مسئوليت فردى

مسئوليت فردى
تربيت کودک در جهان امروز - 7

نـكـتـه ديـگـرى كـه بـايد به طور كامل مورد توجه مربى و كليه عوامل تربيتى ومحيط اجتماعى قرارگيرد، مساله سرنوشت كودكان و جوانان است .
بايد توجه داشت كه نمى توان تعيين سرنوشت آنان را به دست قضا وقدر سپرد.
بسيارى از پدران و مادران ، اين طور فكر مى كنند كه خوشبختى يا بدبختى طفل ،در آينده مربوط به سرنوشت اوست .
اگـر سرنوشت طفل ،خوشبختى است ، هيچ قدرتى نمى تواند سرنوشت او را تغيير داده ، از سعادت مـحرومش گرداند و بالعكس اگر سرنوشت طفل بدبختى و شقاوت است ، كسى نمى تواند اورا از مسير بدبختى به مسير خوشبختى بكشاند.
راسـتـى اگـر چـنين است پس كوشش هاى پى گير پيامبران و همه مصلحان اخلاقى و اجتماعى براى اصلاح و سعادتمند ساختن افراد و اجتماعات ،بيهوده بوده است ،در حالى كه چنين نيست .
دنياى ما دنياى تلاش و كوشش است .
هرچه بخواهيم شدنى است .
بزرگان گفته اند:خواستن توانستن است به هرچه نرسيديم براى اين است كه نخواسته ايم .
اگـر مـى بـينيم نوباوگان اجتماع آن طور كه بايد و شايد بار نمى آيند و احيانا پشت پا به مقدسات مـى زنـند و يا گرفتار انحرافاتى هستند، براى اين است كه نخواسته ايم آنها را صحيح تربيت كنيم ، بلكه آنها را به دست قضا و قدر! سپرده ايم ، چه اگر مى خواستيم ، بهتر از اين تربيت مى كرديم .
نكوهش مكن چرخ نيلوفرى را ــــــ برون كن ز سر، باد خيره سرى را.
تـو چـون خـود كـنـى اخـتـر خـويـش را بد ــــــ مدار از فلك ، چشم نيك اخترى را [76] خونسردى و ملايمت .
آنـهـايـى كه با كودكان تماس مستقيم دارند، براى رسيدن به هدف خود چاره اى جز خونسردى و حفظ آرامش ندارند.
اگر آرامش و خونسردى خود را از كف دهند، احيانا كودك را به لجبازى و طغيان مى كشانند.
تـوسل به خشونت ، براى هيچ مقامى زيبنده نيست : زمامداران و رهبران دينى و مربيان اخلاقى و فرماندهان و مديران كارخانه ها وموسسات و دواير،هيچ كدام از اين قاعده مستثنا نيستند.
در عـيـن حـال بـراى آنهايى كه عهده دار وظيفه حساس تربيت شده اند، اهميت اين قاعده خيلى بيشتر است .
قرآن كريم اهميت اين موضوع را به پيشواى اسلام گوشزد مى كند و او را به خونسردى و ملايمت و مـهـربـانـى بـه مـردم فراخوانده مى فرمايد:فبمارحمة مناللّه لنت لهم ولو كنت فظا غليظالقلب لانـفـضـوا مـن حـولـك ، بـه واسـطه رحمتى از جانب خداوند با آنان مدارا كردى و اگر خشن و درشت خوبودى ، از اطراف تو پراكنده مى شدند [77] .
از اين جهت است كه مى بينيم بزرگ ترين مربى و معلم انسانيت ـحضرت محمدر ـ حتى جسارت ها و ستمگرى هاى مردم را به خود ناديده مى گيردو همه را مورد عفو و اغماض قرار مى دهد.
عـربـى بـاديه نشين به منظور دريافت كمك به مدينه آمده بود و به سبب اين كه پيامبر موفق نشد آن طورى كه بايد و شايد رفع احتياجش كند، زبان به جسارت و بى ادبى گشود.
پيشواى اسلام مردم را از تعرض به او بازداشت و او را به مهمانى دعوت كرد.
اووقـتـى كـه زنـدگـى سـاده و بـى پـيـرايه پيامبر خدا را ديد، از گفتار خود نادم شد و زبان به عذرخواهى گشود.
پيغمبر اكرمر از او خواست كه در مسجد، در حضور جمعيت مسلمين معذرت خود را تكرار كند تا مسلمانان ، كينه او را در دل نگيرند.
روز بعد، اعرابى در مسجد زبان به عذرخواهى گشود و اصحاب پيامبر تبسم كردند، آنگاه پيشواى عـالـيـقدر اسلام فرمود:مثل من و اين گونه افراد،مثل همان مردى است كه شترش رميده بود و فرار مى كرد.
مردم به خيال اين كه به صاحب شتر كمك بدهند، فرياد كردند و به دنبال شتر دويدند.
آن شتر بيشتر رم كرد و فرارى تر شد.
صاحب شتر مردم را بانگ زد و گفت : خواهش مى كنم كسى به شتر من كارى نداشته باشد.
من خودم بهتر مى دانم كه از چه راه شتر خويش را رام كنم .
همين كه مردم را از تعقيب بازداشت ، رفت و يك مشت علف برداشت و آرام آرام از جلو شتر بيرون آمد، بدون اين كه نعره اى بزند و فريادى بكشدو بدود، تدريجا در حالى كه علف را نشان مى داد جلو آمد و بعد با كمال سهولت ، مهار شتر خويش را در دست گرفت و روان شد.
اگـر ديـروز من شما را آزاد گذاشته بودم ،حتما اين اعرابى به دست شما كشته شده بودـو در چه حـال بدى كشته شده بود، در حال كفر وبت پرستى !ـولى مانع دخالت شما شدم و خودم با نرمى و ملايمت ، او را رام كردم [78] .
.........................................................................
76- ناصر خسرو.
ر. ك : مهدى حميدى , بهشت سخن , موسسه مطبوعاتى پيروز, تهران : 1337, چاپ دوم , صفحه 199.
77- آل عمران (3)آيه 159.
78- شـهيد مطهرى , داستان راستان ,ج1 ,ص 24ك27 به نقل از كحل البصر, ص 70زحخژژرت كب ك.

منبع : تربيت کودک در جهان امروز
دکتر احمد بهشتي

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن