اسناد روايات اين كتاب‏

گاهى به خاطر عدم تطويل، اوّل سند خويش را در احاديث اين كتاب ذكر نمى‏كنم. و كافى است كه در اينجا طريق خويش را به تمام رواياتى كه جدّ سعادتمندم ابو جعفر طوسى - كه خداوند با برآوردن آرزوى او، با او ملاقات نمايد! - نقل فرموده ذكر مى‏كنم:

از جمله‏ى رواياتى كه وى نقل كرده، تمام رواياتى است كه شيخ بسيار راستگو هارون بن موسى تلعبكرى - كه خداوند روحش را پاك، و آرامگاهش را منوّر گرداند! نقل كرده است، و روايت اين شيخ بسيار راستگو، تمام اصول و مصنّفات تازمان خويش را در برداشته. خداوند - جلّ جلاله - با خرسندى از او، با او ملاقات فرمايد!
جدّم ابو جعفر طوسى در اواخر كتابى كه در اسماء رجال تصنيف فرموده، درست به اين لفظ فرموده كه:
هارون بن موسى تلعكبرى - كه كنيه‏اش ابو محمد است - شخصيّتى است جليل القدر، داراى منزلتى عظيم و روايات بسيار، بى‏نظير، ثقه و مورد اعتماد، كه تمام اصول و مصنّفات را نقل فرموده است. در سال 385 از دنيا رفته. و عدّه‏اى از اصحاب او، از او براى ما روايت نقل كرده‏اند.(48)
و از سوى ديگر، تمام رواياتى را كه محمّد بن يعقوب كلينى، و ابو جعفر محمّد بن بابويه، و شيخ سعادتمند مُفيد محمّد بن محمّد بن نعمان، و سيّد بزرگوار مرتضى و همه كسانى را كه كتاب فهرست و اسماء الرجال و غيرِ اين دو كتاب در بردارد، و جدّم ابى جعفر طوسى از ايشان نقل كرده - كه خداوند جلّ جلاله از ايشان خشنود گردد، و احسان خويش را به آنان دو چندان گرداند! - به چندين طريق از جدّم ابى جعفر طوسى نقل مى‏كنم.
از جمله راهها و اسناد من در روايت از تمام رواياتى كه جدّم ابو جعفر در كتاب الفهرست و كتاب اسماء الرجال و روايات ديگر غير اين دو كتاب نقل فرموده، عدّه‏اى از راويان مورد اعتماد هستند كه آنها براى من روايت نمودند، از آن جمله شيخ حسين بن احمد سوراوى در جمادى الثّانيه سال 609 كه به واسطه‏ى نقل از محمّد بن ابى القاسم طبرى، از شيخ مُفيد ابى على، از پدرش يعنى جدّ سعادتمندم ابو جعفر طوسى به من اجازه‏ى روايت داد.
و از ديگر اسناد من اينكه: شيخ على بن يحيى خيّاط [يا:حنّاط ]حلّى در تاريخ ماه ربيع الاوّل سال 607 به واسطه‏ى نقل از شيخ عربى بن مسافر عبادى، از محمّد بن ابى القاسم طبرى، از ابى على، از پدر بزرگوارش يعنى جدّم ابو جعفر طوسى به من اجازه‏ى روايت داد.
و از جمله اسناد من در روايت اينكه: شيخ فاضل اسعد بن عبدالقاهر اصفهانى در محلّ سكونتم در سمت شرق بغداد - كه خليفه مستنصر باللَّه كه خداوند جلّ جلاله در رابطه من جزاى نيكوكاران را بدو عنايت فرمايد، منزلى در آنجا به من داده بود - در صفر سال 635، به واسطه‏ى نقل از ابى الفرج علىّ بن سعيد ابى الحسن [يا: الحسين‏] راوندى، از شيخ ابى جعفر محمّد بن علىّ بن محسن حلبى، از جدّ سعادتمندم ابو جعفر محمّد بن حسن طوسى به من اجازه‏ى روايت داد.
و اين روايت من از اسعد بن عبدالقاهر اصفهانى مشتمل بر روايت تمام كتابها و اصول و مصنّفات اصحاب است. و بعيد است كه چيزى از رواياتى كه در اين كتاب ذكر مى‏كنم، در آن نباشد.

 

 

48) رجوع شود به كفاية الاثر، ص 334، ورجال كشّى، ج 2،ص‏407، شماره‏ى 1185.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: