِد وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، وَ أُجيرُ نَفْسى وَ مالى وَ وُلْدى [وَ أَهْلى وَ دارى‏] وَ كُلَّ ما هُوَ مِنّى، بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (تا آخر سوره) وَ بِرَبِّ النّاسِ (تا آخر سوره)
- خود و دارايى و فرزندان و خانواده و خانه و هرچه متعلّق به من است را در پناه خداوند يگانه بى‏همتا و بى‏نياز[ى كه همه بدو نيازمندند] كه نه زاده و نه زاده شده و هيچ كس همتاى او نيست درآوردم، و خود و دارايى و فرزندانم [و خانواده و خانه‏] و هرچه متعلّق به من است را در پناه پروردگار مخلوقات درمى‏آورم از شرّ هرچه خداوند آفريده (تا آخر سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) و در پناه پروردگار مردم (تا آخر سوره‏ى قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاس)و... 
و نيز آية الكرسى را تا آخرش مى‏خواند.
همچنين منقول است كه حضرت حسن بن علىّ(عليهماالسلام) فرمود كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هركس آيةالكرسى را در تعقيب نماز واجب بخواند، تا نماز ديگر در ضمانت خداوند خواهد بود.
قرائت سوره‏ى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد و دعاى اميرالمؤمنين (عليه السلام)

10 - از ديگر تعقيبات مهمّ در تعقيب نماز براى كسانى كه خواهان ايمنى از گناهان و پيامدهاى بد آنها هستند، اين است كه نقل شده اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) فرمود: هركس دوست دارد كه از دنيا بيرون برود، در حالتى كه از گناهان خالص باشد چنانكه طلا، خالص و ناب مى‏گردد و هيچ كدورتى در آن باقى نماند باشد. و هيچ كس از او مظلمه‏اى نخواهد، بعد از نمازهاى پنجگانه توصيف پروردگار - تبارك و تعالى - يعنى سوره‏ى قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد را بخواند و دستهايش را گشوده و بگويد:
أَللّهُمَّ، إنّى أَسْأَلُكَ باسْمِكَ الْمَكْنُونِ الَْمخْزُونِ الطّاهِرِ الْمُطَهَّرِ [يا: أَلْطُّهْرِ] الْمُبارَكِ، وَ [أَسْأَلُكَ‏] بِاسْمِكَ الْعَظيمِ و سُلْطانِكَ الْقَديم، يا واهِبَ الْعَطايا، يا مُطْلِقَ الْأُسارى، يا فَكّاكَ الرِّقابِ مِنَ النّارِ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُعْتِقَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، وَ أَخْرِجْنى مِنَ الدُّنْيا سالِماً، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ آمَناً، وَاجْعَلْ يَوْمى أَوَّلَهُ فَلاحاً، وَ أَوْسَطَهُ نَجاحاً، وَ آخِرَهُ صَلاحاً، إِنَّكَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُيُوبِ.
- خداوندا، بدرستى كه از تو به اسم پوشيده‏ى مخزون پاكيزه‏ى پاك خجسته‏ات درخواست مى‏نمايم، و به اسم بزرگ و فرمانروايى ديرينه و بى آغازت تقاضا مى‏نمايم، اى بخشنده‏ى عطايا، اى رها كننده‏ى اسيران، اى آزاد كننده‏ى بندگان از آتش جهنّم، از تو مسألت دارم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و مرا از آتش جهنّم آزاد نمايى، و سالم و بى‏گزند از دنيا خارج، و ايمن و آسوده در بهشت داخلم فرما، و آغاز اين روزم را رستگارى، و ميانه‏اش را كاميابى، و پايانش را اصلاح و درستى قرار ده، براستى كه تويى بسيار آگاه بر نهانها. 
سپس اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: اين دعا از دعاهاى مستجابى است كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) به من آموخت، و دستور داد كه آن را به امام حسن و حسين(عليهماالسلام) بياموزم.
ناگفته نماند كه: روايت ديگرى درباره‏ى اين دعا به عنوان ذكرِ دعاى مصون و محفوظى كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) ، و اميرالمؤمنين به امام حسن و حسين(عليهاالسلام) آموخت. آمده است اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: هركس دوست دارد در حالتى از دنيا بيرون رود، كه چنانكه طلا خالص و ناب گردد و هيچ چيز با آب مشوب و مخلوط نيست، از گناهان خالص ورها گردد، و هيچ كس از او مظلمه‏اى نخواهد، در تعقيب نمازهاى پنجگانه، دوازده بار توصيف پروردگار عزّوجلّ يعنى سوره‏ى قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد را بخواند، سپس دستهايش را گشوده و بگويد:... (و دعايى را كه يادآور شديم ذكر شده است.)
11 - از ديگر تعقيبات مهمّ اين است كه روايت شده امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس به خدا و روز آخرت ايمان دارد قرائت سوره‏ى قُلْ هُوَاللّهُ أَحَد را در تعقيب نماز واجب ترك ننمايد، زيرا هركس آن را بخواند، خداوند خير دنيا و آخرت را براى او جمع نموده و خود وى و پدر و مادر و فرزندان آن دو آمرزيده مى‏شوند.
دعايى جهت آمرزش گناهان‏

12 - از ديگر تعقيبات مهمّ براى آمرزيده شدن گناهان، آن است در حديث است محمّد بن حنفيّه مى‏گويد: اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) گرد خانه‏ى خدا طواف مى‏نمود، ناگهان ديدند مردى به پرده‏هاى كعبه آويخته و مى‏گويد:
يا مَنْ لايَشْغَلُهُ سَمْعٌ [عَنْ سَمْعٍ‏]، يا مَنْ لا يُغَلِّطُهُ السّآئِلُونَ، يا مَنْ لايُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحِّينَ، أَذِقْنى بَرْدَ عْفْوِكَ، وَ حَلاوَةَ رَحْمَتِكَ.
- اى خداوندى كه شنيدن [دعايى تو را از شنيدن ديگر دعاها ]به خود مشغول نمى‏كند، اى كسى كه درخواست كنندگان او را به اشتباه وانمى‏دارند، اى كسى كه پافشارى اصرار كنندگان او را به ستوده نمى‏آورد، خنكى عفو و گذشتت و شيرينى رحمتت را به من بچشان.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: اين دعاى توست؟ و من خود شنيدم كه آن مرد عرض كرد: بله، تو نيز آن را در تعقيب نمازهايت بخوان: به خدا سوگند، هيچ مؤمنى آن را در تعقيب نماز نمى‏خواند، مگر اينكه خداوند گناهان او را مى‏آمرزد، هر چند گناهانش به شماره‏ى ستارگان آسمان و قطره‏هاى باران و سنگريزه‏ها و خاكهاى زمين باشد.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: دانش اين در نزد من است، و خداوند وسعت دهنده و بزرگوار است. آن مرد كه حضرت خضر (عليه السلام) بود گفت: به خدا سوگند، راست گفتى، اى اميرالمؤمنين، وليكن بالاى هر صاحب دانشى، دانايى است.
دعا براى طول عمر

13 - از تعقيبات مهمّ براى جهت طول عمر آن است كه از جمله‏ى تعقيبش بعد از هر نماز اين باشد كه در روايت آمده جميل بن درّاج مى‏گويد مردى به خدمت امام صادق (عليه السلام) وارد شد و عرض كرد: اى آقاى من، سنّم زياد شده و بستگانم مرده‏اند و مى‏ترسم كه مرگ مرا دريابد، و كسى ندارم كه با او اُنس بگيرم و همنشين شوم. حضرت فرمود: از برادران مؤمنت هستند كسانى كه از لحاظ نسبى و سببى به تو نزديكترند، و اُنس تو به آنان از اُنست به بستگانت بهتر است، با وجود اين بر تو باد كه اين دعا را بخوانى، و در تعقيب هر نماز واجب بگو:
أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَللّهُمَّ، إِنَّ الصّادِقَ (عليه السلام) قالَ: إِنَّكَ قُلْتَ:ما تَرَدَّدْتُ فى شَىْ‏ءٍ أَنَا فاعِلُهُ كَتَرَدُّدى فى قَبْضِ رُوحِ عَبْدِىَ الْمُؤمِنِ، يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ [أَنَا] أَكْرَهُ مَسآئَتَهُ. أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَعَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَالعافِيَةَ وَ النَّصْرَ، وَلا تَسُؤْنى فى نَفْسى و لا فى أَحَدٍٍ مِنْ أَحِبَّتى.
- خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، خدايا، براستى كه حضرت صادق (عليه السلام)فرمود: كه تو فرموده‏اى: من در هيچ كارى همانند تردّد و دو دلى‏اى كه در گرفتن روح بنده‏ى مؤمن دارم، دو دلى ندارم، [زيرا] او از مرگ بدش مى‏آيد، و من از بدى رساندن به او بدم مى‏آيد. خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و در فرج و تندرستى و پيروزى ولىّ‏ات تعجيل فرما، و در رابطه خود و هيچ كدام از دوستانم به من بدى مرسان. 
اگر خواستى دوستانت را يكايك نام مى‏برى. يا به صورت جداگانه، و يا مجموعاً) آن مرد مى‏گويد: به خدا سوگند، آن قدر زنده ماندم تا اينكه از زندگانى خسته و رنجور شدم.
ابومحمّد هارون بن موسى - رَحِمَهُ اللّه - مى‏گويد: محمّد بن حسن بن شمون‏[يا: سمون‏] بصرى پيوسته اين دعا را مى‏خواند، تا اينكه صدوبيست و هشت سال همراه با آسايش زندگانى كرد، تا اينكه از زندگانى خسته شد و اين دعا را ترك كرد و از دنيا رفت. خداوند رحمتش كند.
دعا جهت حفظ

14 - از تعقيبات مهمّ دعايى است كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) به علىّ (عليه السلام) آموخت تا هر چيزى را كه مى‏شنود حفظ كند. از پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) روايت شده كه به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: هرگاه خواستى هر چه را كه مى‏شنوى و مى‏خوانى حفظ كنى، اين دعا را در تعقيب تمام نمازها بخوان، و آن دعا به اين صورت است:
سُبْحانَ مَنْ لايَعْتَدى عَلى أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ، سبُحْانَ مَنْ لاَيَأْخُذُ أَهْلَ الاَْرْضِ بِأَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ الرَّؤُفِ الرَّحيمِ، أَللّهُمَّ، اجْعَلْ لى فى قَلْبى نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ.
- پاك و منزّه است خداوندى كه بر اهل مملكت خود ستم و تجاوز روا نمى‏دارد، و پاك و منزّه است خدايى كه اهل زمين را به انواع گوناگون عذاب، نمى‏گيرد، پاك و منزّه است خداوند رؤوف مهربان،، خداوندا، در قلب من نور و بينايى و فهم و آگاهى قرار ده، براستى كه تو بر هر چيز توانايى.
دعا جهت برآورده شدن حوايج‏

15 - از تعقيبات مهمّ جهت برآورده شدن حوايج، آن است كه وقتى از نماز فراغت پيدا كرد، بخواند دعايى را كه ادريس بن عبداللَّه مى‏گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم مى‏فرمود: وقتى از نماز فراغت پيدا كردى بگو:
أَللّهُمَّ، إِنّى أَدينُكَ بِطاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ وَ وِلايَةِ رَسُولَكِ وَ وِلايَةِ الاَْئِمَّةِ مِنْ أَوَّلِهِمْ وَ [يا: إِلى‏] آخِرِهِمْ.
و همه ائمّه [(عليهم‏السلام)] را يكايك نام مى‏برى، سپس مى‏گويى:
أَللّهُمَّ، أَدينُكَ بِطَاعَتِهِمْ وَ وِلايَتِهِمْ وَ الرِّضا بِما فَضَّلْتَهِمْ بِهِ غَيْرَ مُتَكَبِّرٍ [يا: مُنْكِرٍ] وَ لا مُسْتَكْبِرٍ عَلى مَعْنى ما أَنْزَلْتَ فى كِتابِكَ عَلى حُدُودِ ما أَتانا فيهِ وَ مالَمْ يَأْتِنا، مُؤْمِنٌ مُعْتَرِفٌ مُسَلِّمٌ بِذلِكَ، راضٍ بِما رَضيتَ بِهِ، يارَبِّ، أُريدُ بِهِ [وَجْهَكَ الْكَريمَ وَ] الدّارَ الْآخِرَةَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إِلَيْكَ فيهِ، فَأَحْيِنى عَلى ذلِكَ وَ أَمِتْنى إِذا أَمَتَّنى عَلى ذلِكَ، وَ ابْعَثْنى عَلى ذلِكَ. وَ إِنْ كانَ مِنّى تَقْصيرٌ فيما مَضى، فَإِنّى أَتُوبُ إِلَيْكَ، وَأَرْغَبُ إِلَيْكَ فيما عِنْدَكَ، وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْصِمَنى بِوِلايَتِكَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَ لا تَكِلْنى إِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً وَ لا أَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ، إِنَّ النَّفْسَ لاََمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلّا ما رَحِمْتَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَ أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ وَجْهِكَ الْكَريمِ وَ بِحُرْمَةِ اسْمِكَ الْعَظيمِ وَ بِحُرْمَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله على و آله و سلم) وَ بِحُرْمَةِ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِكَ (عليهم‏السلام) و آن بزرگواران را [يك به يك‏] نام مى‏برى - أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تَفْعَلُ بى كَذا وَ كَذا.
خدايا، من به طاعت و ولايت و دوستى تو ولايت رسولت و ولايت امامان از اوّل تابه آخرشان، از تو اطاعت نموده و مى‏پرستمت. خداوندا، من به واسطه‏ى اطاعت و ولايت و دوستى آنان، و خشنودى از آنچه كه ايشان را به آن برترى دادى، بدون اينكه تكبّر نموده [يا: انكار نموده‏] و يا گردنكشى نمايم، بر اساس آنچه كه در كتابت فرو فرستادى، و بر اساس احكام و حدودى كه در آن به ما رسيده و يا نرسيده، از تو اطاعت نموده و مى‏پرستمت. و به آن ايمان آورده و معترف و تسليم آن هستم، و به هرچه كه تو بدان خشنودى، خرسندم، پروردگارا، مقصودم از اين [روى و اسماء و صفات - گرامى‏ات و رضاى تو و ]دار آخرت مى‏باشد، در حالى كه در اين باره هم از تو هراسانم و هم به سوى تمايل و رغبت دارم. پس مرا بر همين [اعتقاد] زنده‏بدار، و هنگامى كه مى‏ميرانى بر همان بميرانم، و بر همان [در قيامت‏] مبعوثم بدار، و اگر در گذشته تقصير و كوتاهى از من سرزده [از آن‏] به سوى تو توبه مى‏نمايم، و نسبت به آنچه در نزد توست ميل و رغبت دارم، و از تو درخواست مى‏كنم كه مرا به سرپرستى خود از نافرمانى‏ات نگاه دارى، و هيچگاه به اندازه‏ى چشم برهم زدنى مرا به خود وامگذار، نه كمتر از اين و نه بيشتر از آن، زيرا نفس بسيار بدفرماست، مگر اينكه تو رحم آرى. اى مهربانترين مهربانان، و از تو درخواست مى‏نمايم به حرمت روى [و اسماء وصفات ]گرامى‏ات، و به احترام اسم بزرگت، و به حرمت رسول خدا (صلى الله على و آله و سلم) و به احترام اهل بيت رسولت (عليهم‏السلام) - و ايشان را نام مى‏برى - اينكه بر محمّد و آل او درود فرستى، و به من چنين و چنان كنى. 
به جاى اين لفظ چنين و چنان كن حوايج خويش را ذكر مى‏كنى كه إِنْ شاءَ اللَّه. برآورده مى‏شود.
دعاى امام صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازها

16 - از تعقيبات مهمّ در تعقيب نمازها براى نيل به سعادتمنديهاى افزونتر، اقتدا به امام صادق (عليه السلام) در دعاهايى است كه ذكر مى‏كنيم.
در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: روزى به خدمت پدر بزرگوارم وارد شدم كه [در همان روز] هشت هزار دينار به فقراى اهل مدينه صدقه داده و خانواده‏اى را كه به يازده برده مى‏رسيدند آزاد فرمود بود، و اين كار مرا به شگفت آورد. حضرتش به من نگريست و فرمود: آيا مى‏خواهى كارى انجام دهى كه اگر آن را يكبار در تعقيب نمازهاى واجب انجام دهى، برتر از كارى كه من انجام دادم باشد، اگر چه من آن را در هر روز به اندازه‏ى عمرت حضرت نوح (عليه السلام) انجام دهم، حضرت فرمود: عرض كردم آن چيست؟ فرمود بعد از نماز مى‏گويى:
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَ يُميتُ، وَ يُميتُ وَ يُحْيى، بَيْدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ، وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ. سُبْحانَ ذِى الْمُلْكِ وَالْمَلَكُوتِ، سُبْحانَ ذِى الْعِزَّةِ وَ الْجَبَروُتِ، سُبْحانَ ذِى الْكِبْرِيآءِ وَ الْعَظَمَةِ، سُبْحانَ الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوُت، سُبْحانَ رَبِّىَ الأَعْلى، سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ، سُبْحانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ، كُلُّ هذا قَليلٌ يا رَبِّ، وَ عَدَدَ خَلْقِكَ وَ مِلاَْ عَرْشِكَ وَ رِضى نَفْسِكَ وَ مَبْلَغَ [يا: يَبْلُغُ ]مَشِيَّتَكَ وَ عَدَدَ ما أَحْصى كِتابُكَ وَ مِلاَْ ما أَحْصَى كِتابُكَ وَ زِنَةَ ما أَحْصى كِتابُكَ وَ مِثْلَ ما أَحْصَى كِتابُكَ، وَ مِثْلَ ذلِكَ أَضْعافاً مُضاعَفَةً [لا تُحْصى وَ عَدَدَ خَلْقِكَ وَ مِلْ‏ءَ خِلْقِكَ وَ زِنَةَ خَلْقِكَ، وَ مِثْلَ ذلِكَ أَضْعافاً لا تُحْصى، وَعَدَدَ بَرِّيَّتِكَ وَ مِثْلَ ذلِكَ وَ مِلْ‏ءَ بَرِيَّتِكَ، وَ زِنَةَ بَرِيَّتِكَ وَ مِثْلَ ذلِكَ أَضْعافاً لاتُحْصى وَ عَدَدَ ما تَعْلَمُ، و زِنَةَ ما تَعْلَمُ وَ مِلْ‏ءَ مَا تَعْلَمُ وَ مِثْلَ ذَلِكَ أضْعافاً لايُحْصى، وَ مِنَ التَّحْميدِ وَ التَّعْظيمِ وَ التَّقْديسِ وَ الثَّنآءِ وَالشُّكْرِ وَ الْخَيْرِ وَالْمَدْحِ وَ الصَّلاةِ عَلَى النَّبِىِّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلْيهِ وَ عَلَيْهِمْ - [مِثْلَ ذلِكَ ]وَ أَضْعافَ ذلِكَ وَ عَدَدَ ما خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ وَ عَدَدَ مَا أَنْتَ خالِقُهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ وَ مِلاَْ ذلِكَ كُلِّهِ وَ أَضْعافَ ذلِكَ كُلِّهِ أَضْعافاً لَوْ خَلَقْتَهُمْ فَنَطَقُوا بِذلِكِ مُنْذُ قَطُّ إِلَى الاَْبَدِ لاَ انْقِطاعَ لَهُ يَقُولُونَ كَذلِكَ، لا يَسْأَمُونَ وَ لا يَفْتُرُونَ أَسْرَعَ مِنْ لَحْظِ الْبَصَرِ، وَ كَما يَنْبَغى لَكَ، وَ كَما أَنْتَ لَهُ أَهْلٌ، وَ أَضْعافَ ما ذَكَرْتُ، وَرِنَةَ ما ذَكَرْتُ، وَ عَدَدَ ما ذَكَرْتُ، وَ مِثْلَ جَميعِ ذلِكَ، كُلُّ هذا قَليلٌ يا إِلهى، تَبارَكْتَ وَ تَقَدَّسْتَ وَ تَعالَيْتَ عُلُوّاً كبيراً، يا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ، أَسْأَلُكَ عَلى إِثْرِ هذَا الدُّعآءِ بِأَسْمآئِكَ الْحُسْنى وَ أَمْثالِكَ الْعُلْيا وَ كَلِماتِكَ التَّامّآتِ، أَنْ تُعافِيَنى فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.
- گواهى مى‏دهم كه معبودى جز خداوند يگانه وجود ندارد و شريكى براى او نيست، و سلطنت و فرمانروايى تنها از آن توست، و حمد وستايش مختصّ اوست، زنده مى‏گرداند و مى‏ميراند، و مى‏ميراند و زنده مى‏گرداند، خير و خوبى تنها به دست [جمال ]اوست، و او بر هر چيز تواناست، و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خداوند بلند مرتبه بزرگ. پاك و منزّه است خداوند صاحب مُلك و ملكوت، پاك و منزّه است خداوند صاحب عزّت و جبروت، و پاك و منزّه است خداوند صاحب كبرياء و عظمت، پاك و منزّه است خداوند زنده‏اى كه هرگز نمى‏ميرد. پاك و منزّه است پروردگار برترم. همراه با حمد و ستايش پروردگار بزرگم را به پاكى مى‏خوانم، همه‏ى اينها اندك است، اى پروردگار من، بلكه به شماره‏ى مخلوقاتت و پُرىِ عرشت و به اندازه خشنودى‏ات و تا آنجا كه مشيّت و خواستت مى‏رسد و به شماره و پُرى و وزن و مشابهِ آنچه كه كتابت به شمار درآورده، و چندين و چندين برابر آن، [كه به شمار نمى‏آيد و به شماره و پُرى و وزن مخلوقاتت، و مثل و چندين برابر آن كه به شمار درنمى‏آيد، و به شماره و مشابه ويرى، و وزن خلائقت و مثل و چندين برابر آن كه به شمار درنمى‏آيد، و به شماره و وزن و پُرى و مثل آنچه كه خود مى‏دانى [و چندين برابر آن كه به شمار درنمى‏آيد] تو را مى‏ستايم، و از ستايش و تعظيم و تقديس و ثناء و سپاسگزارى و خير و مدح و درود بر پيامبر اكرم و اهل بيتش كه درود خداوند بر او و ايشان باد - [مثل آن‏] و چندين برابر آن، و به شماره‏ى آنچه آفريده و خلق فرموده و پديد آوردى، و به شماره‏ى اشيايى كه مى‏آفرينى، و به اندازه‏ى پُرى همه اينها و چندين و چندين برابر همه اگر بيافرينى و زبان بگشايند و از ازل تا زمانى كه پايانى نداشته باشد، در حالى كه به اندازه‏ى كم تر از چشم بر هم زدن نه خسته شده و نه سستى كنند، چنين بگويند، و به همان صورتى كه شايسته توست، و تو زيبنده‏ى آن هستى، و به اندازه‏ى چندين برابر و وزن و شماره آنچه يادآور شدم، و همانند همه‏ى اينها تو را مى‏ستايم، اى معبود من، همه‏ى اينها كم و اندك است، تو بلند مرتبه و مقدّس و برترى، به برترى بزرگ. اى صاحب بزرگى و بزرگوارى، در تعقيب اين دعا، به حقّ نامها [و كمالات‏] نيكوتر و صفات والاتر، و كلمات كاملت از تو درخواست مى‏كنم كه در دنيا و آخرت به من عافيت و تندرستى عنايت فرمايى. 
ابويحيى مى‏گويد: از امام باقر (عليه السلام) شنيدم كه مى‏فرمود: اين دعا، مستجاب است.
دعا براى حضرت مهدى (عليه السلام)

17 - از تعقيبات مهمّ نماز ظهر، اقتدا به حضرت صادق (عليه السلام) در دعا براى حضرت مهدى (عليه السلام) است (هم او كه حضرت محمّد، رسول خدا (صلى الله على و آله و سلم) در روايات صحيح بشارتش را به اُمّت خود داده، و نويد داده كه حضرتش در آخر زمان ظهور مى‏نمايد.) چنانكه عباد بن محمّد مداينى مى‏گويد: در مدينه به حضور امام صادق (عليه السلام) وارد شدم، در حالى كه از نماز واجب ظهر فراغت پيدا نموده و دستانش را به سوى آسمان بالا برده و مى‏فرمود:
أَىْ سامِعَ كُلِّ صَوْتٍ، أَىْ جامِعَ كُلِّ فَوْتٍ، [يا: أَىْ جامِعَ كُلِّ شَمْلٍ‏]، أَىْ بارِى‏ءَ كُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ، أَىْ باعِثُ، أَىْ وارِثُ، أَىْ سَيِّدَ السّادَةِ، أَىْ إِلهَ الْآلِهَةِ، أَىْ جَبّارَ الْجَبابِرَةِ، أَىْ مَلِكَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، أَىْ رَبَّ الاَْرْبابِ، أَىْ مَلِكَ الْمُلُوكِ، أَىْ بَطّاشُ، أَىْ ذِى الْبَطْشِ الشَّديدِ، أَىْ فَعّالاً لِما يُريدُ، أَىْ مُحْصِىَ عَدَدِ الاَْنْفاسِ وَ نَقْلِ الاَْقْدامِ، أَىْ مَنِ السِّرُّ عِنْدَهُ عَلانِيَةٌ، أَىْ مُبْدِئُ، أَىْ مُعيدُ، أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ عَلى خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ بِحَقِّهُمُ الَّذى أَوْجَبْتَ لَهُم [عَلى نَفْسِكَ‏]، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ أَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ السّاعَةَ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، وَ أَنْجِزْ لِوَلِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ الدّاعى إِلَيْكَ بِإِذْنِكَ، وَ أَمينِكَ فى خَلْقِكَ، وَ عَيْنِكَ فى عِبادِكَ، وَ حُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ - عَلَيْه صَلَواتُكَ وَ بَرَكاتُكَ - وَعْدَهُ، أَللّهُمَّ، أَيِّدْهُ بِنَصْرِكَ، وَ انْصُرْ عَبْدَكَ، وَ قَوِّ[يا: وَفِّقْ‏] أَصْحابَهُ، وَ صَبِّرْهُمْ، وَافْتَحْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ أَمْكِنْهُ مِنْ أَعْدائِكَ وَ أَعْدآءِ رَسُولِكَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ،
- اى شنونده‏ى هر صدا، اى گرد آورنده هر امرى كه از دست رفته باشد [يا: اى گردآورنده‏ى امور پراكنده‏] آفريننده‏ى هر جان دار بعد از مرگ، اى برانگيزاننده، اى وارث، اى سرور سروران، اى معبود معبودها، اى سركش سركشان، اى فرمانرواى دنيا و آخرت، اى پروردگار پروردگاران، اى پادشاه پادشاهان، اى خدايى كه سخت با سلطه و چيرگى مى‏گيرى، اى خدايى كه هر چه را بخواهى [بى‏درنگ‏] انجام مى‏دهى، اى شمارنده‏ى شماره‏ى نَفَسها و گامهاى برداشته شده، اى خدايى كه نهان در نزد تو آشكار است، اى آغازگر، اى برگرداننده، به حقّى كه بر برگزيدگان از خلقت دارى و به حقّى كه نسبت به ايشان [برخود ]واجب فرموده‏اى، از تو مسألت دارم كه بر محمّد و اهل بيت او درود فرستى، و در همين لحظه به آزادى‏ام از آتش جهنّم منّت نهى و به وعده‏ى ولىّ‏ات و پسر پيامبرت كه به اذن تو [بندگان را] به سويت مى‏خواند، و امين تو در ميان خلق، و حجّت و راهنماى تو بر خلق مى‏باشد - كه درودها و بركاتت بر او باد - وفا نمايى، خداوندا، به يارى خويش او را يارى فرما، و آن بنده‏ات را ياورى كن، و يارانش را نيرومند [يا: مؤفَّق ]فرما، و آنان را شكيبا گردان و از جانب خويش تسلّط يارى گرى براى ايشان عنايت فرما، و در فرج او تعجيل فرما، و او را بر دشمنانت و دشمنان رسولت چيره گردان، اى مهربانترين مهربانان. 
عرض كردم: فدايت شوم، آيا براى خودتان دعا نموديد؟ فرمود: براى نور آل محمّد و راهبر و ايشان و كسى كه به فرمان خدا از دشمنانشان انتقام مى‏گيرد دعا نمودم. عرض كردم: خداوند مرا فداى تو گرداند، آن بزرگوار كى خروج خواهد نمود، فرمود: هر گاه كه خداوندى كه خلق و امر به دست اوست بخواهد. عرض كردم: آيا او نشانه‏اى پيش از خروج خواهد داشت؟ فرمود: بله، نشانه‏هاى گوناگون، عرض كردم: مانند چه؟ فرمود: خروج پرچمى از مشرق زمين، و پرچمى از مغرب زمين، و فتنه و آشوبى كه بر اهل زوراء (و بغداد) سايه مى‏افكند، و خروج مردى از فرزندان عمويم زيد در يَمَن، و به غارت و تاراج رفتن پوشش و پرده‏ى خانه‏ى خدا. خداوند هرچه بخواهد انجام مى‏دهد.
دعاى رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) در تعقيب نمازظهر

18 - از تعقيبات مهمّ نماز ظهر، دعايى است كه روايت شده رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) آن را بعد از نماز ظهر مى‏خواندند، بنابر روايتى كه نقل شده حضرت ابوالحسن علىّ بن محمّد عسگرى (عليه السلام) به نقل از پدر بزرگوارش از پدرانش از امام صادق - صلوات الله عليه - از اميرالمؤمنين (عليه السلام)، از رسول خدا - صلوات اللَّه عليهم اجمعين - فرمود كه از جمله دعاهاى آن بزرگوار در تعقيب نمازظهر اين بود:
لا إِلهَ إِلاّ اللَّهُ الْعَظيمُ الْحَليمُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمُ، أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ رَبِّ الْعالَمينَ، أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ وَ عَزآئِمَ مَغْفِرَتِكَ وَ الْغَنيمَةَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ، وَ السَّلامَةَ مِنْ كُلِّ إثْمٍ، أَللّهُمَّ لاتَدَعْ لى ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لا هَمّاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَ لا سُقْماً إِلاّ شَفَيْتَهُ، وَ لا عَيْبَاً إِلاّ سَتَرتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لا خَوْفَاً إِلاّ آمَنْتَهُ، وَ لا سُوءاً إِلاّ صَرَفْتَهُ، وَ لا حاجَةً هِىَ لَكَ رِضا وَ لِىَ صَلاحٌ إِلاّ قَضَيْتَها، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، آمينَ، [يا] رَبَّ الْعالَمينَ.
- معبودى جز خداوند بزرگ بردبار نيست، معبودى جز خداوندى كه پروردگار عرش بزرگوار است وجود ندارد، و ستايش خدايى را كه پروردگار عالميان است، خداوندا، از تو رحمتهاى لازم، و آمرزشهاى حتمى و مسلّم، و بهره‏مند شدن از هر خير و خوبى، و سلامتى از هرگناه را درخواست مى‏نمايم. خداوندا، گناهى بر من مگذار مگر اينكه آن را آمرزيده باشى، و نه همّ و غمّى مگر اينكه برطرف نموده باشى، و نه بيمارى و مرضى مگر اينكه بهبودى بخشيده باشى، و نه عيبى مگر اينكه پوشانده باشى، و نه روزى‏اى مگر اينكه وسعت داده باشى، و نه ترسى مگر اينكه از آن ايمن فرموده باشى، و نه بدى‏اى مگر اينكه بر طرف نموده باشى، و نه حاجتى كه خشنودى تو در آن و به صلاح من است، مگر اينكه برآورده نموده باشى، اى مهربانترين مهربانان، اجابت فرما، اى پروردگار عالميان. 

دعاى اميرالمؤمنين (عليه السلام) در تعقيب نمازظهر

19 - از ديگر تعقيبات مهمّ، اقتدا به مولايمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) در دعاهاى تعقيب نمازهاى پنجگانه واجب است، از آن جمله دعاى آن بزرگوار در تعقيب نمازظهر كه به اين صورت است:
أَللّهُمَّ، لَكَ الَحَمْدُ كُلُّهُ، [وَلَكَ الْمُلْكُ كُلُّهُ‏]، وَ بِيَدِكَ الْخَيْرُ كُلُّهُ، وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ الاَْمْرُ كُلُّهُ، عَلانِيَتُهُ وَ سِرُّهُ، وَ أَنْتَ مُنْتَهَى الشَّأْنِ كُلُّهُ، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ عَلى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى غُفْرانِكَ بَعْدَ غَضَبِكَ [يا: عَظَمَتِكَ‏]، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ رَفيعَ الدَّرَجاتِ، مُجيبَ الدَّعَواتِ، مُنَزِّلَ الْبَرَكاتَ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَماواتٍ، مُعْطِىَ السُّؤُلاتِ [يا: السُّؤالاتِ‏]، مُبَدِّلَ السَّيِّئآتِ، وَ جاعِلَ الْحَسَناتِ دَرَجاتٍ، وَ الُْمخْرِجَ إِلَى النُّورِ مِنَ الظُّلُماتِ، لَكَ الْحَمْدُ غافِرَ الذَّنْبِ، وَ قابِلَ التَّوْبِ، شَديدَ الْعِقابِ، ذَاالطَّوْلِ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، وَ إلَيْكَ الْمَصيرُ، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ فِى اللَّيْلِ إِذا يَغْشى، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى النَّهارِ إِذا تَجَلّى، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولى، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ فِى اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ، وَلَكَ الْحَمْدُ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ غُرُوبِها، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى نِعَمِكَ الَّتى لا تُحْصى عَدَداً، وَ لاتَنْقَضى مَدَداً سَرْمداً، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ فيما مَضى، وَلَكَ الْحَمْدُ فى مابَقِىَ.
أَللّهُمَّ، أَنْتَ ثِقَتى فى كُلِّ أَمْرٍ، وَعُدَّتى فى كُلِّ حاجَةٍ، وَ صاحبى فى كُلِّ طَلِبَةٍ، وَ أُنْسى فى كُلِّ وَحْشَةٍ، وَ عِصْمَتى عِنْدَ كُلِّ هَلَكَةٍ. أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ وَسِّعْ لى فى رِزْقى، وَبارَكْ لى فيما آتَيْتَنى، وَاقْضِ عَنّى دَيْنى، وَأَصْلِحْ لى شَأْنى، إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحيمٌ، لا إِلهَ إِلاّ اللَّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ.
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْألُكَ مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ، وَ عَزآئِمَ مَغْفِرَتِكَ، وَالْغَنيمَةَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ [يا: بِرِّ]، وَالسَّلامَةَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ، وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ، أَللّهُمَّ، لا تَدَعْ لى ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاَهمّاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَلا غَمّاً إِلاّ كَشَفْتَهُ، وَلا سُقْماً إِلاّ شَفَيْتَهُ، وَلا دَيْناً إِلاّ قَضَيْتَهُ، وَ لا خَوْفاً إِلاّآمَنْتَهُ، وَ لا حاجَةً إِلاّ قَضَيْتَها بِمَنِّكَ وَلُطْفِكَ، بِرَحْمَتِكَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

- خداوندا، همه ستايش براى توست، [و فرمانروايى همگى براى توست‏]، و خوبى همگى به دست [جمال‏] توست، و تمام امر و آشكار و نهان امور به سوى تو رجوع مى‏كند، و تويى منتهى و سرانجام همه‏ى امور. خدايا، ستايش براى توست به جهت عفو و گذشتت با وجود قدرتت، و ستايش براى تو به خاطر آمرزشت با وجود خشم و غضبت [يا: با وجود عظمتت‏]. خداوندا، ستايش مى‏كنم تو را، اى بالا برنده‏ى درجات، اجابت كننده‏ى دعاها، فرو فرستنده‏ى نيكيها از بالاى آسمانهاى هفتگانه، عطا كننده‏ى درخواستها و حوايج، [يا: پرستشها] و تبديل كننده‏ى گناهان و بديها به كارهاى خوب و تبديل كننده‏ى حسنات و كارهاى نيك به درجات و پايه‏هاى ايمانى، و بيرون برنده از تاريكيها به سوى نور، خدايا، ستايش براى توست اى آمرزنده‏ى گناه و قبول كننده‏ى توبه، سخت كيفر دهنده، صاحب عطا و بخشش، معبودى جز تو نيست، و بازگشت همه‏ى مخلوقات تنها به سوى توست، خداوندا، ستايش تو را در هنگامى كه شب فرا مى‏گيرد، و سپاس تو را هنگامى كه روز آشكار مى‏گردد، و حمد براى تو در آخرت دنيا. خداوندا، سپاس براى تو در وقتى كه شب روى مى‏آورد، و پشت مى‏كند، و ستايش براى تو هنگامى كه صبح گشوده مى‏گردد، و سپاس براى تو هنگام طلوع و غروب آفتاب. و سپاس براى تو به جهت نعمتهايت كه به شماره در نمى‏آيد، و از لحاظ افزونى و جاودانگى پايان نمى‏پذيرد. خدايا، ستايش براى تو درگذشته، و ستايش براى تو در باقى مانده‏ى عمر.
خداوندا، تويى مورد اعتماد من در هر امر، و توشه‏ام در هر حاجت، و دوست و همراهم در هر خواسته، و انيس و مونسم در هر وحشت و تنهايى، و نگاهدارنده‏ام در هر هلاكت و نابودى. خدايا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و روزى‏ام را وسعت ده، و هرچه را كه به من عطا فرموده‏اى مبارك گردان، و قرضم را ادا كن، و حالم را اصلاح فرما، براستى كه تو رؤوف و مهربانى. معبودى جز خداوند بردبار بزرگوار نيست، معبودى جز پروردگار عالميان نيست، معبودى جز خداوندى كه پروردگار عرش بزرگ است وجود ندارد.
خداوند براستى كه از تو رحمتهاى لازم و مغفرتهاى حتمى، و بهره‏مندى از هر خوبى [يا: نيكى‏]، و سلامتى از هر گناه، و كاميابى به بهشت، و رهايى از آتش جهنّم را درخواست مى‏نمايم. خداوندا، هيچ گناهى براى من مگذار مگر اينكه آن را آمرزيده باشى، و نه اندوهى مگر اينكه برطرف فرموده، و نه ناراحتى و غمى مگر اينكه زدوده باشى، و نه بيمارى‏اى مگر اينكه بهبودى بخشيده، و نه وامى مگر اينكه ادا نموده، و نه خوف و هراسى مگر اينكه ايمنى بخشيده، و نه حاجتى مگر اينكه به منّت و لطف خود برآورده باشى. به رحمتت، اى مهربانترين مهربانان. 

دعاى حضرت فاطمه زهراء(عليهاالسلام) در تعقيب نمازظهر

20 - از تعقيبات مهمّ نمازهاى پنجگانه، دعاهايى است كه حضرت زهرا، فاطمه، سرور زنان عالمين(عليهاالسلام) (عليها السّلام) مى‏خواندند. از آن جمله دعاى حضرتش در تعقيب نمازظهر، كه به اين صورت است:
سُبْحانَ ذِى الْعِزِّ [الشّامِخِ الْمُنيفِ، سُبْحان ذِى الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظيمِ‏]، سُبْحان ذِى الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَديمِ، وَالْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى بِنِعْمَتِهِ بَلَغْتُ ما بَلَغْتُ مِنَ الْعِلْم بِهِ وَالْعَمَلِ لَهُ، وَ الرَّغْبةِ إِلَيْهِ، وَ الطّاعَةِ لاَِمْرِهِ، وَ الْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى لَمْ يَجْعَلْنى جاحِدةً [يا: جاحِداً ]لِشَىْ‏ءٍ مِنْ كِتابِهِ، وَ لا مُتَحَيِّرةً [يا: مُتَحَيِّراً] فى شَىْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِهِ، وَالْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى هَدانى إِلى دينِهِ، وَ لَمْ يَجْعَلْنى أَعْبُدُ شَيْئاً غَيْرَهُ.
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ قَوْلَ التَّوّابينَ وَ عَمَلَهُمْ، وَ نَجاةَ الُْمجاهِدينَ وَ ثَوابَهُمْ، وَ تَصْديقَ الْمُؤْمِنينَ وَ تَوَكُّلَهُمْ، وَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ، وَالاَْمْنَ عِنْدَ الْحِسابِ، وَاجْعَلِ الْمَوْتَ خَيْرَ غآئِبٍ أَنْتَظِرُهُ، وَ خَيْرَ مُطَّلِعٍ يَطَّلِعُ عَلَىَّ، وَ ارْزُقْنى عِنْدِ حُضُورِ الْمَوْتِ وَ عِنْدَ نُزُولِهِ وَ فى غَمَراتِهِ، وَ حينَ تَنْزِلُ النَّفَسُ مِنْ بَيْنِ التَّراقى، وَ حينَ تَبْلُغُ الْحُلْقُومَ، وَ فى حالِ خُرُوجى مِنَ الدُّنْيا، وَ تِلْكَ السّاعَةَ الَّتى لا أَمْلِكُ لِنَفْسى فيها ضَرّاً وَ لا نَفْعاً وَ لاشِدَّةً وَلا رَخاءً، رَوْحاً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ حَظّاً مِنْ رِضْوانِكَ، وَ بُشْرى مِنْ كَرامَتِكَ، قَبْلَ أَنْ تَتَوفّى نَفْسى، وَ تَقْبِضَ رُوحى، وَ تُسَلِّطَ مَلَكَ الْمَوْتِ عَلى إِخْراجِ نَفْسى، بِبُشْرى مِنْكَ يارَبِّ ، لَيْسَتْ مِنْ أَحَدٍ غَيْرِكَ، تُثْلِجُ بِها صَدْرى، وَ تُسِرُّ بِها نَفْسى، وَ تُقِرُّ بُها عَيْنى، وَ يَتَهَلَّلُ بِها وَجْهى، وَ يُسْفِرُ بِها لَوْنى، وَ يَطْمَئِنُّ بِها قَلْبى، و يَتَباشَرُ بِها سائِرُ جَسَدى، يَغْبِطُنى‏(231) بِها مَنْ حَضَرَنى مِنْ خَلْقِكَ، وَ مَنْ سَمِعَ بى مِنْ عِبادِكَ، تُهَوِّنُ عَلَىَّ بِها سَكَراتِ الْمَوْتِ، وَ تُفَرِّجُ عَنّى بِها كُرْبَتَهُ، وَ تُخَفِّفُ عَنّى بِها شِدَّتَهُ، وَ تَكْشِفُ عَنّى بِها سُقْمَهُ، وَ تَذْهَبُ عَنّى بِها هَمَّهُ وَ حَسْرَتَهُ، وَ تَعْصِمَنى بِها مِنْ أَسَفِهِ وَ فِتْنَتِهِ، وَ [تُجيرُنى‏] بِها مِنْ شَرِّهِ وَ شَرِّ ما يَحْضُرُ أَهْلَهُ، وَ تَرْزُقُنى بِها خَيْرَهُ وَ خَيْرَ ما يَحْضُرُ عِنْدَهُ، وَ خَيْرَ ما هُوَ كآئِنٌ بَعْدَهُ.
ثُمَّ إِذا تَوَفَّيْتَ نَفْسى، وَ قَبَضْتَ رُوحى، فَاجْعَلْ رُوحى فِى الاَْرْواحِ الرّابِحَةِ، وَاجْعَلْ نفسى فِى الاَْنْفُسِ الصّالِحَةِ، وَاجْعَلْ جَسَدى فِى الاَْجْسادِ الْمُطَهَّرَةِ، وَاجْعَلْ عَمَلى فِى الاَْعْمالِ الْمُتَقَبَّلَةِ، ثُمِّ ارْزُقْنى فى خِطَّتى مِنَ الاَْرضِ حِظَتى [يا: حِصَّتى‏]، وَ مَوْضع جُثَّتى [يا: جَنْبى‏] حَيْثُ يُرْفَتُ‏(232) لَحْمى، وَ يُدْفَنُ عَظْمى وَ أُتْرَكَ وَحيداً لاحيلَةَ لى، قَدْ لَفَظَتْنِى الْبِلادُ، وَ تَخَلّى [يا: يَجْلى ]مِنِّى الْعِبادُ، وَافْتَقَرْتُ إِلى رَحْمَتِكَ، وَاحْتَجْتُ إِلى صالِحِ عَمَلى، وَأَلْقى ما مَهَّدْتُ لِنَفْسى، وَ قَدَّمْتُ لِآخِرَتى، وَ عَمِلْتُ فى أَيّامِ حَياتى، فَوْزاً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ ضِيآءً مِنْ نُورِكَ، وَ تَثْبيتاً مِنْ كَرامَتِكَ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِى الْآخِرَةِ، إِنَّكَ تُضِلُّ الظّالِمينَ، وَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ.
ثُمَّ بارِكْ لى فِى الْبَعْثِ وَالْحِسابِ إِذَا انْشَقَّتِ الاَْرْضُ عَنّى، وَ تَخَلَّى الْعِبادُ مِنّى، وَ غَشِيَتْنِى الصَّيْحَةُ، وَ أَفْزَعَتْنِى النَّفْخَةُ، وَ نَشَرْتَنى بَعْدَ الْمَوتِ، وَ بَعَثْتَنى لِلْحسابِ، فَابْعَثْ مَعَى يا رَبِّ، نُوراً مِنْ رَحْمَتِكَ، يَسْعى بَيْنَ يَدَىَّ وَ عَنْ يَمينى، تُؤْمِنّى بِهِ، وَ تَرْبِطُ بِهِ عَلى قَلْبى، وَ تُظْهِرُ بِهِ عُذْرى، وَ تُبَيِّضُ بِهِ وَجْهى، وَ تُصَدِّقُ بِها حَديثى، وَ تُفْلِجُ بِهِ حُجَّتى، وَ تُبَلِّغُنى بِهَا الْعُرْوَةَ الْقُصْوى [يا: الْوُثْقى‏] مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ تُحِلِّنى الدَّرَجَةَ الْعُلْيامِنْ جَنَّتِكَ، وَ تَرْزُقُنى بِهِ مُرافَقَةَ مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ(صلى الله على و آله و سلم) فى أَعْلَى الْجَنَّةِ دَرَجَةً، وَ أَبْلَغِها فَضيلَةً، وَأَبَرِّها عَطِيَّةً، وَ أَوْفَقِها نَفْسَةً، مَعَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدِّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ، وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً.
أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلى جَميعِ الاَْنْبِيآءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ عَلَى الْمَلآئِكَةِ أَجْمَعينَ، وَ عَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، وَ عَلى أَئِمَّةِ الْهُدى أَجْمَعينَ، آمينَ، رَبَّ الْعالَمينَ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما هَدَيْتَنا بِهِ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما رَحِمْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما عَزَّزْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما فَضَّلْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما شَرَّفْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما بَصَّرْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما أَنْقَذْتَنا بِهِ مِنْ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ. أَللّهُمَّ، بَيِّضْ وَجْهَهُ، وَ أَعْلِ كَعْبَهُ، وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُ، وَ أَتِمَّ نُورَهُ، وَثَقِّلْ ميزانَهُ، وَ عَظِّمْ بُرْهانَهُ، وَافْسَحْ لَهُ حَتّى يُرْضى، وَبَلِّغْهُ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسيلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ، وَابْعَثْهُ الْمَقامَ الَْمحْمُودَ الَّذى وَعَدْتَهُ، وَاجْعَلْهُ أَفْضَلَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلينَ عِنْدَكَ مَنْزِلَةً وَ وَسيلَةً، وَاقْصُصُ بِنا أَثَرَهُ، وَاسْقِنا بِكَأْسِهِ، وَ أَوْرِدْنا حَوْضَهُ، وَاحْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ، وَ تَوَفَّنا عَلى مِلَّتِهِ، وَ اسْلُكْ بِنا سَبيلَهُ [يا: سُبُلَهُ‏]، وَاسْتَعْمِلْنا بِسُنَّتِهِ، غَيْرَ خَزايا وَ لا نادِمينَ، وَلا شاكِّينَ وَلا مُبَدِّلينَ [يا: مُذَلّينَ‏].
يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعيهِ، وَ حِجابُهُ مَرْفُوعٌ لِراجيهِ، يا ساتِرَ الاَْمْرِ الْقَبيحِ وَ مُداوِىَ الْقَلْبِ الْجَريحِ، لا تَقْضَحْنى فى مَشْهَدُ الْقِيامَةِ بِمُوبِقاتِ الْآثامِ، وَ لا تُعْرِضْ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ عَنّى مِنْ بَيْنِ الاَْنامِ، يا غايَةَ الْمُضْطَرِّ الْفَقيرِ، و يا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسيرِ، هَبْ لى مُوبِقاتِ الْجَرآئِرِ، وَاعْفُ عَنْ فاضِحاتِ السَّرآئِرِ، وَاغْسِلْ قَلْبى مِنْ وِزْرِ الْخَطايا، وَ ارْزُقْنى حُسْنَ الاِْسْتِعْدادِ لِنُزُولِ الْمَنايا، يا أَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ وَ مُنْتَهى أُمْنِيَّةِ السّآئِلينَ، أَنْتَ مَوْلاىَ، فَتَحْتَ لى بابَ الدُّعآءِ وَالاِْنابَةِ، فَلا تُغْلِقْ عَنّى بابَ الْقَبُولِ وَالاِْجابَةِ، وَ نَجِّنى بِرَحْمَتِكَ مِنَ النّارِ، وَ بَوِّئْنى غُرُفاتِ الْجِنانِ، وَاجْعَلْنى مُسْتَمْسِكاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى، وَاخْتِمْ لى بِالسَّعادَةِ، وَأَحْيِنى بِالسَّلامَةِ، ياذَا الْفَضْلِ وَالْكَمالِ وَ الْعِزَّةِ وَالْجَلالِ، لا تُشْمِتْ بى عَدُوّاً وَ لا حاسِداً، وَلا تُسَلِّطْ عَلَىَّ سُلْطاناً عَنيداً، وَلا شَيْطاناً مَريداً، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَلا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْليماً.

- پاك و منزّه است خداوند صاحب عزّت [والا و بلند، پاك و منزّه است خداوند صاحب جلال و عظمت بلند و بزرگ، ]پاك و منزّه است خداوند صاحب فرمانروايى بالنده و گرانمايه و ديرينه، حمد و سپاس خدايى را كه منحصراً به وسيله‏ى نعمت او، به شناخت او، و عمل براى او و ميل و رغبت به سوى او و اطاعت از دستورش نايل گشتم، ستايش خداوندى را كه مرا منكر چيزى از كتابش نگردانيد، و در هيچ امرى سرگشته نفرمود، سپاس خداوندى را كه مرا به دين خود رهنمون گشت، و به گونه‏اى قرار نداد كه چيزى غير او را بپرستم.
خداوندا، از تو گفتار و عمل توبه كنندگان، و نجات و پاداش جهاد گران، و تصديق و توكّل مؤمنان، و آسودگى در هنگام مرگ، و ايمنى هنگام حساب و بازپرسى را خواستارم، مرگ را در نزد من بهترين چيز غايبى كه انتظارش را مى‏كشم، و بهترين چيزى كه بر من مُشْرِف مى‏گردد قرار ده، و در هنگام حضور مرگ و در نزد فرود آمدن آن، و در سختيها و ناگواريهاى آن، و هنگامى كه نَفَس از ميان دو استخوان كنار گلويم فرو مى‏آيد، و هنگامى كه نَفَسم به گلو مى‏رسد، و در حال بيرون رفتنم از دنيا، و در آن ساعت و لحظه‏اى كه بر هيچ ضرر و سود و يا سختى و آسايش قادر نيستم، نسيمى از رحمتت، و بهره‏اى از خشنودى‏ات، و مژده‏اى از كرامتت را - پيش از آنكه جانم را كاملاً بگيرى، و روحم را قبض فرمايى، و فرشته مرگ را بر بيرون آوردن جانم چيره گردانى - همراه با بشارتى از جانب خويش اى پروردگار من، روزى‏ام گردان، به گونه‏اى كه آن مژده از جانب هيچ كس جز تو نباشد، و سينه‏ام را بدان خُنَك، و جانم را شادمان، و چشمم را روشن گردانى، و چهره‏ام برافروخته، و رنگم باز و روشن، و قلبم آرام و آسوده، و ساير [و يا همه‏] اعضاى بدنم خوشحال گردد [و يا: آنها به يكديگر بشارت دهند.]، به گونه‏اى كه هركس از آفريدگانت كه مرا مى‏بيند و هر كدام از بندگانت كه مى‏شنود، به من رشك بَرَد، و به گونه‏اى كه بى‏هوشهاى مرگ را به واسطه‏ى آن را بر من آسان، و ناراحتى سخت و گلوگير هنگام مرگ را از من برطرف گردانده، و سختى آن را بر من تخفيف داده، و بيمارى و درد آن را برطرف نموده، و غم و اندوه و حسرت آن را از بين برده، و از افسوس خوردن و امتحان و گرفتارى مرگ نگاه داشته، و به واسطه‏ى آن از شرّ مرگ و شرّ آنچه بر اهل مرگ پيش مى‏آيد، [در پناه خويش درآورده،] و خير مرگ و خير آنچه را كه در هنگام مرگ و بعد از آن پيش مى‏آيد روزى‏ام گردانى.
سپس وقتى كه نَفْسم را كاملاً ستانيده و روحم را گرفتى، روحم را در ميان ارواح برخوردار، و جانم را در ميان جانهاى شايسته، و جسمم را در ميان پيكرهاى پاكيزه، و عملم را در ميان اعمال پذيرفته شده قرار ده، سپس در محدوده‏ى مشخّص و سهم من از زمين، و جايگاه جَسَدم [يا: پهلويم‏] - همآنجا كه گوشتم خورد و كوبيده؟، و استخوانم به خاك سپرده شده، و تنها و در حالى كه هيچ راه چاره‏اى ندارم رها مى‏شوم، و شهرها [و آباديها] مرا بيرون رانده، و بندگان از من كنار گرفته، و به رحمتت نيازمندم، و محتاج عمل صالح خود مى‏باشم، و با آنچه كه براى خود آماده نموده و براى آخرت خويش پيش فرستاده و در روزگار زندگى‏ام عمل نموده‏ام ملاقات مى‏كنم - رستگاريى از رحمتت، و روشنايى از نورت، و استواريى از كرامتت را با گفتار و اعتقاد استوار در زندگانى دنيا و در آخرت روزى‏ام فرما، براستى كه تو ستمكاران را گمراه نموده و هر چه بخواهى انجام مى‏دهى.
سپس وقت برانگيختن و حساب كشى بر من مبارك گردان، آن هنگام كه زمين براى من شكافته شده و بندگان از من كناره گرفته، و صداى آسمانى مرا فرا گرفته، و صداى دميدن [در صُور ]هراسناكم نموده، و بعد از مرگ محشورم مى‏فرمايى، و براى حساب كشى بر مى‏انگيزانى اى پروردگار من، پس نورى از رحمتت را همراه من برانگيز، به گونه‏اى كه در پيشاپيش و از سمت راستم پيش رفته و مرا به آن ايمنى بخشيده، و قوّت قلبم عنايت فرموده، و عُذر و دليلم را آشكار و محكم، و روى و تمام وجودم را بدان سپيد گردانيده، و سخنم را تصديق فرموده، و حجّتم را پيروز، و به دستاويز بلند [يا: استوار] از رحمتت نايل گردانيده، و در درجه‏ى والاى از بهشتت جاى داده، و رفاقت با حضرت محمّد(صلى الله على و آله و سلم) پيامبر، بنده و رسولت را در بالاترين درجه‏ى بهشت، و برترين و پر عطاترين، و سازگارترين جاى بهشت از لحاظ گشايش و گستردگى، با كسانى كه نعمت [ولايت ]خويش را بر آنان ارزانى داشته‏اى، يعنى پيامبران و صدّيقان و گواهان [اعمال‏] و شايستگان - و چه همراهان و رفيقان خوبى، - روزى‏ام گردان.
خداوندا، بر حضرت محمّد خاتم پيامبران و بر تمام پيامبران و فرستادگان و بر همه‏ى فرشتگان و بر خاندان پاك و پاكيزه‏ى او، و بر همه‏ى ائمّه‏ى هدى درود فرست. اجابت فرما، اى پروردگار عالميان، خدايا، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيله‏ى او هدايت فرمودى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به واسطه‏ى او مورد رحمت خويش قرار دادى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به واسطه‏ى او سرافراز فرمودى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به وسيله‏ى او برترى دادى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيله‏ى او شرافت دادى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به وسيله‏ى او بينا گردانيدى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به او از كناره و پرتگاه گودال آتش جهنّم رهايى بخشيدى، خداوندا، روى او را سپيد، و شرافت او را افزون و بلند، و حجّتش را پيروز، و نورش را كامل، و ميزان و ترازوى [عملش ]را سنگين، و برهان و دليلش را بزرگ گردان، و جاى او را بحدّى گسترده بگردان تا اينكه خشنود گردد، و او را به دو مقام والاىِ درجه و وسيله از بهشت نايل گردان، و به مقام ستوده‏اى كه وعده‏اش داده‏اى برانگيز، و او را برترين پيامبران و فرستادگان از لحاظ منزلت و وسيله قرار ده، و ما را پيرو آثار [و راه و روش آن بزرگوار] قرار ده، و به پيمانه‏ى او ما را سيراب، و در حوضش وارد، و در گروه آن بزرگوار محشور گردان، و بر آيينش بميران، و در راهش [يا: راههايش‏] رهسپار گردان، و به سنّت و سيره‏اش بكارمان گير، بدون اينكه رسوا و پشيمان و يا شكّ و ترديد داشته و يا آن را تغيير دهيم.[يا: خوار گرديم.]
اى كسى كه دَرِ رحمتش به روى دعا كنندگانش گشوده، و حجاب و پرده‏ى درگاهش براى اميدوارانش برداشته شده و باز است، اى پوشاننده امر زشت و درمان كننده‏ى قلب مجروح، مرا در محلّ حضور [مردمان در روز] قيامت با گناهان هلاك كننده رسوا و مفتضح منما، و ميان مردمان روى [و اسماء و صفات ]گرامى‏ات را از من برمگردان، اى منتهاى آرزوى شخص درمانده و بيچاره و نيازمند، و اى به هم آورنده‏ى استخوان شكسته، گناهان هلاكت كننده‏ى مرا ببخش، و از امور درونى و نهانى رسوا كننده‏ام درگذر، و قلبم را از بار گناهان شستشو ده، و آمادگى نيكو براى فرود آمدن مرگ را روزى‏ام گردان، اى بزرگوارترين بزرگواران و منتهاى آرزوى درخواست كنندگان، تويى مولاى من، دَرِ دعا و توبه و بازگشت و به تمام وجود به سوى خود را براى من گشودى، پس دَرِ قبول و اجابتت را به روى من مبند، و به رحمت خويش از آتش جهنّم نجات ده، و در طبقات بالاى بهشت جايم ده، و از چنگ زنندگان به دستاويز استوارت بگردان، و نهايت امر مرا به نيكبختى ختم فرما، و با تندرستى زنده‏ام بدار. اى صاحب فضل و كمال و عزّت و جلال، هيچ دشمن و يا حسودى را نسبت به من دشْمن شادْ مگردان، و هيچ فرمانرواى خيره و سركش و يا شيطان گردنكش را بر من چيره مگردان، به رحمتت اى مهربانترين مهربانان، و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خداوند بلند مرتبه‏ى بزرگ، و درود و رحمت وسلامتى و امنيّت بر محمّد و آل او باد. 

دعاهاى امام صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب‏

21 - از ديگر تعقيبات مهمّ امتثال فرمايش مولايمان حضرت صادق جعفر بن محمّد(عليهماالسلام) در دعاهاى وارده در تعقيب نمازهاى واجب است، به صورتى كه ابوبصير نقل مى‏كند كه امام صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب اين دعاهاى مبارك را مى‏خواندند:
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بَرآئَةً مِنَ النّارِ، فَاكْتُبْ لَنا بَرآئَتَنا، وَ فى جَهَنَّم فَلا تَجْعَلْنا، وَ فى عَذابِكَ وَ هَوانِكَ فَلا تَبْتَلِنا، وَ مِنَ الضَّريعِ وَالزَّقُومِ فَلا تُطْعِمْنا، وَ مَعَ الشَّياطينِ فِى النّارِ فَلا تَجْعَلْنا، وَ عَلى وُجُوهِنا فَلا تَكْبُبْنا، وَ مِنْ ثِيابِ النّارِ وَ سَرابِيلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا، وَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَنَجِّنا، وَ بِرَحْمَتِكَ فِى الصّالِحينَ فَأَدْخِلْنا، وَ فى عِلِّيّينَ فَارفَعْنا، وَ مِنْ كَأْسٍ مَعينٍ وَ سَلْسَبيلٍ فَاسْقِنا، وَ مِنَ الْحُورِالْعينِ بِرَحْمَتِكَ فَزَوِّجْنا، وَ مِنَ الْوِلْدانِ الُْمخَلَّدينَ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ [مَكْنُونٌ‏] فَأَخْذِمْنا، وَ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ وَلُحُومِ الطَّيْرِ فَأَطْمِعْنا، وَ مِنْ ثِيابِ الحَريرِ وَ السُّنْدُسِ وَ الاِْسْتَبْرَقِ فَاكْسُنا، وَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فَارْزُقْنا، وَ سَدِّدْنا، وَ قَرِّبْنا إِلَيْكَ زُلْفى، وَ صالِحَ الدُّعآءِ وَ الْمَسْأَلَةِ فَاسْتَجِبْ لَنا، يا خالِقَنا، إِسْمَعْ لَنا، وَ اسْتَجِبْ [دَعْوَتَنا]، وَ إِذا جَمَعْتَ الاَْوَّلينَ وَالْآخِرينَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَارْحَمْنا، يارَبِّ، عَزَّ جارُكَ، وَ جَلَّ ثَنآؤُكَ، وَ لا إِلهَ غَيْرُكَ.
- خداوندا، به حقّ محمّد و آل محمّد از تو برائت از آتش جهنّم را درخواست مى‏نمايم، پس براى ما برائت از آتش جهنّم را بنويس، و در جهنّم قرارمان مده، و به عذاب و خوارى‏ات گرفتار منما، و ضريع و زقّوم [دو خوراك اهل جهنّم‏] را خوراك ما قرار مده، و همراه با شياطين در آتش يك جا جمع مگردان، و به رو بر زمين مزن، و از جامه‏هاى آتشين و پيراهنهايى را كه از مسِ مُذاب هستند به تن‏مان مفرما، و از هر بدى - اى خدايى كه معبودى جز تو نيست - در روز قيامت نجات بخش، و به رحمت خود ما را در ميان صالحان داخل فرما، و در عليّين [و والاترين مقام بهشتى‏] بالايمان بر، و از پيمانه پر از آب دو چشمه‏ى مَعين و سَلْسَبيل سيرابمان گردان، و به رحمتت از حورعين و زنان سياه و درشت چشم به ازدواجمان درآور، و از پسرانى جاودانه [كه همواره در حالت خود باقى هستند و پير نمى‏شوند] كه گويى لؤلؤ و مَروايدند پيشْ خِدمتهمان گردان، و از ميوه‏هاى بهشت و گوشت پرندگان خوراكمان قرار ده، و از جامه‏هاى ابريشمى سُنْدُس و پرنيان نازك و اِسْتَبْرَق و پرنيان ضخيم به تن‏مان كن، و شب قدر و حجّ خانه‏ى ارجمندت را روزى‏مان فرما، و مؤفّق و استوارمان بدار، و مقرّب درگاه خويش بگردان قُرب و منزلت يافتن ويژه‏اى، و دعا و درخواست شايسته‏ى‏مان را اجابت فرما، اى آفريدگار ما، از ما بشنو و [دعايمان را ]اجابت فرما، و هنگامى كه اوّلين و آخرين را در روز قيامت گردآوردى، بر ما رحم آر، اى پروردگار ما، همسايه‏ات بلند و عزيز، و ثنايت بزرگ است، و معبودى غير تو نيست.
22 - و از ديگر تعقيبات مهمّ، اقتدا به حضرت صادق جعفر بن محمّد(عليهماالسلام) در دعاهايى است كه آن بزرگوار در تعقيب هر نماز واجب مى‏خواندند، چنانكه خادم حضرت صادق، جعفر بن محمّد - صلوات اللّه عليهما - مى‏گويد كه آن بزرگوار (عليه السلام) در تعقيب هر نماز واجب دعاهايى را مى‏خواندند. به حضرتش عرض كردم: اى پسر رسول خدا، دعاهايى را كه مى‏خوانى به من بيآموز، حضرت (عليه السلام) فرموده: وقتى نماز ظهر را خواندى سه بار در تعقيب نماز بگو:
بِاللَّهِ اعْتَصَمْتُ، وَ بِاللَّهِ أَثِقُ، وَ عَلَيْهِ أَتَوَكَّلُ.
- تنها به خدا پناه برد، و چنگ زدم، و فقط به او اعتماد دارم، و تنها بر او توكّل نمودم.
سپس بگو:
أَللّهُمَّ، إِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبى فَأَنْتَ أَعْظَمُ، وَ إِن كَبُرَ تَفْريطى فَأَنْتَ أَكْبَرُ، وَ إِنْ دامَ بُخْلى فَأَنْتَ أَجْوَدَ، أَللّهُمَّ، اغْفِرْلى عَظيمَ ذُنُوبى بِعَظيمِ عَفْوِكَ، وَ كَبيرَ تَفْريطى بِظاهِرِ كَرَمِكَ، وَاقْمَعْ بُخْلى بَفَضْلِ جُودِكَ، أَللّهُمَّ، ما بِنا مِنْ نَعْمَةٍ فَمِنْكَ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ.
- خداوندا، اگر گناهانم بزرگ است، تو بزرگترى، و اگر كوتاهى و تقصيرم بزرگ است، تو بزرگترى، و اگر بخل و تنگ چشمى‏ام پيوسته است، تو بخشنده‏ترى، خدايا، گناهانم بزرگم را به عفو و گذشت عظيمت، و كوتاهى بزرگ مرا به كَرَم آشكارت بيآمرز، و بخلم را با فزونى بخششت بركَن. خدايا، هر نعمتى كه داريم از توست، معبودى جز تو نيست، از تو طلب آمرزش نموده و به سوى تو توبه مى‏كنم. 

دعاى امام صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازظهر

23 - از جمله تعقيبات مهمّ، عمل به روايت معاوية بن عمار از حضرت صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب است. معاوية بن عمّار دُهْنى [ذَهَبى‏] مى‏گويد: اين دعاى آقاى من ابى عبداللَّه، جعفر بن محمّد (عليه السلام) در تعقيب نمازش مى‏باشد كه بر من املاء نمود. اوّلين نمازها، نماز ظهر است، و به همين جهت نماز اُولى و نخست ناميده شده، زيرا نخستين نمازى است كه خداوند متعال بر بندگانش واجب فرموده است، و دعاى آن به اين صورت است:
يا أَسْمَعَ السّامِعينَ، وَ يا أَبْصَرَ النّاظِرينَ، وَ يا أَسْرَعَ الْحاسِبينَ، وَ يا أَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ، وَ يا أَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ، صَلِّ عَلى مُحَمُّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ وَ أَجْزَلِ وَ أَوْفى وَ أَكْمَلِ وَ أَحْسَنِ وَ أَجْمَلِ وَ أَكْبَرِ وَ أَطْهَرِ وَ أَزْكى وَ أَنْورِ وَ أَعْلى وَأَبْهى وَ أَسْنى وَ أَنْمى وَأَدْوَمِ [وَ أَعَمِّ وَأَتَمِّ ]وَأَبْقى ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ مَنَنْتَ وَ سَلَّمْتَ وَ تَرَحَّمْتَ [وَ تَحَنَّنْتَ‏] عَلى إِبْراهيمَ وَ عَلى آلِ إِبْراهيمِ، إِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ [أَللّهُمَّ، امْنُنْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَما مَنَنْتَ عَلى مُوسى وَ هارُونَ، وَ سَلِّمْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ] كَما سَلَّمْتَ عَلى نُوحٍ فِى الْعالَمينَ، أَللّهُمَّ، وَ أَوْرِدْ عَلَيْه مِنْ ذُرِّيَّتِهِ وَ أَزْواجِهِ وَ أهْلِ بَيْتِهِ وَأَصْحابِهِ وَ أَتْباعِهِ مِنْ تَقِرُّ بِهِمْ [يا: بِهِ ]عَيْنُهُ، وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ وَ مِمَّنْ تَسقيهِ بِكَأْسِهِ، وَ تُورِدُهُ حَوْضَهُ، وَ احْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ وَ تَحْتَ لِوآئِهِ، وَ أَدْخِلْنا فى كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آل مُحَمَّدٍ، وَ أَخْرَجْنا مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً وَ لا أَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْنى مَعَهُمْ فى كُلِّ عافِيَةٍ وَبَلآءٍ، وَاجْعَلْنى مَعَهُمْ فى كُلِّ شِدَّةٍ وَ رَخآءٍ، [وَ اجْعَلْنى مَعَهُمْ فى كُلِّ أَمْنٍ وَخَوْفٍ‏]، وَاجْعَلْنى مَعَهُم فى كُلِّ مَثْوىً وَ مُنْقَلَبٍ، أَللّهُمَّ، أحْيِنى مَحْياهُمْ، وَ أَمِتْنى مَماتَهُمْ، وَ اجْعَلْنى بِهِمْ عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ، وَاكْشِفْ عَنّى بِهِمْ، وَ نَفِّسْ عَنّى بِهِمْ كُلَّ هَمٍّ، وَ فَرِّجْ بِهِمْ [يا: بِهِ‏] عَنّى كُلَّ غَمِّ، وَ اكْفِنى بِهِمْ كُلَّ خَوْفٍ، وَاصْرِفْ عَنّى بِهِمْ مَقاديرَ الْبَلآءِ وَ سُوءِ الْقَضآءِ وَ دَرَكَ الشَّفآءِ وَشَماتَةَ الاَْعْداءِ.
أَللّهُمَّ، اغْفِرْلى ذَنْبى، وَ طَيِّبْ كَسْبى، وَقَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى، وَ بارِكْ لى فيهِ، وَلا تَذْهَبْ بِنَفْسى إِلى شَىْ‏ءٍ صَرَفْتَهُ عَنّى. أَللّهُمَّ،إِنّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ دنُيْاً تَمْنَعُ خَيْرَ الْآخِرَةِ، وَ عَاجِلٍ يَمْنَعُ خَيْرَ الآجِلِ، وَ حَياةٍ تَمْنَعُ خَيْرَ الْمَماتِ، وَ أَمَلٍ يَمْنَعُ خَيْرَ الْعَمَلِ. أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ الصَّبْرَ عَلى‏طاعَتِكَ، وَالصَّبْرَ عَلى مَعْصِيَتِكَ، وَ الْقِيامَ بِحَقِّكَ، وَ أَسْأَلُكَ حَقآئِقَ الاِْيمانِ، وَ صِدْقَ الْيَقينِ فِى الْمَواطِنِ كُلِّها، وَ أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَ الْمُعافاةَ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ، عافِيَةَ الدُّنْيا مِنَ الْبَلآءِ، وَ عافِيَةَ الْآخِرَةِ مِنَ الشَّقآءِ، أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ العافِيَةَ وَ تَمامَ الْعافِيَةَ وَ دَوامَ الْعافِيَةِ، وَالشُّكْرَ عَلَى الْعافِيَةِ، وَ أَسْأَلُكَ الظَّفَرَ وَالسَّلامَةَ وَ حُلُولَ دارِ الْكِرامَةِ. أَللّهُمَّ، اجْعَلْ فى صَلاتى وَ دُعآئى رَهْبَةً مِنْكَ وَ رَغْبَةً إِلَيْكَ، وَ راحَةً تَمُنُّ بِها عَلَىَّ، أَللّهُمَّ، لا تَحْرِمْنى سَعَةَ رَحْمَتِكَ وَ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ وَ شُمُولَ عافِيَتِكَ وَ جَزيلَ عَطآئِكَ وَ مِنَحَ مَواهِبِكَ لِسُوءِ ما عِنْدى، وَ لا تُجازِنى بِقَبيحِ عَمَلى، وَ لا تَصْرِفْ وَجْهَكَ الْكَريمَ عَنّى، أَللّهُمَّ، لاتَحْرِمْنى وَ أَنَا أَدْعُوكَ، وَ لا تُخَيِّبْنى وَ أَنَا أَرْجُوكَ، وَلا تَكِلْنى إِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً، وَ لا إِلى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فَيَحْرِمَنى وَ يَسْتَأْثِرَ عَلَىَّ. أَللّهُمَّ، إِنَّكَ تَمْحُو ماتَشآءُ وَ تُثْبِتُ، وَ عِنْدَكَ أُمُّ الْكِتابِ، أَسْألُكَ بِآلِ ياسينَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ صَفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ، وَ أُقَدِّمَهُمْ بَيْنَ يَدَىْ حَوآئِجى وَ رَغْبَتى إِلَيْكَ. أَللّهُمَّ، إِنْ كُنْتَ كَتَبْتَنى فى أُمِّ الْكِتابِ شَقِيّاً مَحْرُوماً مُقْتَرّاً عَلَىَّ فِى الرِّزْقِ، فَامْحُ مِنَ الْكِتابِ شَقآئى وَ حِرْمانى، وَ أَثْبِتْنى عِنْدَكَ سَعيداً مَرْزُوقاً، فَإِنَّكَ تَمْحُو ما تَشآءُ وَ تُثْبِتُ، وَ عِنْدَكَ أُمُّ الْكِتابِ. أَللّهُمَّ، إِنّى لِما أَنْزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ، وَ أَنَا مِنْكَ خآئِفٌ، وَ بِكَ مُسْتَجيرٌ، وَ أَنَا حَقيرٌ مِسْكينٌ، أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى، إِنَّكَ لاتُخْلِفُ الْميعادَ، يا مَنْ‏الَ:
 أُدْعُونى، أَسْتَجِبْ [لَكُمْ‏](233) نِعْمَ الُْمجيبُ أَنْتَ يا سَيِّدى، وَ نِعْمَ الرَّبُّ وَ نِعْمَ الْمَوْلى، [وَ] بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا، وَ هذا مَقامُ الْعآئِذِ بِكَ مِنَ النّارِ، يا فارِجَ الْهَمِّ، وَ يا كاشِفَ الْغَمِّ، يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ، يا رَحْمانَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحيمَهُما، إِرْحَمْنى رَحْمَةً تُغْنينى بِها عَنْ [قَصْدِ] رحْمَةِ مِنْ سِواكَ، وَ أَدْخِلْنى بِرَحْمَتِكَ فِى عِبادِكَ الصّالِحينَ، أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى قَضى عَنّى صَلاةً كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مُوْقُوتاً، [بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ‏].
- اى شنواترين شنواها، و اى بيناترين بينندگان، و اى كسى كه زودتر از همه به حساب مى‏رسى، و اى بخشنده‏ترين بخشندگان، و اى بزرگوارترين بزرگواران، همانند برترين و فراوان‏ترين و فراگيرترين و كاملترين و نيكوترين و زيباترين و بزرگترين و پاكيزه‏ترين و خوشترين و نورانى‏ترين و بالاترين و درخشنده‏ترين و والاترين و بالنده‏ترين و پيوسته‏ترين و شاملترين [و كاملترين‏] و پاينده‏ترين درود و بركت و بخشش و سلامتى و ترحّم [و مهربانى ]را كه بر حضرت ابراهيم و آل ابراهيم فرستادى، بر محمّد و آل محمّد فرست، براستى كه تو ستوده‏ى بلند مرتبه هستى. [خداوندا، چنانكه بر حضرت موسى و هارون (عليهماالسلام) منّت نهادى بر محمّد و آل محمّد منّت نِهْ، و بر محمّد و آل محمّد سلام فرست‏] ِچنانكه بر حضرت نوح از ميان عالميان سلام فرستادى، خدايا، از فرزندان و همسران و اهل بيت و ياران و پيروان آن بزرگوار كسانى را كه چشمش به آنها روشن مى‏گردد، بر او وارد گردان، و ما را از آنان و نيز از كسانى كه با جام آن بزرگوار سيرابشان نموده و در حوض حضرتش وارد مى نمايى قرار ده، و ما را در گروه آن بزرگوار و زيرِ پرچمش محشورگردان، و در هر خير و خوبى كه محمّد و آل محمّد را در آن وارد گردانده‏اى داخل گردان، و از هر بدى كه محمّد و آل محمّد را از آن خارج نموده‏اى خارج گردان، و هيچگاه به اندازه‏ى چشم برهم زدنى نه كمتر از اين و نه بيشتر از آن، ميان ما و محمّد و آل محمّد جدايى ميانداز، خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و ما را در هر عافيت و گرفتارى همراه با آنان قرار ده، و در هر سختى و خوشى همراه با ايشان بگردان، [و در حال ايمنى و خوف و هراس با آنان همراه بفرما]، و در هر ايستادن و رفتن همراه با ايشان قرار ده. خداوندا، زندگانى‏مان را بسان زندگانى آن بزرگواران، و مردنمان را همانند مرگ ايشان قرار ده، و مرا به واسطه‏ى آنان در دنيا و آخرت در نزد خويش آبرومند و از مقرّبان درگاهت بگردان، خدايا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست. و تمام اندوههاى مرا به واسطه‏ى آنان برطرف نموده و از بين ببر، و تمام غمهايم را بگشاى، و به واسطه‏ى آن بزرگواران هر ترس و هراسى را از من كفايت فرما، و گرفتاريهاى مقدّر شده و قضاى بد و دركِ [و يا: پيآمدِ ]بدبختى و شماتت و خوشحالى دشمنان را از من دورگردان.
خداوندا، گناهم را بيآمرز، و كسبم را پاكيزه، و به آنچه روزى‏ام فرموه‏اى قانع، و برايم پرخير و بركت گردان، و نَفْسم را نسبت به چيزى كه از من بازداشته‏اى متمايل مفرما، خدايا، به تو پناه مى‏برم از دنيايى كه جلو خير آخرت را مى‏گيرد، و از دنياى زودرسى كه مانع خير آخرت آينده مى‏گردد، و از زندگانى‏اى كه از مردن بهتر جلوگيرى مى‏كند، و از آرزويى كه مانع عمل خير مى‏گردد، خداوندا، از تو شكيبايى بر طاعتت، و صبر از ارتكاب معصيت و نافرمانى است، و بجاآوردن حقّت را خواستارم، و از تو ريشه‏ها و حقايق ايمان و يقين راستين در تمام جايگاهها را مسألت دارم، و از تو عفو و عافيت و تندرستى در دنيا و آخرت، عافيت دنيا از بلا و گرفتارى، و عافيت آخرت از شقاوت و بدبختى را مسألت مى‏نمايم. خدايا، عافيت و كمال و دوام عافيت و شكر بر عافيت را از تو درخواست مى‏نمايم، و كاميابى و سلامتى و وارد شدن در دارد كرامتت را مى‏خواهم. خداوندا، در نماز و دعايم هراس از خود، و ميل و رغبت به سوى‏ات و راحتى و آسودگى‏اى كه بر منّت نهى قرار ده، خدايا، به خاطر بدىِ آنچه كه در نزد و وجود من است [يعنى اعمال و صفات بدم‏] از رحمت گسترده و نعمت گوارا، و عافيت فرا گير، و عطاى فراوان، و بخششهاى مواهبت محروم مگردان، و به عمل زشتم پاداش مده، و روى [و اسماء و صفات ]گرامى‏ات را از من برمگردان. خداوندا، در حالى كه تو را مى‏خوانم محرومم مگردان، و در حالى كه به تو اميدوارم دست خالى برمگردان، و هيچگاه به اندازه‏ى چشم بر هم زدنى نه به خود و نه به هيچ كس از مخلوقاتت واگذارم مكن، تا مرا محروم گردانده و ديگرى را بر من مقدّم بدارد. خداوندا، براستى كه تو هرچه را بخواهى محو و يا اثبات مى‏فرمايى، و كتابِ مادر تنها در نزد توست، به [حقّ‏] آل ياسين كه برگزيدگان خلق، و ناب‏ترين مخلوقاتت مى‏باشند از تو درخواست نموده و آن بزرگواران را پيشاپيش خواسته‏ها و ميل و رغبتم به تو مقدّم مى‏دارم، خديا، اگر مرا در و كتابِ مادر بدبخت و محروم و گرفتار به تنگى روزى نوشته‏اى، بدبختى و محروميّتم را از آن محو، و در نزد خويش نيكبخت و پر روزى ثبت بفرما، خدايا، بى‏گمان من به هر خيرى كه به سوى من فرو فرستاده‏اى نيازمندم، و از تو هراسناكم، و به تو پناه آورده‏ام، و من حقير و بيچاره و درمانده هستم، همان گونه كه امر فرموده‏اى مى‏خوانمت، پس چنانكه وعده فرمودى، كه تو هيچگاه خلف وعده نمى‏نمايى، [دعاى ]مرا اجابت فرما. اى خدايى كه فرمودى: مرا بخوانيد، تا [دعاى‏] شما را اجابت نمايم. چه خوب اجابت كننده‏اى هستى تو، اى سرور من، و چه خوب پروردگارى و چه نيكو مولى و سرپرستى، و چه بد بنده‏اى هستم من، و اين است ايستادن بنده پناه آورده به تو از آتش جهنّم، اى گشاينده‏ى ناراحتى، و اى برطرف كننده‏ى غم و اندوه، اى اجابت كننده‏ى دعاى درماندگان، اى رحمان و رحيم دنيا و آخرت، مرا به چنان رحمتى مورد مِهْر و رحمت خويش قرار ده كه به آن از [آرزو كردن و نيّت‏] رحمت غيرِ خود بى‏نيازم گردانى، و به رحمتت مرا در ميان بندگان شايسته‏ات داخل فرما، ستايش خداوندى را كه يك نماز از نمازهايى را كه بر مؤمنين نوشته و واجب نموده از من برآوَرَد،[به رحمتت، اى مهربانترين مهربانها]. 

دعاى حضرت مهدى (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب‏

24 - از جمله تعقيبات مهمّ. دعاى است كه به روايت صحيح از مولايمان حضرت مهدى (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب وارد شده است.
ابو نعيم محمّد بن احمد انصارى مى‏گويد: من و گروهى به تعداد سى نفر مرد - كه فرد مُخْلِص و شيعه جز محمّد بن ابى القاسم در ميان آنان نبود، - در روز ششم ذى الحجّة سال 293 [هجرى قمرى‏] در مكّه نزد مستجار بوديم، كه ناگهان جوانى كه دو لنگِ ناصِح كه در آن احرام بسته بود و بر تن داشت و نعلين او در دستش بود، از طوافِ خانه‏ى خدا فراغت پيدا كرد و به سوى ما آمد، وقتى او را ديديم، همگى به خاطر هيبت و ابّهت او بپا خاستيم و هيچ كس از ما بر زمين نشسته نماند، او بر ما سلام نمود و در وسط نشست و ما در گرد او، سپس به راست و چپ نگاه كرد و آنگاه فرمود: آيا مى‏دانيد كه امام صادق (عليه السلام) در دعاى اِلْحاح چه مى‏فرمود؟ عرض كرديم: چه چيزى مى‏فرمود؟ فرمود كه آن بزرگوار مى‏فرمودند:
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى بِهِ تَقُومُ السَّمآءُ، وَ بِهِ تَقوُمُ الاَْرْضُ، وِ بِهِ تُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ، وَ بِهِ تَجْمَعُ بَيْنَ الْمُتَفَرِّقِ، وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَيْنَ الُْمجْتَمِعِ، وَ بِهِ أَحْصَيْتَ عَدَدَ الرِّمالِ وَ زِنَةَ الْجِبالِ وَ كَيْلَ الْبِحارِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لى مِنْ أَمْرى فَرَجاً.
- خداوندا، به [حقّ‏] آن اسمت كه به [وسيله‏ى‏] آن آسمان برپا، و زمين پابرجاست، و ميان حقّ و باطل جدا مى‏افكنى، و ميان [امور و يا اشخاصِ‏] جدا و پراكنده جمع مى‏نمايى، و بين جمع جدايى مى‏افكنى، و شماره‏ى سنگريزه‏ها و وزن كوهها و پيمانه‏ى درياها را به آن حساب مى‏نمايى، از تو درخواست مى‏نمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و در امر من فرج و گشايشى قرار دهى. 
سپس برخاست و داخل طواف شد، و ما نيز به واسطه‏ى قيام او بپا خواستيم، تا اينكه رفت، و ما او را از ياد برديم. و تا فرداىِ همان وقت به خود مى‏گفتيم: او چه كسى بود؟ تا اينكه باز فردا از طواف خارج شد، و به سوى ما آمد و مانند روز گذشته در برابر او قيام نموديم، و در وسط مجلس ما جلوس فرمود، و نظر به راست و چپ انداخت و فرمود: آيا مى‏دانيد اميرالمؤمنين (عليه السلام) بعد از نماز واجب چه مى‏فرمود؟ عرض كرديم: چه مى‏فرمود؟ فرمودند: حضرتش همواره مى‏فرمودند:
إِلَيْكَ رُفِعَتِ الاَْصْواتُ، وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ، وَلَكَ خَضَعَتِ الرِّقابُ، وَ إِلَيْكَ التَّحاكُمُ فِى الاَْعْمالِ، يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ خَيْرَ مَنْ أَعْطى، يا صادِقُ يا بارُّ، يا مَنْ لايُخْلِفْ الْميعادَ، يا مَنْ أَمَرَ بِالدُّعآءِ وَ وَعَدَ بِالاِْجابَةِ، يا مَنْ قالَأُدْعُونى، أَسْتَجِبْ لَكُمْ،(234) يا مَنْ قالَ: وَ إِذا سَأَلُكَ عِبادى عَنّى، فَإِنّى قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَة الدّاعِ إِذا دَعانِ، فَلْيَسْتَجيبُوا لى، وَ لْيُؤْمِنُوا بى، لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ.،(235) وَ يا مَنْ قالَ: يا عِبادِىَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏أَنْفُسِهِمْ، لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمعياً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ.(236)، لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ، ها، أَنَا ذا بَيْنَ يَدَيْكَ، أَلْمُسْرِفُ، وَ أَنْتَ الْقائِلُ: لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً. 
- صداها تنها به سوى تو بلند، و چهره‏ها تنها در برابر تو فروتن، و گردنها فقط براى تو خاضع هستند، و داورى در اعمال تنها به درگاه توست. اى بهترين كسى كه از او درخواست مى‏شود، و بهترين كسى كه عطا مى‏فرمايى، اى راستگو، اى نيكوكار، اى كسى كه خلف وعده نمى‏فرمايى، اى كسى كه دستور دعا كردن و وعده اجابت دادى، اى كسى كه فرمودى: مرا بخوانيد، تا دعاى شما را اجابت نمايم. اى كسى كه فرمودى: و هرگاه كه بندگانم درباره‏ى من درخواست نمايند، [بگو] كه همانا من نزديكم و دعاى دعا كنندگان را هرگاه كه مرا بخوانند اجابت مى‏نمايم، پس بايد آنان [يعنى بندگان ]دعوت مرا پذيرفته و به من ايمان آوَرَند، اميد آنكه كه رهنمون گردند. و اى كسى كه فرمودى: اى بندگان من كه بر نَفْسِ خويش اسراف نموديد، از رحمت خدا نوميد نشويد، كه بى‏گمان خداوند همه‏ى گناهان را مى‏آمرزد، براستى كه اوست بسيار آمرزنده‏ى مهربان. آرى و آرى، هان، اينك من همان اسراف كننده‏ى [بر نَفْس خويش ]هستم، و تو فرموده‏اى كه: از رحمت خدا نوميد نشويد، براستى كه خداوند همه‏ى گناهان را مى‏آمرزد. 
بعد از اين دعا، به راست و چپ نظر انداخت و بعد فرمود: آيا مى‏دانيد كه اميرالمؤمنين - عليه افضل السّلام - در سجده‏ى شكر چه مى‏فرمود؟ عرض كرديم: چه چيزى مى‏فرمود؟ فرمود: آن بزرگوار مى‏فرمودند:
يا مَنْ لا يَزيدُهُ كَثْرَةُ الدُّعآءِ إِلاّ سَعَةً وَ عَطآءً، يا مَنْ لا تَنْفَدُ خَزآئِنُهُ، يا مَنْ لَهُ خَزآئِنُ السَّمآءِ وَالاَْرْضِ، يا مَنْ لَهُ خَزآئِنُ ما دَقَّ وَجَلَّ، لا تَمْنَعْكَ إِسْآئَتى مِنْ إِحْسانِكَ أَنْ تَفْعَلَ بِىَ الذَّى أَنْتَ أَهْلُهُ، [فَأنْتَ أَهْلُ الْجُودِ وَالكَرَمِ وَالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ، يارَبِّ، يا أَللَّهُ، لا تَفْعَلْ بِىَ الَّذى أَنَا أَهْلُهُ، فَإِنّى أَهْلُ الْعُقُوبَةِ] وَ قَدِ اسْتَحْقَقْتُها، لا حُجَّةَ لى وَ لا عُذْرَلى عِنْدكَ، أُبوءُ لَكَ بِذُنُوبى كُلِّها، وَ أَعْتَرِفُ بِها كَىْ تَعْفُوَ عَنّى، وَ أَنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّى، أَبُوءُ لَكَ بِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلِّ خَطيئَةٍ احْتَمَلْتُها [يا: أَخْطَأْتُها]، وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ عَمِلْتُها، رَبِّ، اغْفِرْ وَارْحَمْ، وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ الاَْعَزُّ[الاَْجَلُ‏] الاَْكْرَمُ.
- اى خدايى كه بسيار دعا كردن جز بر گسترش [عنايت‏] و عطاى او نمى‏افزايد، اى كسى كه گنجينه‏هايش تمام نمى‏شود، اى كسى كه گنجينه‏هاى آسمان و زمين از آنِ اوست، اى خدايى كه گنجينه‏هاى تمام امور كوچك و بزرگ براى اوست؛ بدى من جلوى احسان و نيكى تو را نگيرد كه آنچه را كه شايسته آن هستى به من روا دارى، [زيرا تو اهل بخشش و بزرگوارى و عفو و گذشت هستى. اى پروردگار من، اى خدا، با من آنچه را كه سزاوارم مكن، كه من زيبنده‏ى عذاب هستم،] و اينك مستحقّ عقوبت توام، و حجّت و دليلى و عُذرى در نزد تو ندارم، به همه‏ى گناهانم در نزد تو اقرار و اعتراف مى‏كنم تا از من درگذرى. و تو نسبت به من از خودم آگاهتر هستى، در درگاه تو به هر گناهى كه كردم و هر بدى كه مرتكب شدم و هر بدى كه انجام دادم اقرار مى‏نمايم، پروردگارا، بيامرز و رحم‏آر، و از تمام آنچه مى‏دانى درگذر، كه تو سرافرازترين [بزرگترين‏] و بزرگوارترين هستى. 
بعد بپا خاست و داخل طواف شد، و ما نيز به خاطر قيام او ايستاديم، فردا نيز در همان وقت بازگشت و باز ما به خاطر روى آمدن او به سوى ما مانند گذشته بپا خاستيم، و او در وسط مجلس نشست و به راست و چپ نظر افكند و فرمود: علىّ بن الحسين،(عليهماالسلام) سرور عبادت كنندگان پيوسته در سجده‏اش در همين جا - و با دست به حِجْرِ اسماعيل زير ناودان اشاره فرمود - مى‏فرمودند:
بَيْدُكَ بِفِنآئِكَ، مِسْكينُكَ بِفِنآئِكَ، فَقيرُكَ بِفِنآئِكَ، [سآئِلُكَ بِفِنآئِكَ‏]، يَسْأَلُكَ مالا يَقْدِرُ عَلَيْهِ غَيْرُكَ.
- بنده‏ى كوچك تو در آستانه توست، مسكين و بيچاره‏ات در درگاه توست، نيازمند به تو در درگاه توست، [سائل تو در آستانه‏ى توست‏]، و از تو آنچه را كه غيرِ تو بر آن قادر نيست، درخواست مى‏نمايد.
سپس به راست و چپ نظر انداخت و از ميان ما به محمّد بن قاسم نگريست و فرمود: اى محمّد بن قاسم، ان شاء اللَّه تو بر عقيده‏ى خوبى هستى، و محمّد بن قاسم به اين امر [يعنى تشيّع و ولايت ائمّه(عليهم‏السلام)] اعتقاد داشت.
بعد بپا خاست و داخل طواف شد و هيچ كدام از ما نبود كه دعايى را كه ذكر كرده بود به ياد نداشته باشيم، ولى همگى از يادمان رفت كه اين امر را به ياد يكديگر آورديم تا اينكه در آخر آن روز ابوعلى محمودى گفت: اى قوم، آيا اين شخص را مى‏شناسيد، به خدا سوگند، اين صاحب زمان شماست، گفتيم: اى اباعلى، چگونه دانستى؟
وى گفت كه مدّت هفت سال به درگاه پروردگارش دعا مى‏نموده و درخواست مى‏كرده كه صاحب الزمان را به او نشان دهد.
و نيز گفت: عصر روز عرفه با دوستان گردِ هم بوديم، ناگهان درست همان مرد را ديدم كه دعايى را كه من نيز حفظ بودم، مى‏خواند، از او پرسيدم: كيستى؟ فرمود: از مردم. گفتم: از كدامين مردم؟ فرمود: از عرب. عرض كردم: از كدام عرب؟ فرمود: از برترين آنها. عرض كردم: آنان كيانند؟ فرمود: بنى‏هاشم. عرض كردم: از كدام بنى هاشم؟ فرمود: از بلندمرتبه‏ترين و ناب‏ترين آنها، عرض كردم: از چه كسى؟ فرمود: از كسى كه سرهاى كافران را مى‏شكافت، و نيازمندان را اطعام مى‏نمود، و در حالى كه مردم در خواب بودند شبها به نماز مشغول مى‏شد. دانستم كه علوىّ است و به همين خاطر او را دوست داشتم. سپس او را از پيش رُويم گم كردم، و ندانستم كه چگونه رفت. از مردمى كه گرداگردِ او بودند پرسيدم: آيا اين علوىّ را مى‏شناسيد؟ گفتند: بله، هر سال با ما پياده حجّ بجا مى‏آورد. از روى تعجّب، به خود گفتم: سبحان اللَّه، به خدا سوگند، كه من اَثَر و ردِّپاى شخصى را نمى‏بينم. تا اينكه غمگين و اندوهگين بر فراقش به سوى مُزْدَلِفه روانه شدم، و آن شب را خوابيدم، ناگهان رسول خدا (صلى الله على و آله و سلم) را ديدم. به من فرمود: اى احمد، كسى را كه مى‏خواستى ديدى؟ عرض كردم: اى آقاى من، چه كسى را؟ فرمود: كسى را كه عصر و شام گذشته ديدى، صاحب زمان تو بود.
وقتى ما اين جريان را از وى شنيديم، او را سرزنش كرديم كه چرا ما را آگاه ننمودى، وى گفت: اين امر را زمانى كه به ما بازگو كرد فراموش نموده بود.
توضيح يك نكته از حديث گذشته‏
درباره‏ى اين سخن در حديث گذشته كه: حضرت دو لنگِ ناصح داشت از بعضى از اهل حجاز پرسيديم. وى گفت: لباسهايى از يَمَن آورده مى‏شود كه بدان ناصِح گفته مى‏شود، و آنها را گاهى سفيد و گاهى رنگارنگ درست مى‏كنند. و صاحب كتاب أّلصِّحاحُ فِى اللُّغَة گفته كه ناصح بانون والف، وصاد وحاء بدون نقطه يعنى خالص.(237)

دعا براى جبران غفلتها و گناهان قلبى در نماز

25 - از ديگر تعقيبات مهمّ بعد از فراعت از نمازها، جهت تلافى و جبران غفلتها و گناهان قلبى كه در نماز حاصل مى‏شود، خواندن دعايى است كه در كتاب احمد بن عبداللَّه بن خانبه آمده، هم او كه جدّ سعيدم ابوجعفر طوسى در كتاب الفهرست ذكر كرده كه از اصحاب مورد اعتماد ماست، و عمل به دعاهايى كه كتابش متضمّن آن است، روايت شده است‏(238).
سعيد بن عبداللّه اشعرى مى‏گويد: احمد بن عبداللّه بن خانبه كتابش را بر مولايمان ابى محمّد حسن بن علىّ بن محمّد عسكرى (عليه السلام) عرضه كرد، و حضرتش آن را قرائت نمود، و فرمود: صحيح است و بدان عمل كنيد.
احمد بن خانبه در كتابى كه بدان اشاره شد و در زمينه دعا و مناجات است، گفته است: نمازگزار بعد از فراغت از نماز بگويد:
أَللّهُمَّ، لَكَ صَلَّيْتُ، وَ إِيّاكَ دَعَوْتُ، وَ فى صَلاتى وَ دُعآئى ما عَلِمْتَ مِنَ النُّقْصانِ وَ الْعَجَلَةِ وَ السَّهْوِ وَالْغَفْلَةِ وَالْكَسَلِ وَالْفَتْرَةِ وَالنِّسْيانِ وَالمُدافَعَةِ وَالرِّيآءِ وَالسُّمْعَةِ وَ الرَّيْبِ وَ الْفِكْرِ [يا: أَلْفِكْرَةِ ]وَ الشَّكِّ وَالْمَشْغَلَةِ [وَ الشَّنيعَةِ] وَاللَّحْظَةِ الْمُلْهِيَةِ عَنْ إِقامَةِ فَرآئِضِكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْ مَكانَ نُقْصانِها تَماماً، وَ عَجَلتى تَثْبيتاًوَ تَمَكُّناً، وَ سَهْوى تَيَقُّظاً، وَ غَفْلَتى تَذَكُّراً، وَ كَسَلى نَشاطاً، وَ فُتُورى قُوَّةً، وَ نِسْيانى مُحافَظَةً، وَ مُدافَعَتى مُواظَبَةً، وَ رِيآئى إِخْلاصاً، وَ سُمْعَتى تَسَتُّراً، وَ رَيْبى بَياناً، وَ فِكْرى خُشُوعاً، وَ شَكّى يَقيناً، وَ تَشاغُلى فَراغاً، وَلَحاظى خُشُوعاً، فِإِنّى لَكَ صَلَّيْتُ، وَإِيّاكَ دَعَوْتُ، وَ وَجْهَكَ أَرَدْتُ، وَإِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَ ما عِنْدَكَ طَلَبْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ لى فى صَلاتى و دُعآئى رَحْمَةً وَ بَرَكَةً تُكَفِّرُ بِها سَيِّئآتى، وَ تُضاعِفُ بِها حَسَناتى، وَ تَرْفَعُ بِها دَرَجَتى، وَ تُكْرِمُ بِها مَقامى، وَ تُبَيِّضُ بِها وَجْهى، وَ تَحُطُّ بِها وِزْرى، وَاجْعَلْ ما عِنْدَكَ خَيْراً لى مِمّا يَنْقَطِعُ عَنّى.
أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى قَضى عَنّى صَلاتى‏ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً(239) يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى هَدانا لِهذا، وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى أَكْرَمَ وَجْهى عَنِ السُّجُودِ إِلّا لَهُ، أَللّهُمَّ، كَما أَكْرَمْتَ وَجْهى عَنِ السُّجُودِ إِلاّ لَكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْهُ عَنِ الْمَسْأَلَةِ إِلاّ مِنْكَ [يا: لَكَ‏]، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَقَبَّلْها مِنّى بَأَحْسَنِ قَبُولِكَ، وَلا تُؤاخِذْنى بِنُقْضانِها. وَ ما سَهى عَنْهُ قَلْبى مِنْها فَتَمِّمْهُ لى بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ.
أَللّهُمَّ، فَصَلِّ [يا: صَلِ‏] عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ أَمَرْتَ بِطاعَتِهِمْ، وَ اُولِى الاَْرْحامِ الَّذينَ أَمَرْتَ بِصِلَتِهِمْ، وَ ذَوِى الْقُرْبَى الَّذينَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ، وَ أَهْلِ الذِّكْرِ الَّذينَ أَمَرْتَ بِمَسْأَلَتِهِمْ، وَ الْمَوالِى الَّذينَ أَمَرْتَ بِمُوالاتِهِمْ وَ مَعْرِفَةِ حَقِّهِمْ، وَ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذينَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهيراً، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ ثَوابَ صَلاتى وَ ثَوابَ مَنْطِقى وَ ثَوابَ مَجْلسى رِضاكَ وَ الْجَنَّةَ، وَاجْعَلْ ذلِكَ كُلَّهُ خالِصاً مُخْلِصاً يُوافِقُ [يا: يُوافى‏] مِنْكَ رَحْمَةً وَإِجابَةً، وَافْعَلْ فى جَميعِ ما سَأَلْتُكَ مِنْ خَيْرٍ، وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِكَ، إِنّى إِلَيْكَ مِنَ الرّاغِبينَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا ذَا الْمَنِّ الَّتى لا يَنْقَطِعُ أَبَداً، يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ آمَنَ بِكَ فَهَدَيْتَهُ، وَ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ فَكَفَيْتَهُ، وَ سَأَلَكَ فَأَعْطَيْتَهُ، وَ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَرْضَيْتَهُ، وَ أَخْلَصَ لَكَ فَأَنْجَيْتَهُ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَحْلِلْنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِكَ، لا يَمَسُّنا فيها نَصَبٌ، وَ لا يَمَسُّنا فيها لُغُوبٌ.
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الذَّليلِ الْفَقيرِ [يا: الْفَقيرِ الذَّليلِ‏]، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تَغْفِرَلى جَميعَ ذُنُوبى، وَ تَقْلِبَنى بِقَضآءِ جَميعَ حَوائِجى إِلَيْكَ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ، أَللّهُمَّ، ما قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتى وَ عَجَزَتْ مِنْهُ قُوَّتى وَ لَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتى مِنْ أَمْرٍ تَعْلَمُ فيهِ صَلاحَ أَمْرِ دُنْياىَ وَ آخِرَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْهُ بى يا لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّأَنْتَ، بِرَحْمَتِكَ فى عافِيَةٍ، ماشآءَ اللَّهُ، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ.

- خداوندا، تنها براى تو نماز گزاردم، و فقط تو را خواندم، و در نماز و دعايم هر چه از كاستى و شتاب و سهو و غفلت و تنبلى و سستى و فراموشى و حواس پرتى و رياء و سمعه و دو دلى و انديشه و شكّ و مشغله [يا: عمل زشت و ناپسند] و سرگرمى و نگاه باز دارنده و سرگرم كننده از برپا داشتن فرايضت مى‏دانى، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و به جاى نقص و كاستى آن تمام و كمال قرار ده، و عجله و شتابم را استوارى به ثبات و، و سهوم را به هوشيارى، و غفلتم را به تذكّر و به ياد بودن، و تنبلى‏ام را به نشاط و شادابى، و سستى‏ام را به نيرومندى، و فراموشى‏ام را به حفظ، و حواس پرتى‏ام را به مواظبت و نگاهدارى، و و ريايم را به اخلاص، و سمعه‏ام را به پوشانيدن [اعمالم از مردم‏]، و دو دلى‏ام را به روشنگرى، و انديشه‏ام را به فروتنى، و شكّم را به يقين، و مشغول بودنم را به آسودگى، و نگاه كردنم را به خشوع و خضوع مبدّل گردان. زيرا من تنها براى تو نماز گزاردم، و فقط تو را خواندم، و روى [و اسماء و صفات و خشنودى‏] تو را اراده نمودم، و به سوى تو متوجّه شدم، و به تو ايمان آورده و بر توكّل نمودم، و آنچه را كه در نزد توست درخواست نمودم، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و براى من در نماز و دعايم رحمت و بركتى قرار ده كه بديها و گناهانم را بدان پوشانده، و كارهاى نيكم را دو چندان گردانده، و درجه و پايه‏ام را بالا برده، و مقام و منزلتم را گرامى، و رويم را سپيد گردانيده، و بار گناهانم را بريزى. و آنچه را كه در نزد توست براى من، از آنچه كه پايان مى‏پذيرد بهتر گردان.
سپاس خداوندى را كه نمازم را از سوى من ادا نمود براستى كه نماز، نوشته و واجبى با وقت معيّن براى مؤمنان است. اى مهربانترين مهربانها، سپاس خدايى را كه ما را به اين رهنمون شد، و اگر خدا هدايت نمى‏فرمود، ما نمى‏توانستيم هدايت پذير گرديم. ستايش خداوندى را كه رويم را از سجده كردن براى غير خود گرامى داشت. خداوندا، چنانكه رويم را از كرنش نمودن براى غير خود گرامى داشته‏اى، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و آن را از مسألت نمودن از غير خود محفوظ بدار. خدايا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و نمازم را از من با نيكوترين پذيرش بپذير، و مرا به كمبود و كاستى آن مؤاخذه فرما، و آنچه كه دلم از آن سهو نموده به رحمتت كامل گردان. اى مهربانترين مهربانها.
خداوندا، [پس‏] بر محمّد و آل محمّد درود فرست، همان فرمانروايانى كه به پيروى از آنان دستور داده‏اى، و خويشاوندانى كه امر به رسيدگى آنان فرموده‏اى، و نزديكان [پيامبراكرم صلى الله عليه و آله ] كه به مودّت و مهربانى ايشان فرمان داده‏اى، و اهل ذكرى كه دستور به پرسيدن از ايشان داده‏اى، و سروران و سرپرستانى كه به موالات و دوستى و شناختن حقّشان دستور داده‏اى، و اهل بيتى كه پليدى را از ايشان دور و به گونه‏ى ويژه‏اى پاكيزه‏شان نمودى. خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب نمازم و ثواب گفتارم و ثواب نشستنم را خشنودى‏ات و بهشت قرار ده، و همه‏ى اينها را خالص و پاكيزه و بى‏آلايش گردان، به گونه‏اى كه با رحمت و اجابتى از جانب تو سازگار گردد، و تمام خيراتى را كه از تو درخواست نمودم درباره‏ى من انجام ده، و از فضل خويش افزون گردان، بى‏گمان من به سوى تو ميل و رغبت دارم، اى مهربانترين مهربانها، اى صاحب بخششى كه هرگز بخشش‏ات بريده نمى‏گردد، اى صاحب نيكى‏اى كه هرگز نيكى‏ات گسسته نمى‏گردد، اى صاحب نعمتى كه هيچگاه نعمتت به شمار در نمى‏آيد، اى بزرگوار، اى بزرگوار، اى بزرگوار، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مرا از كسانى كه به تو ايمان آورده، و در نتيجه هدايشتان نمودى، و بر تو توكّل نموده و كفايتشان فرمودى، و از تو درخواست نموده و عطايشان فرمودى، و به تو گراييد و خشنودشان گردانيدى، و [اعمال ]خود را براى تو خالص گردانيد و نجاتشان دادى قرار ده، خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و به فضل خود ما را در خانه‏ى جاودانى‏اى جاى ده كه هيچ رنجورى و ستوهى به ما در آن نرسد.
خدايا، از تو همانند درخواست شخص - ذليل نيازمند [يا: نيازمند ذليل‏] مسألت دارم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و تمام گناهانم را بيامرزى، و با برآورده نمودن همه‏ى خواسته‏هايم برگردانى، براستى كه تو بر هر چيز توانايى. خداوندا، هر چيزى كه درخواستم از آن كوتاه، و نيرويم از آن ناتوان گشته، و هوشيارى و ذهنم به آن نرسيده، در تمام امورى كه صلاح امر دنيا و آخرتم را در آن مى‏دانى، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست - اى خداوندى كه معبودى جز تو نيست، به حقّ اينكه معبودى جز تو نيست - به رحمتت همراه با عافيت آن را براى من انجام ده، آنچه خدا خواست همان مى‏شود، و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خدا. 
دعاى گذشته به روايت ديگر
اين دعا از اوّل تا جمله كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً، يا أَرْحَمَ الرّاحمين از مولايمان علىّ بن طالب (عليه السلام) نيز روايت شده، و اين دو روايت باهم اختلاف دارند. درادامه‏ى روايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) آمده است: سپس بگو:
يا أَللّهُ الْمانِعُ قُدْرَتُهُ خَلْقَهُ، وَالْمالِكُ بِها سُلْطانَهُ، وَ الْمُتَسَلِّطُ بِها فى يَدَيْهِ، كُلُّ مَرْجُوٍّ دُونَكَ يُخَيِّبُ رَجآءَ راجيهِ، وَ راجيك مَسْرورٌ لا يُخَيَّبُ، أَسْأَلُكَ بِكُلِّ رِضاً لَكَ مِنْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ أَنْتَ فيهِ، وَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ تُحِبُّ أَنْ تُذْكَرَ بِهِ وَ بِكَ يا أللّهُ، فَلَيْسَ يَعْدِلُكَ شَىْ‏ءٌ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تَحُوطَنى وَ إِخْوانى وَ وُلْدى، وَ تَحْفَظَنى بِحِفْظِكَ، وَ أَنْ تَقْضِىَ حاجَتى فى كَذا وَ كَذا.
- اى خداوندى كه با قدرتت مخلوقات را منع نموده و به واسطه‏ى آن مالك سلطنت و فرمانروايى گشته، و در دو دست [جمال و جلال ]خويش تسلّط و چيرگى دارى، هركسى غير تو كه به او اميد بسته مى‏شود اميدِ اميدوارانش را نوميد مى‏گرداند، ولى اميدوار به تو هرگز نوميد و محروم نمى‏گردد. از تو به [حقّ ]هر خشنوديى كه از هر چيزى كه در آن هستى دارى، و به هر چيزى كه دوست دارى به آن ياد شوى، و به تو اى خدا كه هيچ چيز با تو برابرى نمى‏كند، درخواست مى‏نمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و من و برادران و فرزندانم را نگاهدارى نموده، و به حفظ خويش محافظت نمايى، و حاجتم را درباره‏ى فلان چيز و فلان چيز برآورده سازى. 
و هر خواسته‏اى داشتى ذكر مى‏كنى، زيرا روايت شده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هر كس اين دعا را، بخواند پيش از اينكه از جايش تكان خورده و جاى ديگر برود، حاجتش برآورده مى‏شود.

آخرين دعا در تعقيب نماز

26 - از تعقيبات مهمّ خواندن دعايى كه است كه در پايان تعقيبات و دعاهاى بعد از نماز خوانده مى‏شود. در روايت آمده كه: لازم است اين دعا در آخر دعاها خوانده شود:
أَللّهُمَّ، إِنّى وَجَّهْتُ وَجْهى إِلَيْكَ، وَ أَقْبَلْتُ بِدُعآئِى عَلَيْكَ، راجِياً إِجابَتَكَ، طامِعاً فى مَغْفِرَتِكَ، طالباً ما وَأَيْتَ بِهِ عَلى نَفْسِكَ، مُسْتَنْجِزاً [يا: مُتَنَجِّزاً] وَعْدَكَ، إِذْ تَقُولُ: أُدْعُونى، أَسْتَجِبْ لَكُمْ(240)، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَقْبِلْ إِلَىَّ بِوَجْهِكَ، وَاغْفِرْلى، وَارْحَمْنى، وَ اسْتَجِبْ دُعآئى، يا إِلهَ الْعالَمينَ،
- خداوندا، براستى كه روى و تمام وجودم را به سوى تو نمودم، و با دعا كردنم بر تو روى آوردم، در حالى كه اميد به اجابت، و طمع در آمرزشت داشته، و آنچه را خودت بر خودت روا دانسته و وعده داده‏اى، درخواست نموده، و وفاى به وعده‏ات را جويايم. زيرا خود فرمودى كه: مرا بخوانيد، تا دعاى شما را اجابت نمايم. پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به روى [واسماء و صفات‏]ات بر من روى آور، و بيآمرز و مورد رحمت خويش قرار ده، و دعايم را مستجاب گردان. اى معبود عالميان. 

سجده‏ى شكر، و آداب ظاهرى و معنوى آن‏

27 - وقتى از خواندن اين دعا فراغت پيدا كردى، مانند كسى كه آگاهانه سجده مى‏كند، و با خضوع و سجده كردن خواهان قُرب به خداوندگار و معبودش مى‏باشد، سجده‏ى شكر بجا آور، و بسان بنده‏ى حقير [و نيازمندى كه خواهان داخل شدن به محضر قرب مولاى عظيم و بزرگ خويش است خود را آماده و مُهيّا نما؛ و حدّاقل حضور قلب داشته باش و خواطر خود را جمع كن، وگرنه [اگر سجده را با حالت غفلت بجا آورى، مانند كسى خواهى بود كه به هلاكت گرفتار شده، و يا خود را به خطر انداخته است، ببين سجده‏ى مولايمان امام كاظم (عليه السلام) را كه براى تو روايت خواهيم نمود چگونه بوده و چه ذلّت و خاكسارى و بندگى‏اى را دربرداشته است. و حضرتش الگويى است كه بندگان را به سوى خداوند - جلّ جلاله - خوانده و رهنمون مى‏گردد، و نگو كه: من توان پيمودن اين راه را ندارم. بلكه به خود بگو: واى بر تو، چگونه مى‏گويى كه من نمى‏توانم؟ و حال آنكه اگر در پيشگاه پادشاه بزرگى ايستاده بودى، مانند بنده‏ى ذليل و خاكسار مى‏شدى، پس همان گونه كه براى بنده‏اى از بندگانِ مولايت خاكسارى مى‏نمايى، تذلّل و افتادگى‏ات براى خدا نيز چنين باشد، كه اگر تو او را نمى‏بينى، او تو را مى‏بيند. و اگر نمى‏توانستى، مانندِ آن تذلّل را در برابر بنده‏اى از بندگان سلطانِ عالميان انجام نمى‏دادى. و اگر آنان به تو مى‏گفتند كه هيچ ترسى از ناحيه‏ى ما نداشته باش و از سوى ما در اَمان هستى، بر تذلّل و خضوع و فروتنى تو در محضرشان افزوده مى‏شد، تا به اين وسيله به سوى آنان و محبّتشان تقرّب بجويى.
پس حال كه مقام و منزلت بنده‏اى از بندگان در نزد نَفْسِ تو بالاتر از حرمت سلطان دنيا و آخرت مى‏باشد، خويش را معذور مدان، و حال كه سجده‏ى ويژگان درگاه الهى دربردارنده‏ى خضوع و فروتنى‏اى است كه ذكرش خواهد آمد، پس شايسته است كه تو نيز صاحب گناهان و جنايات هستى، بيم و خشوع و فروتنى مضاعف داشته باشى.

سجده‏ى شكر امام كاظم (عليه السلام) بعد از نماز

28 - در روايت آمده كه حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر (عليه السلام) به سوى بعضى از املاك او رفتيم تا اينكه حضرت به نماز ظهر ايستاد وقتى از نماز فراغت پيدا كرد، به سجده رفت، شنيدم كه آن بزرگوار با صداى اندهناك و در حالى كه اشكها در چشمش حلقه زده بود، مى‏فرمود:
رَبِّ، عَصَيْتُكَ بِلِسانى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََخْرَسْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِبَصَرى، وَ لَو شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََكْمَهْتَنى [يا: لَكَمَّهْتَنى‏]، وَ عَصَيْتُكَ بِسَمْعى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََصْمَمْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِيَدى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَكَنَّعْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِرِجْلى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَجَذَمْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِفَرْجى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَعَقَّمْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِجَميعِ جَوارِحِىَ الَّتى أَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ، وَ لَيْسَ هذا جَزآؤَك مِنّى.
- پروردگار، با زبانم از تو نافرمانى نمودم به عزّتت سوگند اگر خواسته بودى مسلّماً لالم نموده بودى، و با ديده‏ام معصيت تو را نمودم، به عزّتت سوگند، اگر خواسته بودى بى‏گمان نابينايم فرموده بودى، و با گوشم نافرمانى تو را نمودم، به سربلندى‏ات سوگند، اگر مشيّتت تعلّق گرفته بود حتماً ناشنوايم نموده بودى، و با دستم معصيت تو را نمودم، به سرافرازى‏ات سوگند، اگر خواسته بودى مسلّماً دست مرا شل و خشك فرموده بودى، و با پايم معصيت نمودم، به عزّتت سوگند اگر خواسته بودى آن را قطع [و يا به بيمارى جذام گرفتارم‏] نموده بودى، و با عورتم معصيت تو را نمودم، به عزّتت سوگند اگر مى‏خواستى مسلّماً نازايم مى‏فرمودى، و با تمام اعضاء و جوارحم كه آنها را من ارزانى داشتى گناه تو را نمودم، و اين پاداش مناسب تو نبود. 
راوى گويد: شمردم حضرت هزار بار أَلْعَفْو أَلْعَفْو فرمود، سپس طرف راست صورت خود را بر زمين گذاشت، و شنيدم كه با صداى حزن آلود سه بار فرمود:
بُؤْتُ إِلَيْكَ بِذَنْبى، عَمِلْتُ سُوءاً، وَ ظَلَمْتُ نَفْسى، فَاغْفِرْلى، فَإِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ غَيْرُكَ، يا مَوْلاىَ، [يا مَوْلاىَ.]
- به گناهم در نزد اعتراف نمودم، عمل زشت انجام دادم و به خود ستم نمودم، پس مرا بيآمرز، كه جز تو گناهان را نمى‏آمرزد، اى مولاى من، [اى آقاى من‏].
سپس طرف چپ صورت خود را به زمين گذاشت. شنيدم كه سه بار فرمود:
إِرْحَمْ مَنْ أَسآءَ وَاقْتَرَفَ، وَ اسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ.
- رحم آر بر كسى كه عمل بد انجام داده و مرتكب گناه شد، و فروتنى و خاكسارى نموده و اعتراف كرد.
سپس سر از سجده برداشت.

اعمال بعد از سجده‏ى شكر

29 - وقتى سر از سجده برداشتى، آنچه را كه در روايت آمده كه: پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) هماره وقتى مى‏خواست از جايى كه نماز خوانده بود بر خيزد، دست راستش را بر پيشانى‏اش مى‏كشيد و مى‏فرمود:
لَكَ الْحَمْدُ، وَ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ، الرَّحْمنُ الرَّحيمُ، إِذْهَبْ عَنِّى الْغَمَّ وَ الْحُزْنَ وَالْفِتَنَ، ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ.
- حمد و ستايش تنها تو راست، و معبودى جز تو كه آگاه به نهان و آشكار، و رحمت گستر و مهربان [ويژه به مؤمنان ]هستى، وجود ندارد، غم و اندوه و فتنه‏ها و گرفتاريها و امتحانات آشكار و نهان را از من برطرف فرما.
و فرمود: هيچ يك از امّت من اين را نمى‏گويد، مگر آنكه خداوند هر چه مى‏خواهد به او عطا مى‏فرمايد.
و نيز در حديث ديگرى آمده است كه: وقتى خواستى اين كلمات را بگويى، سه بار دست راست خويش را بر جاى سجده‏ات بكش و در هر بار دستت را بر صورتت بكش، و در هر بار كلمات مذكور را بگو.
30 - اگر درد و بيمارى داشته باشى، آنچه را كه از امام صادق (عليه السلام) روايت شده انجام بده، كه حضرت (عليه السلام) فرمود: دعايى است كه در تعقيب هر نمازى كه مى‏خواهى از آن خارج گردى، خوانده مى‏شود. پس اگر درد و بيماريى داشتى وقتى نمازت را تمام كردى، دستت را بر سجده گاهت از زمين بكش و اين دعا را بخوان، و هفت بار دستت را بر جاى درد بكش، و در آن حال بگو:
يا مَنْ كَبَسَ الاَْرْضَ عَلَى الْمآءِ، وَ سَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ، وَ اخْتارِ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الاَْسْمآءِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا، [وَ ارْزُقْنى كَذا وَ كَذا]، وَعافِنى مِنْ كَذا وَ كَذا.
- اى خدايى كه زمين را بر روى آب [و هوا] گسترانيده و آن را پوشاندى، و هوا را با آسمان بر بسته و مسدود نمودى، و نيكوترين نامها [و كمالات‏] را براى خويش برگزيدى، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به من چنين و چنان كن، [و فلان چيز و فلان چيز را روزى‏ام گردان‏]، و از فلان چيز و فلان چيز عافيت بخش. 
31 - همچنين جدّ سعيدم ابوجعفر طوسى - رضوان اللَّه عليه - فرمود: و مستحبّ است كه نمازگزار در سجده‏ى شكر براى برادران مؤمن خود دعا نمايد، و نيز بگويد:
أَللّهُمَّ، رَبَّ الْفَجْرِ وَاللَّيالِى الْعَشْرِ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ، وَ رَبَّ كُلِّ شَىْ‏ءٍ، وَإِلهَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ، وَ خالِقَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ، وَ مَليكَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدً وَ آلِهِ، وَافْعَلْ بى وَ بِفُلانٍ ما أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ لا تَفْعَلْ بِنا ما نَحْنُ أَهْلُهُ، فَإِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
- خداوندا، اى پروردگار سپيده دم [روز دهم ذى الحجّه‏] و شبهاى دهگانه‏ى [نخست ذى الحجّه‏] و آن [روز] زوج و فرد [يعنى روز ترويه كه زوج هشتم ذى الحجّه است و روز عرفه كه فرد و نهم ذى الحجّه مى‏بارد] و پروردگار آخر شب و پروردگار هر چيز و معبود تمام اشياء و آفريننده تمام موجودات و فرمانرواى و هرچيز، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به من و به فلانى هر چه را كه خود زيبنده‏ى آن هستى بكن، و آنچه را كه ما سزاوار آنيم مكن، كه تو اهل تقوى و نگاهدارى و زيبنده‏ى آمرزش مى‏باشى. 
سپس سر از سجده بردار و بگو:
أللّهُمَّ، أَعْطِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ السَّعادَةَ فِى الرُّشْدِ وَ إِيمانَ الْيُسْرِ وَ فَضيلَةً فِى النِّعَمِ وَ هَنآئَةً فِى الْعِلْمِ، حَتّى تُشَرِّفَهُمْ عَلى كُلِّ شَريفٍ. أَلْحَمْدللَّهِ‏ِ وَلِىِّ كُلِّ نِعْمَةٍ، وَ صاحِبِ كُلِّ حَسَنَةٍ، وَ مُنْتَهى كُلِّ رَغْبَةٍ، لَمْ يَخْذُلْنى عِنْدَ شَديدَةٍ، وَ لَمْ يَفْضَحْنى [سوء ]بِسَريرَةٍ،(241) فَلَِسيِّدِى الْحَمْدُ كَثيراً.
- خداوندا، نيكبختى در رشد و هدايت، و راحتى ايمان، برترى در نعمتها، و گوارايى بدون سختى و رنج در دانش را به محمّد و آل محمّد عطا فرما، تا اينكه آنان را بر هر بزرگى برترى دهى. ستايش خدا را، [كه‏] سرپرست هر نعمت، و صاحب هر نيكى، و منتهاى هر ميل و رغبت است، [هم او كه‏] در هر سختى و ناگوارى مرا بى‏ياور نگذاشت، و به واسطه‏ى باطن و درون [و صفات بد ]مرا رسوا نفرمود، پس ستايش فراوان تنها براى آقا و سرورم مى‏باشد. 
سپس بگو:
أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنى وَ لَمْ أَكُنْ شَيْئاً مُذْكُوراً، رَبِّ، أَعِنّى عَلى أَهْوالِ الدُّنْيا وَ بَوائِقِ الدَّهْرِ وَ نَكَباتِ الزَّمانِ وَ كُرُباتِ الْآخِرَةِ وَ مُصيباتِ اللَّيالى وَ الاَْيّامِ، وَ اكْفِنى شَرَّ ما يَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَْرْضِ، وَ فى سَفَرى فَاصْحَبْنى، وَ فى أَهْلى فَاخْلُفْنى، وَ فيما رَزَقْتَنى فَبارِكْ لى، وَ فى نَفْسى لَكَ فََذلِّلْنى، وَ فى أَعْيُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنى، وَ إِلَيْكَ فَحَبِّبْنى، وَ بِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى، وَ بِعَمَلى فَلا تَبْتَلِنى، وَ بِسَريرَتى فَلا تُخْزِنى، وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْأِنْسِ فَسَلِّمْنى، وَلَِمحاسِنِ الاَْخْلاقِ فَوَفِّقْنى، وَ مِنْ مَساوِى الاَْخْلاقِ فَجَنِّبْنى.
إِلى مَنْ تَكِلُنى يا رَبَّ الْمُسْتَضْعَفينَ، وَ أَنْتَ رَبّى؟ إِلى عَدُوٍّ مَلَّكْتَهُ أَمْرى، أَمْ إِلى بَعيدٍ فَيَتَهَجَّمُنى [يا: فَيَتَجَّهُمنى‏] فَإِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ يارَبِّ فَلا أُبالى، غَيْرَ أَنَّ عافِيَتَك أَوْسَعُ لى وَ أَحَبُّ إِلَىَّ. أَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ الَّذى أَشْرَقَتْ لَهُ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ، وَ كُشِفَتْ بِهِ الظُّلْمَةُ، وَ صَلُحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الاَْوّلينَ وَالْآخِرينَ، مِنْ أَنْ يَحُلَّ عَلَىَّ غَضَبُكَ، أَوْ يَنْزِلَ بى سَخَطُكَ، لَكَ الْحَمْدُ حَتّى تَرْضى وَ بَعْدَ الرِّضا، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِكَ.

- خداوندا، سپاس تو را همان گونه كه مرا آفريدى در حالى كه هيچ چيز قابل ذكر نبودم. پروردگار، مرا بر هول و هراسهاى دنيا و مصيبتهاى روزگار و گرفتاريهاى زمانه و ناراحتيهاى گلوگير آخرت و مصيبتهاى شبانه روز يارى فرما، و از شرّ آنچه كه ستمگران در زمين انجام مى‏دهند كفايت فرما، و در سفرم همراه من، و در خانواده‏ام جانشين من باش، و آنچه را به من روزى دادى پر خير و بركت گردان، و مرا در نزد خويش ذليل، و در چشم مردم بزرگ گردان. و در نزد خود مرا محبوب نما، و به واسطه‏ى گناهانم مفتضح، و به جهت كردارم گرفتارم، و به واسطه‏ى درون [و صفات بدم‏] رسوايم مفرما، و از شرّ جنّ و انس سلامتم بدار، و به اخلاق نيكو مؤفّقم گردان، و از اخلاق ناپسند دورم بدار.
اى پروردگار ناتوانان، مرا به چه كسى مرا واگذار مى‏كنى، در حالى كه تو پروردگار من هستى؟ (آيا) به دشمن [و شيطان‏]ى كه مالك امرم گردانيده‏اى، يا به شخص دورى بر من هجوم آورد [يا: كه با روى ناخوش با من برخورد كند]؟! پس اى پروردگار من، اگر تو بر من خشم نگيرى، با كى ندارم، جز اينكه عافيت تو براى من وسيعتر و دوست داشتنى‏تر است. پناه مى‏برم به روى [و اسماء و صفات‏] بزرگوارت كه آسمانها و زمين بدان روشن گرديده، و تاريكى به واسطه‏ى آن برطرف شده، و امر اوّلين و آخرين بدان شايسته و درست گشته، از اينكه مشمول غضبت گردم، يا خشمت بر من فرود آيد. ستايش مخصوص توست تا اينكه خشنود گردى، و [تا حتّى‏] بعد از خشنودى‏ات. و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به تو. 

فضيلت نماز واقعى از ديدگاه روايت‏

اينك فضيلت نماز كسانى را كه به تدبير خداوند - جلّ جلاله - راضى و خرسند هستند، و به شرطها و پيمانهاى خود با خداوند - جلّ جلاله - وفا مى‏كنند، ذكر مى‏كنيم:
در روايت آمده كه ابن عبّاس گفت: رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: خداوند متعال فرشته‏اى دارد كه سخائيل [يا: سنحائيل ]ناميده مى‏شود، كه وقت هر نماز برائت‏هاى نماز گزاران را از پروردگار عالميان - جلّ جلاله - مى‏گيرد.
پس وقتى مؤمنين صبح بپا خاسته و وضو گرفته و نماز صبح را خواندند، برائتى از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى‏ستاند كه در آن نوشته شده است: منم خداوند باقى و پايدار، بندگان و كنيزان من، شمارا در حرز و حراست خود قرار داده و در حفظ و تحتِ كَنَف و حمايتم گردانيدم. به عزّتم سوگند، هرگز شما را بى‏ياور نخواهم گذاشت، و تا ظهر گناهانتان آمرزيده است.
و هنگامى كه ظهر شد و مؤمنين بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند، برائت دوّم را از خدا - عزّوجلّ - براى آنان مى‏گيرد، كه در آن نوشته شده: منم خداوند قادر و توانا، اى بندگان و كنيزان من، گناهان شما را به كارهاى نيك مبدّل گردانيده، و بديهايتان را آمرزيدم، و به واسطه خشنودى‏ام، شما را در خانه‏ى جلال و عظمتم داخل گردانيدم.
و هنگامى كه عصر شد و بپا خاستند و وضو گرفتند و نماز خواندند، برائت سوّم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى‏گيرد كه در آن نوشته شده: منم خداوند جليل و بزرگوار، كه يادم بزرگ و پاك، و سلطنت و پادشاهى‏ام عظيم است. بندگان و كنيزان من، بدنهاى شما را بر آتش حرام گردانيده و شما را در جايگاه ابرار و نيكان جاى دادم، و به رحمت خويش شرّ اشرار را از شما دور نمودم.
و هنگامى كه وقت نماز مغرب شد، و مؤمنين بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند، برائت چهارم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى‏گيرد كه در آن نوشته شده: منم خداوند جبّار بزرگ متعال، بندگان و كنيزان من، فرشتگانم از نزد شما با خرسندى و خشنودى به بالا آمدند، و بر من سزاوار است كه شما را خشنود و خرسند گردانم و هرچه را كه آرزو داريد در روز قيامت به شما عطا كنم.
و هنگامى كه وقت نماز عشا رسيد و آنان بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند، برائت پنجم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى‏گيرد كه در آن نوشته شده: منم خدايى كه معبودى جز من نيست و پروردگارى جز من وجود ندارد. بندگان و كنيزان من، در خانه‏هايتان طهارت نموده، و به خانه‏هاى من و مساجد رفتيد، و مستغرق در ذكر و ياد من شده، و حقّ مرا شناختيد، و نمازهايى كه بر شما واجب كرده بودم ادا نموديد، تو را گواه مى‏گيرم اى سنحائيل و اى ساير [و يا: همه‏ى‏] فرشتگانم، براستى كه من از آنان خرسند و خشنود گرديدم.
حضرت فرمود: آنگاه سنحائيل هر شب بعد از نماز عشا سه بار ندا مى‏كند: اى فرشتگان خدا، براستى كه خداوند - تبارك و تعالى - نمازگزاران مُوَحِّد را آمرزيد. پس هيچ فرشته‏اى در آسمانهاى هفتگانه نمى‏ماند مگر اينكه براى نمازگزاران طلب آمرزش و استغفار مى‏نمايد و براى آنان به مداومت بر نمازگزاردن دعا مى‏كند.
پس هر بنده (زن و يا مرد) كه نمازِ شب روزى‏اش شده، و با اخلاص براى خدا بپا خاسته و وضوى كامل گرفته و با نيّت صادق و قلب سليم و بدن فروتن و چشمِ اشكبار براى خداوند - عزّوجلّ - نماز بخواند، خداوند تبارك در پشت او نُه صف از فرشتگان را قرار مى‏دهد، كه در هر صف عدّه‏اى كه شماره‏اش را جز خداوند - تبارك و تعالى - نمى‏تواند بشمارد قرار مى‏گيرند، يك طرف صف در مشرق و ديگرى در مغرب قرار دارد. حضرت فرمود: پس وقتى وى از نماز فراغت پيدا كرد، به عدد آنان براى او درجه و پايه‏ى ايمانى نوشته مى‏شود.
راوى حديث منصور مى‏گويد: وقتى ربيع بن بدر اين حديث را نقل مى‏كرد، مى‏گفت: كجايى تو اى كسى كه از اين كَرَمَ و بزرگوارى غفلت دارى؟ و كجايى از اين برخاستن و عبادت در شب، و از اين پاداش فراوان و بزرگ، و از اين كرامت و بخشش؟

توضيح نكاتى چند درباره‏ى حديث گذشته‏

مبادا گمان كنى به كسى كه با حالت غفلت از خداوند - جلّ جلاله - و همراه با خوار و كوچك شمردن حُرمت خداوند - جلّ جلاله - نماز مى‏خواند نيز اين گونه عطا و بخشش مى‏شود، زيرا همان گونه كه پيش از اين توجّه داديم نماز اين دسته، از بديها و گناهان محسوب مى‏شود و بنده در هنگام فراغت از اين گونه نمازها نيازمند به درخواست عفو و گذشت از درگاه الهى است.
آيا نمى‏بينى كه در همين حديث چگونه خداوند درباره‏ى نمازگزارانى كه آن نويدها و آن جُود و بخشش وعده داده شده مى‏فرمايد: براستى كه فرشتگانم از نزد شما با خشنودى و رضايت بالا آمدند. و تو خود مى‏دانى كه نَفْس تو به تدبير خداوند نسبت به خود و عيال و آرزوها و حالاتت خشنود نيست.
و همچنين در آن قسمت حديث كه مى‏فرمايد: مستغرق در ذكر و ياد من شده و حقّم را شناخته و نمازهايى را كه بر شما واجب كرده بودم ادا نموديد. و تو مى‏دانى كه در بيشتر اوقات مستغرق در ياد دنيا هستى، و نسبت به حقّ خداوند - جلّ جلاله - معرفت ندارى، و حداقلّ آن را مانند بجا آوردن حقّ برخى از بندگان خدا كه در نزدت عزيز و ارجمند است، انجام نمى‏دهى.
و نيز آنجا كه پيرامون نماز نافله‏ى شب مى‏فرمايد كه: با قلب سليم و بدن خاشع و فروتن و چشم اشكبار نماز مى‏گزارند. و توجّه دارى كه اگر حال تو اينچنين نباشد، تمام نمازت ضايع و نابود، و يا جنايت و گناهى است از ناحيه تو.

 

 

221) محمّد (47): 9. 
222) بقره (2): 45.
223) حجرات (49): 7.
224) بقره (2): 238.
225) به جاى اين كمله، در برخى از نسخه‏هاى كتاب آمده است: يا مُعْترّ يعنى: اى كسى‏كه بدون درخواست خواهان نيكى هستى

226) در برخى از نسخه‏هاى كتاب در ادامه وچپ دارد، كه اشتباه است.
227) علق (96): 19.
228) و روشن است كه دعا كردن و درخواست عفو نقصهايى كه در نماز پيش مى‏آيد، و سپردن آن به خداوند - جلّ جلاله - از مصاديق قرب به اوست. (مترجم)
229) كافى، ج 2 ص 549، روايت 9 - البتّه در كافى عبارت به اين‏صورت آمده است: وَلا يَفْعَلُ ما يَشاءُ أَحَدٌ غَيْرُهُ و نيز اينكه تمام دعا را سه بار بگويد.
230) يعنى امور خوشايند (از آن جمله دفع موارد مذكور درروايت) را در پى دارند.

231) در برخى از نسخه‏ها به جاى يَغْبِطُنى لفظيُعْطينى آمده است كه ظاهراً اشتباه كاتب و ناسخ مى‏باشد.
232) به جاى اين كلمه در برخى از نسخه‏ها «يُرْفَثُ» آمده است كه ظاهراً درست نيست.
233) غافر (40): 60
234) غافر (40): 60.
235) بقره(2): 186.
236) زمر (39): 53.
237) صحاح، مادّه‏ى نصح، ج 1، ص 411.

238) الفهرست، ص 70، ص 79.
239) نساء (4): 103.
240) غافر (4): 60.
241) ظاهراً عبارت به اين صورت بوده است: بِ [سُوءِ] سَريرَةٍ.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ، آدرس ایمیل خود را وارد نمایید توجه: لطفا پس از عضویت، با مراجعه به ایمیل خود، عضویتتان را تایید کنید

 

اوقات شرعی

کتاب ماه

کتاب جهاد با نفسعنوان کتاب: جهاد با نفس (كتاب جهاد النفس وسائل الشيعه)

نويسنده:حر عاملي

مترجم:افراسيابي علي

تاریخ نشر: 1386

محل نشر / ناشر: قم / قلم