21. چرا مجلسى به حديث گراييد

حديث، روايت يا خبر از ديدگاه شيعه زمانى راست، درست، مورد استناد و قابل عمل است كه حاكىِ گفتار، كردار يا سكوت تأييد آميز معصوم باشد. اين، سه شيوه دستيابى به ضمير، عقيده و توصيه يا دستور معصوم است. گفتار، كردار و سكوت تأييدآميز معصوم را به ترتيب، قول، فعل و تقرير معصوم گويند. مجموع قول، فعل و تقرير معصوم، سنت ناميده مى‏شود.

عقيده شيعه درباره فرد معصوم اين است كه انسانى است با اين ويژگى كه خطا در گفتار، كردار و پندار او راه ندارد. انسان كامل است و از علمى شهودى و بى‏منتها و خردى كامل برخودار است. قرآن ناطق و مفسر قرآن است. نماينده و حجت خدا بر مردم است و خداوند به وسيله او با مردم سخن مى‏گويد و به آنها پيام مى‏رساند. الگويى براى انسان و انسانيت است.
با ملاحظه اين اعتقاد، انسانها در كنار عقل و قرآن، از حديثى بى‏نياز نيستند و آگاهى از حديث همانند آگاهى از قرآن و بهره‏گيرى از عقل براى همگان ضرورى است زيرا:
1) قرآن در ظرف زمان و مكان و مخاطبانى خاص نازل شده و ممكن است همچون هر متن ديگر، درك همه يا بخشى از معنى آن براى مخاطبان ديگر در زمان، مكان و موقعيتهاى ديگر به آسانى مخاطبان نخستين نباشد يا حتى آنان درك متفاوتى از اين متن داشته باشند.
حديث، اين فاصله را با توضيحاتى كه درباره اين متن آسمانى ارائه مى‏كند از ميان برمى‏دارد و مخاطب ديگر زمانها را به فضا و زمان نزول مى‏برد و به او درك واقعى از معنى، مفهوم و مقصود كلام خدا مى‏بخشد.
2) با وجود اختلاف در قرائات قرآن، حديث مى‏تواند قرائت صحيح را بازگو كند.
3) قرآن داراى آيات ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، مجمل و مبين، عام و خاص، مطلق و مقيد، و مستقل و مرتبط است. شناخت همه اين موارد و حل مشكلات آن بى‏مدد حديث، نا ممكن است.
4) حديث در صورت لزوم، توضيحات اضافى يا تكميلى درباره مضمون آيات به دست مى‏دهد.
5) قرآن در بسيارى موارد نيازمند تفسير است. تفسير عبارت است از استنباط، استنتاج و پژوهش شخص مفسر درباره همه يا بخشى از قرآن. براى اطمينان از صحت استنباط، استنتاج يا پژوهش، بايد پژوهشها، استنتاجها و استنباطهاى پيشينيان را نيز بررسى كرد. حديث، استنباط و استنتاج شخص معصوم از قرآن است با ويژگيهايى كه براى معصوم و خطاناپذيرى او برشمرديم.
بنابراين در صحت و درستى تفسير معصوم از قرآن ترديد نيست، چنان‏كه در صحت سخن خدا ترديد راه ندارد. مطالعه و تفسير قرآن بدون مراجعه به حديث، از ترديدها و اختلافها مصون نخواهد ماند.
6) قرآن راهنماى مسلمانان است. حديث، مردم را به قرآن ترغيب مى‏كند، شناختى عملى‏تر، پوياتر، عميقتر و گسترده‏تر، از ظاهر و باطن قرآن به آنان مى‏بخشد و كليدها و الگوهايى بديع و مناسب براى تفسير در اختيار آنان مى‏گذارد تا بتوانند قرآن را به همه زمانها، مكانها و شرايط تطبيق دهند.
7) قرآن مجيد، در صورت كنونى آن، به ترتيب نزول گردآورى نشده است. آگاهى از ترتيب و شأن نزول آيه و سوره‏ها، به آگاهيها و ديدگاههايى درباره سير تكاملى نزول و تدرج در بيان احكام و مفاهيم، و رابطه مفهوم و مصداق و حكم و موضوع خواهد انجاميد. حديث، آگاهيهايى درباره ترتيب نزول و ارتباط آيه‏ها و سوره‏ها در اختيار اسلام پژوهان مى‏گذارد.
8) حديث، بازگوى گفتار، كردار و پندار كسى است كه نمونه عينى قرآن و اجراى قرآن در بستر عمل فردى و جمعى است. آگاهى از حديث، آگاهى از قرآنى است كه در هر زمان، بسته به شرايط نوشونده و تغيير يابنده مكان، موقعيت و ويژگيهاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى رهنمودى نو و جلوه‏اى تازه از خويش بروز مى‏دهد.
9) حديث مستند به قرآن است و براى هر مورد خويش شاهدى صريح يا ضمنى از قرآن دارد.
10) قرآن، تنها مطالعه خود را كافى نمى‏داند و در كنار لزوم بررسى جهان و تاريخ، بر ضرورت پذيرش سخن و پيروى از رفتار پيامبر (ص) و جانشينان معصوم او (اولواالامر) تصريح مى‏كند: و آنچه را پيامبر به شما مى‏دهد، بگيريد و فراگيريد و از آنچه شما را از آن باز مى‏دارد، خوددارى كنيد. (سوره حشر (59): آيه 7)؛ ما بر تو {پيامبر} ذكر را فرود آورديم تا آنچه را براى مردم نازل مى‏شود تبيين كنى. (سوره نحل (16): آيه 44)؛ سوگند به پروردگارت كه {اين مسلمانان} ايمان نمى‏آورند تا آن‏گاه كه در اختلافها تو را به داورى برگزينند و سپس به هرچه حكم كردى از جان و دل راضى باشند و به آن سر فرود آرند. (سوره نساء (4): آيه 65)؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خداوند اطاعت كنيد و از پيامبرش اطاعت كنيد و از فرمانروايان {معصوم {تان. (سوره نساء (4): آيه 59)؛ و پيامبر براى شما الگويى نيك است. (سوره احزاب (33): آيه 21)؛...
اطاعت و پيروى معصومان - به ويژه در دوران عدم حضور آنان - در مطالعه و پيروى سخن، رفتار و پندار آنان است كه در حديث نمود مى‏يابد.
11) پيامبر گفته است كه من از ميان شما مى‏روم و دو چيز نفيس و وزين باقى مى‏گذارم كتاب خدا و عترتم ـ يعنى اهل بيتم ـ و اين دو هرگز از يكديگر جدايى نمى‏پذيرند (حديث ثقلين).
اين سخن پيامبر بدين معنى است كه پيروى از قرآن بدون آگاهى از حديث، كارى خام است و پيروى از حديث بدون شناخت رابطه آن با قرآن، چيزى نخواهد بود جز عدم شناخت حديث و جايگاه آن در نظام معرفتى، سياسى، اقتصادى و اجتماعى اسلام.
12) حديث از آنجا كه بازتاب قرآن در سرتاسر گستره حيات انسانى است، دامنه‏اى پهناور را از معارف و آگاهيهاى ضرورى بشر پيش روى او قرار مى‏دهد كه از مباحث عقلى و نظرى و راهكارهاى عملى در خداشناسى، آفرينش و آغاز و انجام جهان، سرنوشت انسانها و روابط ميان آفريده‏ها و فعاليتها، حكومت، سياست، قضاوت و تاريخ را تا مسائل خانوادگى و دستورهاى عبادى و بهداشتى در بر مى‏گيرد. اطلاعات علمى، فلسفى، عرفانى، اقتصادى، حقوقى، سياسى، اجتماعى، فرهنگى، هنرى، نظامى، انتظامى، پزشكى، بهداشتى و حتى گونه‏ها و شيوه‏هاى مبارزه را مى‏توان در جام جهان‏نماى رفتار و گفتار معصوم ديد؛ اطلاعاتى كه در صحت آنها در جايگاه خويش ترديد نيست و دانستن آنها راه سعادت انسانها را هموارتر مى‏كند.
آن كس كه به بررسى حديث بپردازد، به ديدگاهى در همه اين امور مورد نياز انسان دست خواهد يافت و به اندازه عمق پژوهش و بررسى خويش، به نگرشى عميقتر و دقيقتر خواهد رسيد به گونه‏اى كه نه تنها از متخصصان هر يك از علوم و معارف از نظر بينش و نگرش (و نه لزوما اطلاعات فنى) واپس نخواهد افتاد بلكه رهنمودها، ديدگاهها و نظريه‏هايى ارائه خواهد كرد كه مى‏تواند به عنوان زمينه‏اى براى پژوهش متخصصان به كار آيد يا فرضيه‏اى براى اثبات، پيش روى اهل دانش بگذارد.
13) پژوهش در حديث، عقل تجربى مسلمان را باور مى‏سازد، او را از ساده لوحى يا خود خردمندانگارىِ كاذب مى‏رهاند و وى را به چالشهايى مى‏كشاند كه نتيجه آن، گاه پذيرش واقعيتهايى است كه زمانى خرافه‏شان مى‏دانستند، يا ترديد و نفى آن پندارها كه زمانى عالمانه و خردمندانه‏شان مى‏انگاشتند.
14) پژوهنده حديث، به اين حقيقت دست مى‏يابد كه در كوتاهترين جملات و عبارات و در كوتاهترين زمان به آگاهيهايى دست يافته است كه هم به كار سعادت دنيايى و آخرتى او خواهد آمد و هم براى دستيابى احتمالى به آن از طريق منابع غيرقدسى بايد گاه كتابها و رساله‏ها خواند و زمانهاى بسيارى را به مطالعه و تكاپو گذراند.
اين ويژگى حديث را تنها در منابع و متون قدسى مى‏توان يافت.
در نتيجه اين شناختها، ناگفته پيداست كه اگر فردى متعهد، خردمند، عملگرا و دورانديش، از اين جنبه‏ها و ويژگيهاى حديث آگاهى داشته باشد، كاملا طبيعى است كه چيزى را بر مطالعه، بررسى و پژوهش در قرآن و حديث نگزيند و آن را بر تحصيل هر دانش ديگرى ترجيح دهد. براى چنين انسانى، همه فعاليتهاى ديگر و كسب همه دانشهاى ديگر، مقدمه، پيامد يا لازمه بررسى قرآن و حديث‏اند.
از آنجا كه همه ويژگيهاى بالا درباره حديث، از عصمت و كمال انسان معصوم برمى‏خيزد، حديث‏شناسى و حديث‏پژوهى در شيعه، اولا عبارت است از دانش به اين‏كه حديث، روايت يا خبر، واقعا در پيوند با معصوم و حاكى از قول، فعل يا تقرير خود اوست يا نه، تا در صورت صحت، بتوان اعتناى لازم به آن داشت. ثانيا پس از اطمينان به وابستگى حديث به معصوم، با بررسيهاى گوناگون مشخص شود كه اين حديث، عام، خاص، محكم، متشابه، ناسخ، منسوخ، مجمل، مبين يا جز آنهاست تا بر اين اساس بتوان دريافت كه رهنمود يا آگاهى نهفته درون آن، داراى حدودى از زمان، مكان يا شرايط گوناگون هست يا خير. ثالثا اگر(39) اطلاعات و آگاهيهاى كافى براى انتساب يك حديث به معصوم در دست نيست، چه دلايل، قراين، شواهد و احتمالهايى براى درستى و چه دلايل، قراين، شواهد و احتمالهايى براى نادرستىِ آن مى‏توان يافت.
با اين بررسيها نيز نه تنها آگاهيهايى بسيار نصيب حديث‏پژوه مى‏شود بلكه به خاطر اين بررسيها لازم است حديث‏پژوه، هم برخوردار از دانش روش‏شناسى اين فن باشد و هم از علوم، فنون و معارف مرتبط با هر بخش از روند حديث‏پژوهى بهره بگيرد.
با اين نگرشها بود كه محمدباقر مجلسى تصميم گرفت خادم اخبار ائمه اطهار باشد. او اين دلايل را به طور صريح يا ضمنى در جاى جاى آثار خويش باز مى‏گويد.
به همه آنچه گفتيم اين را نيز بيفزاييم كه علاوه بر دلايل بالا، نهضت بازگشت به حديث و آگاهى از ضرورت رويكرد دوباره به سرچشمه‏ها از دو ـ سه نسل پيش از مجلسى آغاز شده بود و نبايد مباحث پيشينيان و اختلافهاى رايج در فضاى علمى زمان و زمانه را در درك اين ضرورت از سوى مجلسى و عزم راسخ او در حديث‏پژوهى بى‏تأثير دانست.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: