نامه اعمـال

نامه اعمـال
معاد در قرآن – 29
از آيات و احاديث استفاده مى‏ شود كه همه اعمال، گفتار، عقايد، و افكار نيك و بد انسان، به وسيله فرشتگانى كه از جانب خدا بر اين كار گمارده شده ‏اند در كتابى ثبت و ضبط مى ‏شود.
قرآن مى ‏گويد: «همانا كه محافظانى بر شما گمارده شده ‏اند، نويسندگانى بزرگوار، آن‏چه را انجام مى ‏دهيد مى‏ دانند.» (1) آن نوشته ‏ها در اصطلاح قرآن «طائر» و «كتاب» ناميده شده است.
در قرآن مى ‏گويد: «آن‏چه را انسان انجام دهد (خوب يا بد) به گردنش آويخته ‏ايم. و در روز قيامت كتابى را گشوده برايش بيرون آوريم تا در آن بنگرد. (به او گفته مى ‏شود) كتاب خود را بخوان كه امروز تو براى حساب‏رسى از خود كافى هستى.» (2)
1. انفطار (82) آيات 10 ـ 12: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِـينَ * كِراماً كاتِـبِينَ * يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ».
2. اسراء (17) آيات 13 ـ 14: «وَكُلَّ إِنْسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ القِـيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً * إِقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِـيباً».
راغب اصفهانى «طائر» مذكور در آيه را به معناى اعمال نيك و بدى كه از انسان سر مى‏ زند تفسير كرده است. (1)
از آيات استفاده مى‏ شود كه فرشتگان مأمور الهى براى هر انسان دو پرونده (كتاب) تشكيل مى‏ دهند: پرونده اعمال نيك و پرونده اعمال بد، پرونده  ‏ها ملازم او خواهند بود و بر گردنش آويخته مى ‏شوند تا در قيامت آنها را بخواند و به كردار شايسته خود آگاه گردد.
كتاب به معناى نوشته است. نوشتن در عرف ما عبارت است از: ثبت كردن حروف و كلمات و جمله ‏هايى كه طبق قرارداد اجتماعى بر معانى خاصى دلالت دارند بر ورق كاغذ يا هر لوح ديگرى كه قابليت نگه‏دارى آن نقوش را داشته باشد. تا در آينده براى خودش و ديگران كه آشناى با وضع واضع باشند قابل استفاده باشد. ولى به هر حال دلالت اين خطوط و كلمات اعتبارى و قراردادى است نه حقيقى و واقعى.
اكنون اين سؤال مطرح مى‏شود كه آيا نوشتن فرشتگان و تهيه نامه عمل براى انسان‏ها نيز همين گونه است يا به گونه‏اى ديگر؟ آيا در نوشتن از همين خطوط و تصاوير اعتبارى استفاده مى ‏كنند؟ آيا اين همه اعمال بر ورق‏ هايى از كاغذ يا الواح ديگر نوشته مى ‏شود. و همين‏ ها بر گردن انسان‏ها آويخته مى ‏شود و تا قيامت باقى مى‏ ماند؟ چنين فرضى اصلاً قابل تصور نيست. علاوه بر اين با محتواى برخى آيات سازگار نيست، چون از آيات و احاديث استفاده مى‏ شود كه انسان در قيامت عين اعمال و گفتار خوب وبد خود را مشاهده مى‏ كند نه يادداشت‏ هاى كتبى آنها را.
1. المفردات، ماده طير.
در قرآن مى‏ گويد: «روزى كه هر كس همه كارهاى نيك و بد خود را در برابر خويش حاضر ببيند آرزو كند كه‏اى كاش ميان او و كردار بدش فاصله بزرگى وجود داشت خدا شمارا از (عذاب) خودش مى‏ ترساند. وبه بندگانش مهربان است.» (1)
و مى‏ فرمايد: «دفتر اعمال گشوده شود، پس مجرمان را مى ‏بينى كه از آن‏چه در آن آمده بيم ناكند و مى گويد: واى بر ما، اين چه دفترى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نكرده و همه را ثبت كرده است. آن‏گاه هر عملى را كه انجام داده‏ اند نزد خود حاضر بيابند. و پروردگار تو بر كسى ستم نمى‏ كند.» (2)
از اين آيات چند نكته بسيار مهم استفاده مى‏ شود:
1. در قيامت عين كارهاى خوب و بد انسان در برابرش حاضر مى ‏شوند و آنها را مشاهده مى ‏كند، نه نوشته آنها را؛
2. كردار بد انسان (در داخل ذات او هستند) واز او جدا نخواهند شد وآرزوى فاصله داشتن سودى ندارد؛
3. همه اعمال خوب و بد انسان در نامه عملش ثبت شده و كوچك‏ترين چيزى فراموش نشده است. همه را يك جا مى ‏بيند و از آن تعجب مى‏ كند.
1. آل عمران (3) آيه 30: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَبَيْنَهُ أَمَداً بَعِـيداً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ».
2. كهف (18) آيه 49: «وَوُضِـعَ الكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِـينَ مُشْفِقِـينَ مِمّا فِـيهِ وَيَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا مالِ هـذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِـيرَةً وَلاكَبِيرَةً إِلاّ أَحْصاها وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَلايَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً».
در برخى احاديث نيز به همين معنا اشاره شده است.

ابوالجارود از حضرت باقر عليه‏السلام نقل كرده كه در تفسير آيه «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِى عُنُقِهِ» فرمود: «خير و شر اعمال انسان با او خواهند بود و امكان جدايى وجود ندارد، تا اين كه درقيامت نامه عملش را دريافت كند.» (1)
خالد بن نجيح از امام صادق عليه‏السلام نقل كرده كه فرمود: «وقتى قيامت بر پا شود كتاب انسان به او داده خواهد شد. آن‏گاه به او گفته خواهد شد: كتاب خود را بخوان. راوى عرض كرد: آيا مى ‏داند در كتاب او چه نوشته شده است؟
فرمود: خدا همه را به ياد او مى‏ آورد ،پس هيچ چشم به هم زدن و كلمه و قدم برداشتن و آن‏چه در طول حيات انجام داده نيست جز اين كه همه را به ياد مى ‏آورد؛ به گونه ‏اى كه گويا همان ساعت آنهارا انجام داده است.
به همين جهت مى ‏گويد: «يا وَيْلَتَنا مالِ هـذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِـيرَةً وَلاكَبِيرَةً إِلاّ أَحْصاها» (2).
اميرالمؤمنين عليه ‏السلام فرمود: «آدمى در آخرين روز زندگى دنيوى و اولين روز ورود به جهان آخرت اموال و اولاد واعمالش براى او تجسم مى‏يابند. پس به مال خود توجه مى‏كند و مى ‏گويد: من به تو حريص و بخيل بودم، امروز به من چه كمكى مى ‏كنى؟ در جواب مى ‏گويد: كفنت را مى‏ دهم. پس به فرزندانش توجه مى‏ كند و مى ‏گويد: من به شما محبت داشتم و
1. بحارالأنوار، ج7، ص312.
2. همان، ص315.
حمايت كردم. امروز چه كمكى به من مى‏ كنيد؟ در پاسخ مى ‏گويند؟ تو را به سوى گور مى‏ بريم و دفن مى ‏كنيم، آن‏گاه به اعمالش توجه مى ‏كند و مى‏ گويد: من در حق شما كوتاهى كردم و بر من دشوار بوديد امروز چه كار مى ‏توانيد براى من بكنيد؟ مى‏ گويند: ما در قبر و در قيامت به همراه تو هستيم تا زمانى كه ما و تو نزد پروردگار حضور يابيم. فرمود: پس اگر ولىِّ خدا باشد عمل او به صورت زيباترين و خوش‏بوترين و خوش لباس‏ترين صورت‏ها برايش آشكار مى‏ شود و مى ‏گويد: تو را به روح و ريحان و بهشت نعيم بشارت مى ‏دهم، مقدمت گرامى باد. پس مؤمن از او مى‏ پرسد: تو كيستى؟ جواب مى‏ دهد من عمل صالح تو هستم از دنيا با تو بودم و تا بهشت تو را همراهى مى ‏كنم.» (1)
بنابراين، عقايد حق يا باطل، اخلاق نيك و بد، كردار شايسته و ناشايسته انسان در همين جهان در باطن ذات و همراه خود او خواهند بود، ولى در اثر شواغل دنيوى از وجود آنها غافل و بى‏اطلاع است. اما در قيامت كه پرده از چشم باطن انسان برداشته مى‏شود: «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» همه را يك مرتبه نزد خود حاضر خواهد يافت. از اين امر عجيب اظهار شگفتى مى‏كند، و در جوابش گفته مى‏شود: همانا كه تو در دنيا از اين امر غافل بودى، پس پرده را از چشمانت برداشتيم، و امروز چشمانت تيزبين شده است. (2)
1. كافى، ج3، ص231.
2. علم اليقين، ج2، ص938.
در اين جا اين سئوال مطرح مى‏ شود كه اعمال و گفتار نيك و بد انسان در
دنيا از امور عرضى هستند كه بعد از وقوع زائل مى ‏شوند و از بين مى‏ روند چگونه تصور مى ‏شود كه عين آنها تا قيامت باقى بمانند؟ مثلاً نماز عبارت است از تكبيرة الاحرام، قرائت حمد و سوره، ركوع، سجود، تشهد و سلام، و همه اينها از پديده ‏هاى عرضى هستند و نمى‏توانند باقى بمانند. ساير اعمال نيك و بد نيز همين گونه ‏اند.
بهتر است در حل اين مشكل از رهنمودهاى يكى از راه‏يافتگان وادى صعب العبور عرفان مبدأ و معاد استفاده كنيم. او چنين مى ‏نويسد:
هر چه را انسان با حواس خود درك كند اثرى در روح و نفس او خواهد گذاشت. و در صحيفه نفس و خزينه مدركاتش ذخيره خواهد شد. هم‏چنين هر عمل نيك يا بدى را انجام دهد، گرچه بسيار كوچك باشد، اثر آن در صحيفه نفسش ثبت خواهد شد؛ مخصوصاً اعمالى كه در اثر تكرار به صورت ملكه و خلق و خوى درآيند. همين خلق و خوى ثابت است كه باعث خلود در بهشت يا خلود در دوزخ مى ‏گردد. چون ملكات نفسانى به صورت‏ هاى جوهرى تبديل مى ‏شوند كه در ايجاد نعمت‏ها و عذاب‏هاى نفسانى تأثير مى ‏گذارند. اگر آثارى كه از اعمال و گفتار در نفس حاصل مى‏ شود دوام و ثبات نداشت و به تدريج اشتداد نمى ‏يافت به حدى كه ملكه و خوى راسخ گردد هيچ‏كس نمى ‏توانست در صنايع و حرفه‏ها تخصص پيدا كند. تأديب و تهذيب و تعليم و تربيت كودكان نيز بى‏فايده بود. و بايد انسان از آغاز كودكى تا آخر عمر يك‏سان باشد و تفاوتى پيدا نكند. و در اين صورت تكاليف
شرعى (در تزكيه و تهذيب نفس) عبث و بيهوده بود.
و اگر ملكات ثبات و جوهريت نداشت و هميشه باقى نمى‏ماند خلود اهل بهشت در نعمت و خلود اهل دوزخ در عذاب وجهى نداشت. اگر منشأ ثواب و عقاب خود عمل و گفتار انسان باشد، در حالى كه عمل و قول نابود شده‏اند، لازمه‏ اش اين است كه معلول بدون وجود علتش باقى بماند، و چنين امرى صحيح نيست. عمل جسمانى كه در زمان محدودى واقع شده چگونه مى ‏تواند منشأ جزاى هميشگى باشد؟ چنين مجازاتى در شأن خداى حكيم نيست. (1)
1. كافى، ج3، ص231.
2. علم اليقين، ج2، ص938.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن